به قول دوستمون اگه عاشقش بشم اره.امااگه جانبازجنگ تحمیلی باشه درنگ نمی کنم........
به قول دوستمون اگه عاشقش بشم اره.امااگه جانبازجنگ تحمیلی باشه درنگ نمی کنم........
چه موضوع جالبی!
حقیقتش...
من دست راستم رو توی یه حادثه وقتی دوم راهنمایی بودم از دست دادم الان 24 سالمه
یه ماه اول خب خیلی برام سخت بود مخصوصا تو مدرسه،تو نوشتن،نگاه مردم و خیلی چیزای دیگه...!
ولی خیلی زود عادت کردم وحتی فراموش کردم که یک دستم رو از دست دادم!الان حتی خیلی از دوستا و اشناهامم بعضی وقتا یادشون میره من معلولم!
دیگه غصه هم نخوردم!چون گفتم دیگه شده هیچکسی از اطرافیانم باورش نمیشد اینقدر زود و راحت با این مسئله کنار اومدم!
الان دانشجوهستم...
سال پیش مادرم پاپی شد یکی رو برام خواستگاری کنه حقیقتش خیلی فکر کردم
با اینکه من خیلی راحت همه کارهامو انجام میدم حتی کنار درسم سر کارم میرم وهیچ مشکلی ندارم...
ولی دیدم با این وجود کسی که شکر خدا چهارستون بدنش سالمه هیچوقت دوست نداره با یه معلول زندگی کنه یعنی خودمو گذاشتم جای اون!
دیدم خودمم حاضر نبودم با یه معلول ازدواج کنم چه برسه به اون...
خلاصه به مادرم گفتم نه نمیخواد بری خواستگاری!ولی با اصرار رفت دختره هم قبول کرد چون منو میشناخت ولی پدرش قبول نکرد...
راستش اولش کمی شوکه شدم که خودش قبول کرده والبته پدرش رو کاملا درک میکردم...
خلاصه کنم ازدواج نکردیم! وهمه چیز تموم شد!
میخواستم بگم اینه نگاه جامعه به ما والبته حق هم با جامعه هست!
میخوام بگم منم اگه سالم بودم بین دو گزینه 2و4 یکی رو انتخاب میکردم.
از همه دوستان هم ممنونم.
زندگی شاید آن لبخندی ست ، که دریغ اش کردیم . . .
در آستانه مهر قلم ها گوش تیز می کنند تا در دفتر انتظار اینگونه دیکته کنند ، ابری نیست ، ماه پشت ابر نیست ، او آمد ، او در باران آمد ...
با سلام به همه دوستان عزیز و بزرگوار سایت
ممنونم از روابط عمومی سایت
که با طرح این مبحث توفیق اینکه برای یکبار هم که شده از دریچه ای متفاوت به این مساله نگاه کنیم
شاید دوستان اگر بخوایم این مساله رو مورد تحلیل قرار بدیم نیاز باشه جوانب مختلفی رو مورد بررسی قرار بدیم ....
در یک دیدگاه میشه میزان معلولیت رو بررسی کرد چون مراتب اون بسیار متعدد هست ما معلولین ذهنی و حرکتی و نا توان جسمی داریم که در پاسخ به هر کدوم خوب طبعا پاسخ هامون یکی نمیتونه باشه ولی اونچه که از ظاهر امر پیداست فردی میتونه بعنوان یک معلول به ازدواج فکر کنه که دارای عقل سلیم و فقط نا توانی جسمی باشه و پاسخ در مورد اول مشخصه....
در خصوص معلولیت های جسمی و ناتوانی های حرکتی نباید فراموش کنیم این عزیزان ممکنه ناتوانی های ظاهری و حرکتی دارند ولی دارای قدرت تفکر احساس و غرور و... هستند
یعنی تنها تفاوتشون با افراد سالم در توان جسمیشون هست و در بقیه عوامل وجوه مشترک هم دارند ...
در ساده ترین حالت اینه که میگم افراد معلول با افرادی مثل خودشون ازدواج کنند
ممکنه این سوال یک راهکار باشه ولی نمیتونه شدنی و کارآمد باشه....
چون هر پسری هدف از همسر گزینیش در وهله اول یک همدل و هم نفس و مونس میخواد کسی که بتونه شریک اشک ها و لبخندهاش باشه بتونه تنها کس زندگیش باشه و بهش اعتماد کنه....
در مراحل بعدی از اون برای رفع مشکلات ظاهریش دریافت کمک برای خلا های جسمیش کنه البته تاکید میکنم بعد از پاس کردن معیارهای احساسی و الا هر کارگرو پرستار و خدمتگذاری میتونه خونه و کارهای آدم رو به بهترین شکل انجام بده و تفاوت خدمت همسر با کارگر و پرستار از زمینه تا بیکران
پس اینجا عقل حکم میکنه قبل ازهر چیز دیدمون رو تغییر بدیم به ظاهر قضیه که ناتوانی جسمیه
و از جایگاه اون معلول به قضیه نگاه کنیم...
برخی که فکر میکنند یک معلول همسرسالم رو برای کارهای خودش میخواد کاملا اشتباهه چون اگر علاقه و عشق قلبی بین دو طرف وجود داشته باشه همه این قضایا فرق میکنه
پس اگر بگیم یک ناتوان جسمی محکومه به پذیرش این اصل کمی بی انصافیه چون اون هم دوست داره زنی رو به همسری انتخاب کنه که در کنار عواطف همسری بتونه کمک حالش هم باشه ولی یک فرد معلول که خودش نیاز به همدلی دیگران داره نمیتونه یک همسری رو در زندگیش انتخاب کنه که اون هم نیازمند کمک و همدلی هست
بهترین پاسخ به این سوال رو زمانی میتونیم از ذهنمون و احساساتمون استخراج کنیم که برای لحظه ای ما جای اون معلول جسمی خودمون رو قرار بدیم و نظرمون رو اعلام کنیم
اون موقع است که میتونیم بفهمیم تو دل پر از آشوب اون معلول که با حق یکسان از این زندگی به دنیا اومده چی میگذره...
اون موقع میتونیم بفهمیم یک معلول وقتی نیاز به ازدواج رو احساس میکنه یعنی کلی برنامه تو ذهنش برای این قضیه داره
اون هم آرزو داره زندگی مشترکش در کنار بهترین ایدآل ذهنیش و بچه های آیندش باشه
پس نتیجه میگیریم احساسات یک فرد معلول با فرد سالم تفاوتی نداره چه بسا در برخی موارد هم بدلیل فقدان یک موهبت الهی نعمت احساس در این قشر بیشتر از افراد سالم جامعه میشه
هدف یک معلول از ازدواج پیوند با ترحمات و دلسوزیهای اطرافیان نیست بلکه بستن عهد و پیمان با فردی که بتونه همه جوره احساسات و نیازهای اون رو پوشش بده چون اگر غیر از این باشه و فرد از روی احساس چنین تصمیمی رو اتخاذ کنه نتیجه اون میشه فاجعه ای از تخریب احساسات و سرخوردگی دو طرف .هر فردی در چنین تصمیم گیری هایی باید اول نگاهش رو با شخص مقابلش هم سو کنه و در اون صورت میشه تصمیم درستی گرفت
و آنچه که مسلم هست اگر ما میگیم منطق ایجاب میکنه فرد سالم زندگیش رو برنامه ریزی کنه پس بد نیست برای اون قشر هم راهکارهایی رو در جامعه در نظر بگیریم که هم چاره ساز باشه و هم منطقی و عقل سلیم اون رو بپذیره
البته ما عده زیادی از نازنینانی داریم که با خلوص دل و به دور از ترحم در کنار رضای دل و رضای خدا در اوج سلامتی مبادرت به ازدواج با افراد معلول میکنند که بایستی گفت خوش به سعادت همت بلند و قلب بی ریای این افراد چون یک چنین تصمیمی بسیار مقدس و نیاز به روحیه ارزشمندو متعالی داره
تا بتونند در یک زندگی اینچنینی موفق بشن
یعنی کسی که چنین تصمیمی رو گرفت باید بتونه همه جوانب رو به صورت کامل در نظر بگیره اگر تونست اونها رو برای خودش از جایگاه منطق و عقل نه احساس حل کنه میتونه موفق بشه
متاسفانه خلاف این هم اتفاق میفته یعنی اکثر جونها به دلیل احساساتی بودنشون یک چنین تصمیماتی رو میگیرند و چون منطق در کار نبوده هم آینده خودشون رو تباه کردند و هم غمی رو به غمهای همسرمعلولشون اضافه کردند
پس یادمون باشه در چنین تصمیماتی ما برای فصل کردن می رویم نی برای فصل کردن
و اصل مهم در ازدواج آزادی انتخاب برای هر فرد ه که بتونه همسر دلخواهش رو انتخاب کنه و برای این قشر از عزیزانی که به دلایلی از نعمت سلامتی جسمی محروم شدند بایستی توسط مسئولین یک جامعه شرایطی رو فراهم کرد مثلا اگر بتونند میزان معلولیت ها رو درجه بندی کنند و بر اساس اون این عزیزان رو به وصلت دل خواهشون برسونند هم نظر اون عزیزان معلول تامین میشه و هم گزینه صحیح رو با نظارت و مشورت مسئولین خواهند داشت
اگر چنین زیر ساختهایی در یک کشور باشه میشه بسیاری از مشکلات جامعه رو هم برای جوانان مرتفع کرد
برای همه جوانان این مرزو بوم آرزوی موفقیت دارم
چرا اینطوری
بیایم دست معلولای دختر و پسر رو در دست هم قرار بدیم!!
اینطوری بهتره کسی هم جوابای دروغ و کذب نمیده!
سلام بزرگوار
اتفاقا نظر اکثریت همینه فقط به اعتقاد من اگر میزان معلولیت رو بتونند درجه بندی کنند و بر اساس اون باشه بهتره چون یک معلول اگر در حد خودش با کسی ازدواج کنه نه مشکلش حل میشه و نه میتونه باعث خوشبختی کسی بشه
مثلا یک معلول 60 درصد بتونه با یک معلول 30 درصد ازدواج کنه و.... تا حد اقل از پس کارهای اون بتونه بر بیاد به هر حال معلول 30 درصد نیازهاش به مراتب از 60 درصدیه کمتره
ولی باز هم این محاسبات بایستی کارشناسانه صورت بگیره....
یعنی شرایطی رو برای این قشر فراهم کنند تا بتونند ارتباط داشته باشند و با یک برنامه روانشناسانه و صحیح اونها رو به مسیر صحیح هدایت کنند
البته پاسخ هایی که از دیدگاه منطقی و به دور از احساس و ترحم باشه دروغ و کذب نیست
متاسفانه در جامعه ما این قشر فقط بصورت کلامی اون هم در بحث های اینچنینی مورد توجه قرار میگیرند
و در دنیای واقعیت اونها هم از اقشار جوان جامعه ما هستند اما تا حدی که به جوانان سالم توجه میشه این افراد مورد بی توجهی هستند
با تشکر
با سلام
خواهر گرامی بنده
فکر نمی کنی با این شیوه درصد بندی ازدواج معلولین رو بیشتر به انتخاب ماشینی تبدیل میشه واحساسات و عواطف معلولان جریحه دار میشه ؟
چرا در مورد افراد عادی این کارا نباید بشه یا نمی شود
حال صرف اینکه معلولند باید حق انتخاب رو از اونا گرفت ؟
اونا که پا ندارن یا مشکل فیزیکی دیگر
ولی وقتی می تونن بیاندیشند
پس چرا از حق اندیشیدن وانتخابشون محروم کنیم
و محدودیت های ثانویه براشون رقم بزنیم؟
با تشکر
اندیشیدن ، نبضِ حیاتِ ذهن ماست
با سلام به برادر بزرگوار جناب آقای گندشمین
یک درد بزرگی که در جامعه ما به اون توجه نمیشه مساله و مشکلات معلولین کشورمونه
متاسفانه ما در فرهنگمون از جملات کلیشه ای مثل نقل و نبات استفاده میکنیم
این جملات همونهایی هستند که ما رو در گذر از چنین مواردی مثل یک پل عبوری نجات میدن
مساله اصلی در اینجا اینه که ما فقط نباید از اون جملات به شکل شعار بهره ببریم باید دلایل قانع کننده در خصوص اون داشته باشیم اگر میگیم معلول با معلول بهتره ازدواج کنه باید در نظر داشته باشم یک معلول 70 یا 80 درصدی که از نعمت بینایی به طور کامل محرومه میتونه با یک روشن دل دیگه مثل خودش زندگی راحتی داشته باشه
قضیه در این میان محاسبه دو دو تا چهار تاست
باید کارشناسی بشه فردی که از لحاظ جسمی ناتوانی داره وقتی مشخص بشه تا چه حد کارایی داره بر اساس اون کارایی راه حل براش درست بشه
مثلا فردی که قادر نیست یک لیوان آب رو به تنهایی به دست بگیره میتونه با یک فرد مثل خودش ازدواج کنه
قطعا دچار مشکلاتی میشن
اتفاقا این که میگم چنین طرحی نه تنها باعث خدشه دار شدن عواطف فرد معلول نمیشه بلکه اون هم میتونه احساس کنه با فردی زندگی میکنه که کاملا باهاش هم دل هست
البته همه این مسیر ها نیاز به پیش نیاز عشق و علاقه داره
طرح تشخیص میزان توانمندی در برخی مناطق کالیفرنیا و سوئد و ایالات متحده قابل اجراست و نتایج اون بازتاب خوبی رو داشته
تو همین کشور خودمون خیلی معلولین با در صد معلولیت پایین به خاطر فرهنگ غلط مون با همون احساسات یک فرد سالم در انتظار لحظه مرگ هستند چون کسی نیست مرحمی برای این درد پیدا کنه
همون طور که یک فرد سالم در جامعه آزادانه حق انتخاب داره یک فرد معلول هم بایستی شرایطی برای حق انتخاب داشته باشه نه اینکه به امان خدا رها بشن
در پست اول عرایضم اگر مطالعه بفرمایید من هم اشاره به این موضوع کردم که معلولینی که ناتوان جسمی هستند تنها فرقشون با افراد سالم قدرت فیزیکیه و در بقیه موارد مثل تفکر احساسات و .... مشترکند و حتی گاهی هم توان بالایی در احساساتشون دارند
بحث من در اونجا هم همینه که ما باید از دید یک معلول به این سوال تاپیک پاسخ بدیم
من توصیه میکنم اگر براتون مقدوره اولین پست من رو مطالعه بفرمایید و پاسخ تکمیلی تو ن رو در همه زمینه ها میتونید دریافت کنید
با سپاس فراوان
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)