او همیشه آغوشش باز است، نگفته تو را میخواند
اگر هیچکس نیست، خدا که هست . . . یادت باشد
خداوند امید شجاعان است ، نه بهانه ی ترسوها . . .
با او حرف بزن
خدای من
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گمم
هم خود را و هم تو را آزار میدهم
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”
خدایا هیچ وقت رهـــایم نکن




پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)