 
            
             یار همراه
            
            
                یار همراه
            
            
            
             
            
                 
	
 
            
             دوست آشنا
            
            
                دوست آشنا
            
            
            
             
            
                 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
                "آخرین برگ این دفتر هم به پایان رسید"
 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
                چرا هیچ خاطره ای جز ورزش ندارم
 
            
             کاربر اخراج شده
            
            
                کاربر اخراج شده
            
            
            
             
            
                .gif) 
	
 
            
             کاربر اخراج شده
            
            
                کاربر اخراج شده
            
            
            
             
            
                .gif) 
	
 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
                امروز سر کوچه یه نفر رو دیدم هزار تا فوش به دیگری داد و بسیار کارها در حق وی!!!
فرد ضارب به پیش دوستانشان آمد و گفت او مرا زده است!! او مرا فحش داده!! درین حین این نکته بیادم آمد
طرف دست پیشو گرفته که پس نیوفته!!!
امروز دوشنبه 4اردی بهش 2572ایرانی و 1392 هجری خورشیدی!!
از علی اکبر.ش بیادگار می ماند این نوشته
که امروز هر کس دوست دختر پسری(برخی پسرها با ویژگی های خاص البته همه دیگه!! برخی نداریم!) شد
عینا حدودای 4آذرماه یا دی ماه یا شایدم بهمن ماه!!
در امضای خویش از شکست!!! عشقی!!!!!!!! که وجود خارجی نداشته و حاصل هوسرانی پسر مذکور بوده به بدی یاد میکند!!
4دیماه حتما این نوشته امو نقل قول خواهم کرد با مدرک!!
 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
                من الاف نشستم ببينم شماچي نوشتيد
 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
                چقدر خوب میشد
اگه میشد یه چند وقتی از زندگی مرخصی میگرفتی و بعد دوباره میومدی سر زندگیت
خسته ام
یعنی به معنی واقعی خسته ام
مثل یه لپ لپ میمونم که توش پره پوچ
دیگه حتی اون لبخندی که میزدم تا دیگران فکر کنند،خوشحالم هم ،نمیتونم بزنم
هر چی میخوام پاشم نمیشه
انگار دستام به زمین چسبیده
دیگه...
ویرایش توسط sr hesabi : 30th August 2013 در ساعت 02:57 AM
شاید ....
 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
                سلام سلام!پریروز خالم از هند اومد!(با ماشین بنز اومد)
بعدش اون یکی خالم با بچه هاش رفتن خونه همین خالم که از هند اومده من داداشمم رفتیم اونجا خلاصه یه دعوایی بین من و دختر خالم شد و ...بگذریم.
ولی این پسر خالم ایییییییییییییییییییییینق د شیطونه که تصورشم نمیتونین بکنین!
به هر حال بد نبود خوش گذشت.
سادگی یعنی فکر کنی کسانی که دورت میزنند،به دورت میگردند....
حماقت یعنی صداقت داشتن با کسی که سیاست دارد....
 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
                سلام سلام!خوب من دنبال یه کتاب می گشتم دوستم خریده بود ازش پرسیدم از کجا خریدی؟گفت از البرز(منظور کتاب فروشی هستا)آقا ما رفتیم البرز نداشت خود البرزیه آدرس شعبه دوش رو داد رفتیم اونم نداشت خلاصه هر جا رفتیم نداشتن!حالا ما بعد چننننننننننننننننننننند وقت خواستیم یه کتاب بخریما!
خوب امروز داییم اومد خونمون اتحاد مکعب ازش یاد گرفتم بعدش...هان رفتیم فرم مدرسه داداشمو عوض کردیم چون براش کوچیک بود بستنی هم خریدیم خوردیم الان مامانم در حال درست کردن شامه.
خوب من زیاد حرف زدم ببخشید!
سادگی یعنی فکر کنی کسانی که دورت میزنند،به دورت میگردند....
حماقت یعنی صداقت داشتن با کسی که سیاست دارد....
 
            
             همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
            
            
                همکار تالار نیروی نظامی وهوانوردی
            
            
            
             
            
                .gif) 
	
 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
 پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)
                اخرين هماهنگي هاي اهنگ جديد رو با chris turner انجام دادم.
اميدوارم به زودي بره برا ركورد تو انگليس
تو روحتو به من فروختی، لازمه بهت یادآوری کنم؟ یادته اون شبی رو که به خدا گفتی حاضری هر کاری بکنی تا یه قرار داد ضبط بگیری؟ تو نمی تونی یه روحو بکشی حتی اگه بخوای
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)