مطلب شایان توجهی بود. البته چند نکته وجود دارد؛ اول اینکه به این دلیل که پزشکان و پرستاران(و برخی دیگر از مشاغل مانند بازجوها، قضات،مددکاران و ...)، به ویژه آنهائی که در بخشهای مختلف بیمارستانی فعالیت می کنند، به مرور و به دلیل سر و کار داشتن بی پایان با انواع و اقسام مریضهای عادی و بد حال، و اینکه مرتبا تا یکی درمان می شود، بعدی با حال بد از راه می رسد، و اینکه گاهی با رفتار نامطلوب بیماران یا همراهان آنان مواجه می شوند، به طور طبیعی و نا خودآگاه، دچار اندکی بی تفاوتی و سردی نسبت به سرنوشت مریضها می شوند.
در واقع به لحاظ مباحث حوزه اعصاب و روان ، آنها هم مثل هر انسانی، اگر بخواهند مرتبا با هر مریض و شرایط گاها سخت خانواده وی، همزاد پنداری کرده و مرتبا نگران وضعیت و عاقبت تک تک آنها بشوند، رفته رفته این نگرانیهای تمام نشدنی، وضعیت روحی انها را مختل کرده و با ایجاد به هم ریختگی ذهنی، نهایتا کارآئی آنها را کاهش می دهد. ولی در واقع مطلوب این است که باید ضمن حفظ بهداشت روانی - شغلی و خونسردی خود، بیش از حد دچار بی تفاوتی و ولنگاری شغلی نشوند و گرنه نهایتا دچار عدم حس مسئولیت مفرط شده که این منش آنان، تا ابد از چشم بقیه پوشیده نمی ماند و با توجه به سوگند نامه پزشکی خود، مطمئنا از این بابت دچار زیان دنیوی و اخروی می گردند. شاید در این جا هم حفظ تعادل، بهترین راه حل باشد.
دوم اینکه باید مکانیسمها صحیح باشند تا برخی بی ملاحظگیهای سهوی و عمدی رخ ندهد. مثلا در حین آموزش، نظارتهای قوی و متعهدانه بر نحوه تعامل کادر پزشکی در حال آموزش انجام بشود. مثلا با برنامه ریزی قبلی، بیماران صوری برایشان فرستاده شود و شیوه معاینه، آزمایشات، جستجو و پژوهش بیشتر در مورد علائم بیماریهای خاص و نیز دستورات داروئی آنها مورد بررسی و مداقه قرار گیرد.
و یا مشوقهای موثری برای کادر درمانی متعهد، مسئولیت پذیر و کاری در نظر گرفته شود مثلا آنها نیز (مانند هتلها) ستاره طلائی دریافت کنند. همچنین هر ده سال، آزمونهائی برای سنجش به روز بودن اطلاعات پزشکی آنان برگزار گردد و نهایتا اینکه با کادر درمانی خاطی که اصرار بر عدم اصلاح خود دارند، برخورد بی مماشاتی صورت گرفته و برای حفظ سلامت مردم، مجوزهای کاری آنان به طور موقت یا دائم لغو گردد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)