اسماعیلی در پاسخ به این سؤال که آیاخواب وارطان را هم ميبيني گفت:خیلي... چند وقت پيش در خواب به من گفت كه سر قبرم يك پرچم ايران بزن!بعد از این خواب با خودم گفتم كه، سر مزار شهداي ديگر، پرچم و گل هست ولي وارطان را هميشه فراموش ميكنند.
وارتوش اسماعيلي درباره گذران زندگی و معیشتش می گوید: شكر خدا... قبلاً مجبور بودم براي گذران زندگي كار كنم ولي الآن مدتي است كه چند نفر از خيرين، كمكم ميكنند و حقوق كمي هم از بنياد شهيد ميگيرم. چند نفر از آقايان و خانمهاي مسلمان هم هستند كه هميشه به من سر ميزنند و احوالم را ميپرسند. كريسمس كه ميشود برايم كادو ميآورند و سالگرد وارطان كه ميشود، برايش مراسم ميگيرند.چند سال پيش هم يكي از آقايان از جريان زندگي وارطان و صحبتهاي من، يك برنامه تلويزيوني ساخت كه به خاطر پخش آن از تلويزيون، خيليها من را شناختند و به سراغم آمدند. از دفتر رئيس جمهور و قسمت امور زنان رياست جمهوري هم چندين بار به من سر زدهاند و در مراسمهاي مختلف دعوتم كردهاند. خدا خيرشان بدهد.
شهید وارطان آراکلیان
این مادر مسیحی درباره این که در حال حاضر چه خواستهاي داري گفت:من كه ديگر با اين سن و سال خواستهاي ندارم. فقط آرزو دارم كه خون افرادي مثل وارطان كه براي ميهن، جانشان را هم دادهاند، پايمال نشود. بالاخره زندگي با كم و زيادش ميگذرد...
وارتوش دو فرزند داشت که یکی در راه انقلاب به شهادت رسید و اکنون به دلیل نداشتن منزل شخصی و عدم توانایی در تامین هزینه منزل استیجاری و کهولت سن در کنار دخترش زندگی می کند.
در حال حاضر خیابانی حوالی چهار راه ولی عصر تهران به نام شهید وارطان آراکلیان نام گذاری شده است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)