ضرب المثل |
معنی |
معنی واژه ها در فارسی |
خودا کووه ناسيگ وه فر نيگه بان |
خدا کوه را می شناسد که روی آن برف می گذارد. |
ناسيگ : می شناسد
وه فر: برف *
نيگه : می گذارد
بان : بالا
|
رووی ده سی وه ئه نجير نه ره سی وه ت که ره سه |
روباه دستش به انجير نمی رسد می گويد نارس است. |
رووی : روباه
نه ره سی: نرسید
وه ت : گفت
که ره: کال و نارس |
کابرا سه ر بئاو تاشيگ |
يارو سر بی آب می تراشد
( کار غيرعاقلانه ای انجام می دهد.) |
کابرا: يارو
ئاو : آب
تاشيگ: می تراشد |
ميه وانه ل يی مال ده خون يه ک تيه نگن. |
مهمان های يک خانه به خونی هم تشنه هستند. |
ميه وان : مهمان
تيه نگ : تشنه |
خالوو که فيگه سه ر ئاو خوارزا ده خوار ئاو فيريگ کيگ |
دايی در سر آب غرق می شود خواهر زاده در پايين آب دنبالش می گردد. |
خالوو: دايی
که فيگ : می افتد.
خوارزا: خواهرزاده
خوار: پايين
فيريگ کيگ: دنبالش می گردد. |
علاقه مندی ها (Bookmarks)