دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: زندگی نامه شهید محمد جواد باهنر

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #3
    یار قدیمی
    نوشته ها
    5,480
    ارسال تشکر
    7,998
    دریافت تشکر: 20,776
    قدرت امتیاز دهی
    79816
    Array
    Sa.n's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : زندگی نامه شهید محمد جواد باهنر



    تبلیغ و ارشاد
    شهید باهنر پس از ورود به تهران و آغاز فعالیت های فرهنگی و سیاسی خود، از سال ۴۴ اقداماتی را جهت ارشاد و تبلیغ مبانی دینی برای اقشار مختلف مردم، انجام داد. در سال ۴۵ و ۴۴ در مسجد جلیلی، سخنرانیها مهمی ایراد کرد. این مسجد که توسط آیت الله مهدوی کنی اداره می شد و امامت جماعت آن نیز بر عهده ایشان قرار داشت یکی از مراکز تجمع نیروهای مذهبی متعهد و مبارز بود و به دلیل حساسیت و توجه رژیم به آن معمولاً از طرف ساواک چند منبع برای آن گمارده شده بود تا گزارش کاملی از فعالیت های آن دریافت دارد. هم چنین دکتر باهنر در سالهای ۴۵ و۴۶ در هئیت مکتب الحسین حضور می یافت و در مورد مسائل اسلامی و مشکلات جامعه و وظایف مسلمانان و چگونگی هدایت و رشد مردم بیاناتی می فرمود با عنایت به اینکه در مکتب الحسین عناصری از موتلفه اسلامی و حزب ملل شرکت می کردند و پایگاه نیروهای مبارز مذهبی محسوب می شد، ساواک چند منبع را مامور این هیات ها کرده بود و گزارشات آن را پیگیری می کرد. منبع ساواک از جلسه ۱۶/۳/۴۶ مکتب حسین (ع) چنین گزارش می دهد: “… سپس شیخ باهنر واعظ اظهار داشت ما باید از امام حسین (ع) سرمشق بگیریم و با یزید و ظالمین بیعت نکنیم و تسلیم حکومت بی دین و ظالم نشویم. رهبر عالیقدر اگر بیعت می کرد خیلی راحت تر بود ولی در عوض دین از دستمان می رفت. نامبرده افزود رهبر عالی مقام شیعیان جهان و آیت الله حکیم به اتفاق در مورد جنگ با اسرائیل فتوی داده اند و این موضوع مورد استقبال کشورهای اسلامی قرار گرفته است.” هم چنین ایشان در تاریخ ۳۰/۳/۴۶ می گوید: “… هیچ کس جز امام وقت نمی تواند و حق ندارد معارف و قوانین اسلام را تغییر دهد و در آن دخل و تصرف کند؛ امام و یا جانشین او باید در کشور اسلامی زمامدار مسلمین باشد که حق مظلوم را از ظالم بگیرد. اگر زمامداران پاک و منزه باشند رباخواری در مملکت رایج نمی شود. سینما و مرکز فساد دایر نمی گردد. این همه جنایت به وقوع نمی پیوندد بنابر این باید بالاها وضع خود را اصلاح کنند و سپس از طبقات پایین متوقع باشند. ما نباید بنشینیم و بگوییم کارها درست می شود. آخر تا کی صبر کنیم باید چاره ای اندیشید و فکر کرد.” شهید باهنر در ادامه روشنگری های خود و توجه مردم به اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور، در تاریخ ۱۴/۴/۴۶ چنین می گوید: ” آقایان حالا بعد از ۱۴۰۰ سال در مملکت ما وضع سابق تکرار شده است. اگر یک نفر مسلمان یا یک روحانی بگوید شراب نخورید و زنا نکنید و اموال عمومی را چپاول ننمایید و به بانکهای خارج نسپارید به رگ غیرتشان بر می خورد. فوری حبس و شکنجه و تبعید را به میان می کشند. بنابر این بر هر فرد مسلمان واجب است که امر به معروف و نهی از منکر نماید و از طریق تشکیل جلسات خصوصی و عمومی و پخش اعلامیه و تبلیغات دیگر مبارزه نماید و این همه فساد جبران ناپذیر را که دامن اسلام را گرفته را بین برد.” و نیز در تاریخ ۱۱/۵/۴۶ می گوید: “… مردم مسلمان باید توجه داشته باشید که اسلام می گوید علم و دانش و تقوی باید با یکدیگر توام باشد؛ یعنی یک فرد مسلمان باید با فضیلت و دانش باشد تا بتواند گرفتاریهای روزمره مسلمانان را برطرف نماید تا محتاج مستشار و دخالت خارجیان نگردند. متاسفانه در دستگاه فعلی ما به غیر از رشوه خواری و رقاصی و عیاشی کار دیگری مشاهده نمی شود.” به دنبال بیانات بیدارگر و روشنگر شهید باهنر، ساواک مرکز به ساواک تهران چنین دستور می دهد: “نامبرده بالا اخیراً ضمن شرکت در جلسات متشکله مکتب حسین مبادرت به ایراد مطالب خلاف مصالح می نماید که ادامه این روش در حال حاضر به مصلحت نمی باشد. علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید ضمن دادن آموزش به منابع مربوطه، اعمال و رفتار و تماسهای وی را تحت نظر قرار داده و ترتیبی اتخاذ گردد که به موازات آن مدارک محکمه پسند و قاطعی در مورد مشارالیه جمع آوری و مراتب را به موقع به این اداره کل منعکس نمایند.” همزمان با سخنرانی شهید باهنر در مکتب الحسین، شخصیت های مبارز دیگری نیز برای سخنرانی دعوت می شدند از جمله آقایان هاشمی رفسنجانی، شهید هاشمی نژاد، علی اصغر مروارید و … در سالهای ۴۹- ۴۸ عمده سخنرانیها و مواعظ شهید باهنر در مسجد هدایت صورت می گرفت. آیت الله طالقانی امام جماعت این مسجد بودند و بدین واسطه افرادی از نهضت آزادی، روشنفکران مذهبی و دانشجویان مسلمان دانشگاه ها در آن حضور می یافتند. در زمانی که آیت الله طالقانی در مسجد حضور داشتند و در حصر و یا تبعید نبودند این مسجد رونق زیادی می یافت و اقشار گوناگونی در آن شرکت می کردند. حضور مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آیت الله طالقانی در این مسجد، توجه هر چه بیشتر ساواک را به این کانون موجب گردید؛ و در هر جلسه و مراسمی که در این مسجد برگزار می شد حداقل سه منبع گزارش آن را به ساواک منتقل می کردند. سخنرانیهای دکتر باهنر در این مسجد مورد استقبال فراوان مستمعین قرار می گرفت، بطوری که به در خواست آیت الله طالقانی برنامه های سخنرانی متعددی برای ایشان گذاشته می شد. شهید دکتر باهنر در این زمینه می گوید: “مسجد هدایت، مسجد مرحوم طالقانی، پاتوق ما بود، که تا سه سال ماه رمضان را آنجا صحبت می کردیم؛ شبهای جمعه زیادی آنجا صحبت کردم. ” شهید باهنر طبق روال گذشته و همیشگی با سخنان و بیانات متین و دقیق خود که متناسب با نیازها، ضرورت ها و خواسته های مخاطبین و شرایط اجتماعی و سیاسی روز بود توانست اقشار مختلفی را جذب مسجد و منبر نماید و مورد توجه نیروهای مذهبی قرار گیرد. شهید باهنر در فرازی از سخنان خود در مسجد هدایت به تاریخ ۲/۱۰/۶۷ که توسط منبع ساواک گزارش شده چنین می گوید: “… بیایید قدری در زندگی اجتماعی تحرک پیدا کنید و جامعه را از این نکبت و رکورد برهانید و آنگاه از بی عفتی بانواند در جامعه اسلامی انتقاد کرد و بیان داشت کسانی که ندای آزادی زن را در دنیا بلند کردند بزرگترین ضربه را به پیکر جامعه وارد آورند. این همه سقط جنین و روابط نامشروع معلول این افکار پوچ می باشد.” و در تاریخ ۸/۸/۴۸ می گوید: “… هر قوم و ملتی که در قید استعمار هستند اگر همبستگی نداشته باشند نمی توانند از قید اسارت آزاد شوند؛ هر حکومتی در خور لیاقت افراد آن جامعه تشکیل می شود، تا دسته و جمعیتی روش خود را تغییر ندهد وضع آنها عوض نخواهد شد. ” به دنبال این اظهارات، اداره کل سوم ساواک در تاریخ ۲۸/۸/۴۹به ساواک تهران چنین دستور می دهد: “با توجه به اینکه اظهارات نامبرده تحریک آمیز می باشد خواهشمند است دستور فرمایید مشارالیه را احضار و تذکرات لازم داده و نتیجه را به این اداره کل اعلام دارند.”علیرغم تذکرات و تهدیدات ساواک، شهید باهنر به رسالت فرهنگی و دینی خود ادامه داده و آموزش های دینی و اجتماعی خود را تداوم می بخشد. در این راستا در آستانه برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله در محافل و مجالس مختلف و بخصوص در مسجد هدایت به افشاء چهره مزورانه طاغوت پرداخته و در سخنرانی مورخه ۳۰/۵/۵۰ در مسجد هدایت چنین می گوید: “… ملت آن ملتی است که به قدرت صنعت و تکنیک و پیشرفت فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی فعلی خود ببالد نه اینکه به ستایش مردگان بپردازد و افتخارات باستانی و گذشتگان خود را تمجید و تحسین کند.” در پی تشدید اقدامات رژیم جهت مقابله با مخالفین و گروههای مبارز و وحشت از بحرانی شدن اوضاع اجتماعی در جریان برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله و نیز صراحت در گفتار شهید باهنر از سوی ساواک در تاریخ ۱۶/۶/۵۰ به شهربانی کل کشور ممنوع المنبر شدن ایشان چنین ابلاغ می شود: “نامبرده بالا که از وعاظ افراطی و ناراحت مقیم تهران می باشد اخیراً مبادرت به ایراد مطالب تحریک آمیز و خلاف مصالح در مسجد هدایت تهران نموده است .علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید نام وی جزو وعاظ ممنوع المنبر منظور و از نتیجه معموله این سازمان را آگاه سازند”.. مسجد الجواد و حسینیه ارشاد از جمله مراکز دیگری بودند که شهید دکتر باهنر در آنجا به سخنرانی می پرداخت در سالهای ۴۹ و تا اواسط ۵۰ این دو محل نیز مرکز اجتماع نیروهای مذهبی متعهد و روشن جامعه بود که حضور سخنرانان برجسته، نواندیش و انقلابی موجبات رونق و جذب تعداد بیشتری از مردم به خصوص جوانان می گردید. شهید باهنر در کنار این مساجد و مراکز در برخی محافل مذهبی از جمله هیاتها و جلساتی که در برخی منازل تشکیل می گردید نیز حضور می یافت و به ارشاد و هدایت اقشار مختلف جامعه اسلامی می پرداخت.فی الجمله اینکه شهید باهنر و دیگر روحانیون مبارز از زمینه ها و شرایط به دست آمده توسط مساجد، روضه ها، هیئت ها و حسینیه ها ضمن ابلاغ اندیشه های امام، و برنامه های نهضت امام خمینی، به افشاگری و روشنگری مردم مسلمان می پرداختند واین فرصتی بود تا ملت مسلمان ایران آمادگی اعتقادی و عملی مبارزاتی ضد رژیم را به دست آورد.

    - - - به روز رسانی شده - - -



    تبلیغ و ارشاد
    شهید باهنر پس از ورود به تهران و آغاز فعالیت های فرهنگی و سیاسی خود، از سال ۴۴ اقداماتی را جهت ارشاد و تبلیغ مبانی دینی برای اقشار مختلف مردم، انجام داد. در سال ۴۵ و ۴۴ در مسجد جلیلی، سخنرانیها مهمی ایراد کرد. این مسجد که توسط آیت الله مهدوی کنی اداره می شد و امامت جماعت آن نیز بر عهده ایشان قرار داشت یکی از مراکز تجمع نیروهای مذهبی متعهد و مبارز بود و به دلیل حساسیت و توجه رژیم به آن معمولاً از طرف ساواک چند منبع برای آن گمارده شده بود تا گزارش کاملی از فعالیت های آن دریافت دارد. هم چنین دکتر باهنر در سالهای ۴۵ و۴۶ در هئیت مکتب الحسین حضور می یافت و در مورد مسائل اسلامی و مشکلات جامعه و وظایف مسلمانان و چگونگی هدایت و رشد مردم بیاناتی می فرمود با عنایت به اینکه در مکتب الحسین عناصری از موتلفه اسلامی و حزب ملل شرکت می کردند و پایگاه نیروهای مبارز مذهبی محسوب می شد، ساواک چند منبع را مامور این هیات ها کرده بود و گزارشات آن را پیگیری می کرد. منبع ساواک از جلسه ۱۶/۳/۴۶ مکتب حسین (ع) چنین گزارش می دهد: “… سپس شیخ باهنر واعظ اظهار داشت ما باید از امام حسین (ع) سرمشق بگیریم و با یزید و ظالمین بیعت نکنیم و تسلیم حکومت بی دین و ظالم نشویم. رهبر عالیقدر اگر بیعت می کرد خیلی راحت تر بود ولی در عوض دین از دستمان می رفت. نامبرده افزود رهبر عالی مقام شیعیان جهان و آیت الله حکیم به اتفاق در مورد جنگ با اسرائیل فتوی داده اند و این موضوع مورد استقبال کشورهای اسلامی قرار گرفته است.” هم چنین ایشان در تاریخ ۳۰/۳/۴۶ می گوید: “… هیچ کس جز امام وقت نمی تواند و حق ندارد معارف و قوانین اسلام را تغییر دهد و در آن دخل و تصرف کند؛ امام و یا جانشین او باید در کشور اسلامی زمامدار مسلمین باشد که حق مظلوم را از ظالم بگیرد. اگر زمامداران پاک و منزه باشند رباخواری در مملکت رایج نمی شود. سینما و مرکز فساد دایر نمی گردد. این همه جنایت به وقوع نمی پیوندد بنابر این باید بالاها وضع خود را اصلاح کنند و سپس از طبقات پایین متوقع باشند. ما نباید بنشینیم و بگوییم کارها درست می شود. آخر تا کی صبر کنیم باید چاره ای اندیشید و فکر کرد.” شهید باهنر در ادامه روشنگری های خود و توجه مردم به اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور، در تاریخ ۱۴/۴/۴۶ چنین می گوید: ” آقایان حالا بعد از ۱۴۰۰ سال در مملکت ما وضع سابق تکرار شده است. اگر یک نفر مسلمان یا یک روحانی بگوید شراب نخورید و زنا نکنید و اموال عمومی را چپاول ننمایید و به بانکهای خارج نسپارید به رگ غیرتشان بر می خورد. فوری حبس و شکنجه و تبعید را به میان می کشند. بنابر این بر هر فرد مسلمان واجب است که امر به معروف و نهی از منکر نماید و از طریق تشکیل جلسات خصوصی و عمومی و پخش اعلامیه و تبلیغات دیگر مبارزه نماید و این همه فساد جبران ناپذیر را که دامن اسلام را گرفته را بین برد.” و نیز در تاریخ ۱۱/۵/۴۶ می گوید: “… مردم مسلمان باید توجه داشته باشید که اسلام می گوید علم و دانش و تقوی باید با یکدیگر توام باشد؛ یعنی یک فرد مسلمان باید با فضیلت و دانش باشد تا بتواند گرفتاریهای روزمره مسلمانان را برطرف نماید تا محتاج مستشار و دخالت خارجیان نگردند. متاسفانه در دستگاه فعلی ما به غیر از رشوه خواری و رقاصی و عیاشی کار دیگری مشاهده نمی شود.” به دنبال بیانات بیدارگر و روشنگر شهید باهنر، ساواک مرکز به ساواک تهران چنین دستور می دهد: “نامبرده بالا اخیراً ضمن شرکت در جلسات متشکله مکتب حسین مبادرت به ایراد مطالب خلاف مصالح می نماید که ادامه این روش در حال حاضر به مصلحت نمی باشد. علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید ضمن دادن آموزش به منابع مربوطه، اعمال و رفتار و تماسهای وی را تحت نظر قرار داده و ترتیبی اتخاذ گردد که به موازات آن مدارک محکمه پسند و قاطعی در مورد مشارالیه جمع آوری و مراتب را به موقع به این اداره کل منعکس نمایند.” همزمان با سخنرانی شهید باهنر در مکتب الحسین، شخصیت های مبارز دیگری نیز برای سخنرانی دعوت می شدند از جمله آقایان هاشمی رفسنجانی، شهید هاشمی نژاد، علی اصغر مروارید و … در سالهای ۴۹- ۴۸ عمده سخنرانیها و مواعظ شهید باهنر در مسجد هدایت صورت می گرفت. آیت الله طالقانی امام جماعت این مسجد بودند و بدین واسطه افرادی از نهضت آزادی، روشنفکران مذهبی و دانشجویان مسلمان دانشگاه ها در آن حضور می یافتند. در زمانی که آیت الله طالقانی در مسجد حضور داشتند و در حصر و یا تبعید نبودند این مسجد رونق زیادی می یافت و اقشار گوناگونی در آن شرکت می کردند. حضور مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آیت الله طالقانی در این مسجد، توجه هر چه بیشتر ساواک را به این کانون موجب گردید؛ و در هر جلسه و مراسمی که در این مسجد برگزار می شد حداقل سه منبع گزارش آن را به ساواک منتقل می کردند. سخنرانیهای دکتر باهنر در این مسجد مورد استقبال فراوان مستمعین قرار می گرفت، بطوری که به در خواست آیت الله طالقانی برنامه های سخنرانی متعددی برای ایشان گذاشته می شد. شهید دکتر باهنر در این زمینه می گوید: “مسجد هدایت، مسجد مرحوم طالقانی، پاتوق ما بود، که تا سه سال ماه رمضان را آنجا صحبت می کردیم؛ شبهای جمعه زیادی آنجا صحبت کردم. ” شهید باهنر طبق روال گذشته و همیشگی با سخنان و بیانات متین و دقیق خود که متناسب با نیازها، ضرورت ها و خواسته های مخاطبین و شرایط اجتماعی و سیاسی روز بود توانست اقشار مختلفی را جذب مسجد و منبر نماید و مورد توجه نیروهای مذهبی قرار گیرد. شهید باهنر در فرازی از سخنان خود در مسجد هدایت به تاریخ ۲/۱۰/۶۷ که توسط منبع ساواک گزارش شده چنین می گوید: “… بیایید قدری در زندگی اجتماعی تحرک پیدا کنید و جامعه را از این نکبت و رکورد برهانید و آنگاه از بی عفتی بانواند در جامعه اسلامی انتقاد کرد و بیان داشت کسانی که ندای آزادی زن را در دنیا بلند کردند بزرگترین ضربه را به پیکر جامعه وارد آورند. این همه سقط جنین و روابط نامشروع معلول این افکار پوچ می باشد.” و در تاریخ ۸/۸/۴۸ می گوید: “… هر قوم و ملتی که در قید استعمار هستند اگر همبستگی نداشته باشند نمی توانند از قید اسارت آزاد شوند؛ هر حکومتی در خور لیاقت افراد آن جامعه تشکیل می شود، تا دسته و جمعیتی روش خود را تغییر ندهد وضع آنها عوض نخواهد شد. ” به دنبال این اظهارات، اداره کل سوم ساواک در تاریخ ۲۸/۸/۴۹به ساواک تهران چنین دستور می دهد: “با توجه به اینکه اظهارات نامبرده تحریک آمیز می باشد خواهشمند است دستور فرمایید مشارالیه را احضار و تذکرات لازم داده و نتیجه را به این اداره کل اعلام دارند.”علیرغم تذکرات و تهدیدات ساواک، شهید باهنر به رسالت فرهنگی و دینی خود ادامه داده و آموزش های دینی و اجتماعی خود را تداوم می بخشد. در این راستا در آستانه برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله در محافل و مجالس مختلف و بخصوص در مسجد هدایت به افشاء چهره مزورانه طاغوت پرداخته و در سخنرانی مورخه ۳۰/۵/۵۰ در مسجد هدایت چنین می گوید: “… ملت آن ملتی است که به قدرت صنعت و تکنیک و پیشرفت فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی فعلی خود ببالد نه اینکه به ستایش مردگان بپردازد و افتخارات باستانی و گذشتگان خود را تمجید و تحسین کند.” در پی تشدید اقدامات رژیم جهت مقابله با مخالفین و گروههای مبارز و وحشت از بحرانی شدن اوضاع اجتماعی در جریان برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله و نیز صراحت در گفتار شهید باهنر از سوی ساواک در تاریخ ۱۶/۶/۵۰ به شهربانی کل کشور ممنوع المنبر شدن ایشان چنین ابلاغ می شود: “نامبرده بالا که از وعاظ افراطی و ناراحت مقیم تهران می باشد اخیراً مبادرت به ایراد مطالب تحریک آمیز و خلاف مصالح در مسجد هدایت تهران نموده است .علیهذا خواهشمند است دستور فرمایید نام وی جزو وعاظ ممنوع المنبر منظور و از نتیجه معموله این سازمان را آگاه سازند”.. مسجد الجواد و حسینیه ارشاد از جمله مراکز دیگری بودند که شهید دکتر باهنر در آنجا به سخنرانی می پرداخت در سالهای ۴۹ و تا اواسط ۵۰ این دو محل نیز مرکز اجتماع نیروهای مذهبی متعهد و روشن جامعه بود که حضور سخنرانان برجسته، نواندیش و انقلابی موجبات رونق و جذب تعداد بیشتری از مردم به خصوص جوانان می گردید. شهید باهنر در کنار این مساجد و مراکز در برخی محافل مذهبی از جمله هیاتها و جلساتی که در برخی منازل تشکیل می گردید نیز حضور می یافت و به ارشاد و هدایت اقشار مختلف جامعه اسلامی می پرداخت.فی الجمله اینکه شهید باهنر و دیگر روحانیون مبارز از زمینه ها و شرایط به دست آمده توسط مساجد، روضه ها، هیئت ها و حسینیه ها ضمن ابلاغ اندیشه های امام، و برنامه های نهضت امام خمینی، به افشاگری و روشنگری مردم مسلمان می پرداختند واین فرصتی بود تا ملت مسلمان ایران آمادگی اعتقادی و عملی مبارزاتی ضد رژیم را به دست آورد.
    " برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "

  2. 3 کاربر از پست مفید Sa.n سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •