اسپیدِ دِو،گُنی کی وِ تی جَد وِ / پارین دِکاشتِ فِک،گُنی وِ قَد وِ
هزار وِیُ،اَتا نَوِ نه صد وِ / وی زرتش گپُ،بَئُوتِ صد وِ
می گویی که دیو سپید جد تو بود / درخت بید دوساله قدش بود
هزار بود و نه یکی بود و صد بود / این گفته زرتشت است که او صد بود
*********************************************
دیو سخن می جا نَپِرس، درازُ / هر چی بُواُم می سخن، اَغازُ
اَنّی گُمِ کو تو گُنی، هرازُ / اَنّی خومُّ کو پندارنی، اَوازُ
سخن دیو از من نپرس که دراز است / هر چه بگویم سخن را آغاز است
آنقدر می گویم که گویی رودخانه است / آنقدر می خوانم که می پنداری آواز است
*********************************************
زنگی وَچه، شِ چِش تو نده تو / بِنِه روز تش، اَمارِ خو نده تو
خیال مُنی رِ راهرو نده تو / نایِش، میرمُ مُن اندو نده تو
بچه زنگی چشمت را تاب مده، تاب / از همان روز اول به آتش مان عادت نده
خیال مرا تو راه تکاپو مده / نگاه نکن، می میرم، مرا اندوه مده
"روجا" مجموعه اشعار طبری نیما





پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)