قرار گذاشته بودم با خودم امروز سوال کنم! اما نشد یه یک ساعتو 45 دقیقه دیر رسیدم!
!
نظرت درباره راننده هایی که کنار بیمارستان مدااااااااااااااام بوق میزنن چیه؟
نه واقعا آخه یعنی چی؟؟؟؟
نه یکی نه دوتا اصلا یادشون نیست کنار بیمارستان نباید بوق بزنن!!!
حالا نظرت درین باره که باز کنار همون بیمارستان بعداز این بوق های در طووووووووول روز دوتا راننده دعواشون شه! اربده (عربده!)بکشن و یقه ی همدیگرو بگیرنو زدو خورد .....چیه؟
راه بندون کردن افتضاح یه ملت پشتشون منتظرن!!! نظرت چیه؟
حالا نظرت درین باره چیه که آمبولانس هی آژیر میکشه که آقا!!!! جان ِ عزیزتون برین کنار بیمار قراره بیاریم!! اینا انگار نه انگار!!!!!!!!!!!
نظرت در باره اون بیمارایی که تو بیمارستانن و رگشون از استرس شده شده اندازه لوله جوهرخودکار!!!!!!!چیه؟
حالا نظرت درباره پرسنل بدبخت اون بیمارستان چیه؟
نظرت درباره رگ این پرسنل که ازین همه حرص خوردن شده قطر یه تار مو چیه؟؟
بنظرت حرص اون دعوا و اربده کشی رو بخورن!؟
یا حرص خونواده های این دعواگیرنده ها رو که اینا بدبختشون میکنن بخورن؟
یا حرص بیمارایی که دارن سکته میکنن بخورن؟
یا حرص اون آمبولانسی که راه نداره بیادو بخورن؟
یا حرص اون اون بیماری که توی اون آمبولانسه ! رو بخورن؟
یا حرص اون مردمی که تو ترافیک دعوای اینا موندن و هزارتا بدبختی دارن؟
یا هم اینکه نه اصلا یه حالی به فکر خودشون کنن که از اینهمه حرص خوردن اسید معدشون میزنه بالا!!!؟ تا آخر شیفت کاری رنگ و روشون زرررررررررررررررررد!!!!!!!!! اما خودشونو کنترل میکنن و به کارشون میرسن آخرشم از معده درد میشینن کف بیمارستان و اون همه حرصی رو که خوردن و اسید معدشونو طی فرآیندی به اشک تبدیل میکنن و تخلیه میکنن!!؟
معده درد گرفتی تا حال؟
آقا معده درد بس ناجوانمردانه زجر است...
دور از جونت البته...
من میرم بخوابم....
فعلا...![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)