دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11

موضوع: عزيز ونگار : آخرين حلقه از عشق هاي اساطيري

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    یار همیشگی
    رشته تحصیلی
    مکانیک - طراحی جامدات
    نوشته ها
    3,892
    ارسال تشکر
    3,247
    دریافت تشکر: 14,584
    قدرت امتیاز دهی
    29857
    Array

    پیش فرض عزيز ونگار : آخرين حلقه از عشق هاي اساطيري

    دو برادر كهن سال در روستای آردکانِ طالقان(منطقه اي در ميان رشته كوههاي البرز – مركزي .در حال حاضر در قسمت شمالي هشتگرد واقع شده است) ،زندگي مي كردند كه بچه دار نمي شدند . درویشی می‌آید و برای بچه‌دار شدن آن‌ها ، به هر کدام سیبی می‌دهد و نام و جنسیت بچه‌ها را مشخص می‌کند ( عزیز و نگار ) .زنان دو برادر همان شب باردار می‌شوند و در یک روز نیز زایمان می‌کنند .بچه‌‌‌ها بسیار زیبا هستند .انها در كنار يكديگر بزرگ مي شوند و.عزیز و نگار به مکتب می‌روند و عاشق یکدیگر می‌شوند .پدر نگار می‌میرد .عزیز و نگار به قرآن ، قسم وفاداری می‌خورند و عهد و پیمان می‌بندند.عزيز براي اماده كردن مقدمات عروسي وخريد به قزوين مي رود و مادر نگار كه مخالف ازدواج اين دو بود پيغامي به خواهرزاده خود(كل احمد) كه در روستاي بالاروچ الموت زندگي ميكند واز نظر مالي هم ثروتمند هست مي فرستد تا براي عروسي با نگار بيايد.کل احمد می‌آید و نگار را عقد می‌کند.عزیز بر می‌گردد.وبا صحنه غير منتظره عروسي نگار وكل احمد مواجه مي شود. موقع حرکت ، نگار به عزیز می‌فهماند که به زور او را شوهر داده‌اند . پس از مدتي عزیز عده‌ای از جوانان آبادی رابا خود همراه می‌کند تا نگار را به زور برگردانند . کدخدای یکی از دهاتِ بین راه ، جوانان را منصرف می‌کند و بر می‌گردانددوستانکل احمد تصمیم می‌گیرند عزیز را بکشند .نگار خبردار می‌شود و به عزیز پیغام می‌دهد.عزيز كه عزام روستاي كركبود بود پيغام را دريافت ميكندو روی گردنه می‌ماند و در آن‌جا به ملّا حسنِ کرکندی بر می‌خورد .وآنجا با ملا حرفشان ميشودو عزیز با شعر ، ملا حسن را خفت می‌دهد .ملا حسن به منزلش می‌آید و بلافاصله به بالاروچ می‌رود و دعانویسی می‌کند . نگار از او دعا می‌خواهد ، اما ملا حسن شعری به او می‌دهد تا با نگار طرح دوستی بریزد .نگار متوجه مي شود و جواب محکمی به ملاحسن می‌دهدو ملااز بالاروچ می‌رود . و ماجرا را به عزیز می‌گوید و او را به منزل خود دعوت می‌کند.در بين راه در روستايي ، عزیز سیبی می‌چیند و در جوابِ بدگویی پیرزنِ صاحبِ باغ ، برای اوهجوی می‌ سراید .پیرزن با شناختن عزیز ، از او عذر می‌خواهد و یک دامن سیب به او می‌دهد.پس از رسيدن به خانه ملا، ملا حسن جلوتر می‌رود و به نامزد و خواهرش می‌گوید که خود را آماده کنند . عزیز وارد خانه‌ی آن‌ها می‌شود و با شعری به آن دو می‌فهماند که به پایِ نگارنمی‌رسند ملا حسن ، عزیز را به عروسی برادرش می‌برد و در آن‌جا ، عزیز را پایین مجلس می‌نشانند .عزیز هجوی می‌گوید و مردم، او را می‌شناسند وعذرخواهی می‌کنند .پس از ان عزیز به طرف بالاروچ حرکت می‌کند . کل احمد و نگار مشغول دروی جوی کوهی هستند . عزیز شعری برای نگار می‌گوید و او کار را رها می‌کند و به خانه می‌رود . عزیز ، پشتِ درِ خانه کل احمد مي نشيند . نگار پیغام می‌فرستد که به سرِ خرمن برود . عزیز در سرِ خرمن هر چه منتظر می‌شود ، نگار نمی‌آید . برایش پیغام می‌فرستد . نگار جواب می‌دهد که می‌آید . نگار به بهانه‌ی غذا بردن برای کل احمد ، از خاله‌اش اجازه می‌گیرد و از خانه خارج می‌شود .نگار سری به کل احمد می‌زند و سپس نزد عزیز می‌رود آن‌ها غذا می‌خورند و می‌خوابند . هوا ابری می‌شود و نگار نگران است لباس‌هایش خیس شود و لو برود عزیز شعری می‌خواند و هوا صاف می‌شود . خروس‌خوان می‌شود و نگار می‌خواهد برود تا کسی او را نبیند . عزیز شعری می‌خواند و خروس‌ها دیگر نمی‌خوانند هوا روشن می‌شود و احتمال می‌رود ،مردم آن‌ها را ببینند عزیز شعر دیگری می‌خواند ...
    آشوبم آرامشم تویی
    به هر ترانه ای سر می کشم تویی
    بیا که بی تو من غم دو صد خزانم

  2. 11 کاربر از پست مفید م.محسن سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. امامزاده عزيز(ع)
    توسط Sa.n در انجمن مراجع، علما، دانشمندان
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 31st May 2013, 02:00 PM
  2. خنك ترين نقاط كشور عزيز ايران
    توسط LaDy Ds DeMoNa در انجمن ایران شناسی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: 15th July 2010, 04:41 PM
  3. تقدیم به همه مادرهاي عزيز
    توسط آبجی در انجمن پرسش و پاسخ
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 2nd March 2010, 01:29 PM
  4. چگونه به عزيز افسرده‌مان كمك كنيم؟
    توسط dj milad در انجمن روانشناسی اجتماعی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25th December 2008, 11:49 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •