راستش من هیچ وقت نتونستم کاری کنم حتی ذره ای شبیه پاچه خواری ..... هر وقت بهش فکر میکنم میبینم نه هنرش رو دارم نه عرضه ش رو نه غرورم اجازه میده.......اما دلم نمیخواد همیشه از جنبه بد بهش نگاه کنم....یه سری افراد کلا پاچه خوار زاده شدن راستش بیشتر بهشون به چشم دروغگو نگاه میشه .... اما یه سری افراد هستن باور کنید نمونه ش رو خیلی دیدم که یه جوری پاچه خواری میکنن که گاهی خنده م میگیره چی بهشون بگم یه جورایی هنرمندانه ست.....یعنی تا حدی پاچه خواری رو دارن
نمیدونم با این مثال میتونم نظرمو خوب بگم یا نه....مثلا یه شخصی در زمینه ای آدم پرتلاشی باشه اما نیاز به توجهاتی هم داره نیاز به همکاری هم داره نیاز به شناخته شدن هم داره میدونم راه های یهتری هم هست مثل این که آدم خودشو با عمل نشون بده نه با جلب توجه از طریق زبان ولی از اول میاد جلب توجه میکنه بعد کگه توجهات جلب شد و همکاری های لازم رو هم کسب کرد اونموقع به همون وسیله میاد برای خواسته ش تلاش میکنه و از همون اول با کمک اون افراد به خواسته ش میرسه.....خیلی بد گفتم نه؟؟؟ امیدوارم متوجه منظورم شده باشید
نمیگم این کار خوبه اما خوب عرضه میخواد و یکمی هم گاهی بی چشم و رویی....اینکه تو چش طرف نگاه کنیم و به دروغ بگیم ای شفتالو ای آلبالو اصلا کار ساده ای نیست...من که هر وقت نمیتونم از یه نفر الکی تعریف کنم سرمو میندازم پایین که اصلا برای تعریف شنیدن از من انتظاری نداشته باشه
آدمای زیادی دیدم کگه اینجوری بالا رفتن...میدونید از چی آمپر میچسبونم اینکه اونا به همین روش میتونن توی کاری که من میتونم بهتر عمل کنم با زبون بالاتر برن..یادمه یه بار اینقدر اعصابم خورد بود که دیگه نزدیک بود گریه کنم و جیغ بزنم چون جلوی خودم اون بالا رفت و من پایین موندم...در حالی که هم خودم هم خودش بهتر میدونست عملکرد من بهتر بود..اما خوب میدونید خوبیش چیه اینکه حداقل از روی خودم شرمنده نیستم
ببخش دیگه آقا مهدی من جواب سوالای شما رو دونه دونه ندادم
علاقه مندی ها (Bookmarks)