الــهـــــی!
با خاطری خسته دلی به توبسته دست از غیر تو شسته
در انتظار رحمتت نشستهام
بدهی کریمی ندهی حکیمی بخوانی شاکرم برانی صابرم
الــهـــــی!
احوالم چنانست که میدانی اعمالم چنین است که میبینی
نه پای گریز دارم ونه زبان ستیز
الــهـــــی!
مشت خاکی را چه شاید واز اوچه برآید وبا او چه باید...!
دستم گیر
یا ارحم الراحمین






پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)