مشاعره

[mohammad hossin79]

ز عقل خود سفر کردم سوی دل
ندیدم هیچ خالی ز او مکانی
شمس تبریزی

[rare24]

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

[mohammad hossin79]

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

سحر برد شخصی چراغش به سر
رمق دید ازو چون چراغ سحر
سعدی،حکایت

[rare24]

روز ازل از کلک تو یک قطره سیاهی
برروی مه افتاد که شد حل مسائل

[Sa.n]

لب سر چشمه ای و طرف جویی/ نم اشکی با خود گفت و گویی

[rare24]

یاد باد آنکه صبوحی زده در مجلس انس
جز من ویار نبودیم وخدا باما بود

[مهندس نوجوان]

دانی چمن از چیست چنین خرم و شاد
بهر آن است که دل های حزین شاد کند

[rare24]

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر،هیچ مگو

[مهندس نوجوان]

وادی پر از فرعونیان و قبطیان است
موسی جلودار است و نیل اندر میان است

[rare24]

تشنه ی بادیه را هم به زلالی دریاب
به امید ی که دراین ره به خدا می داری