خدایا
خـــــــــــدایا ...ایــنقدر در خـــــــودم ریـــــــــختم که از ســــــــرم گذشت ...
دارمـــــــــــ غرقـــــــــ میشمـــــــــــ ...
دســــــــتت کجاستـــــــــــــ
خدایا
خـــــــــــدایا ...ایــنقدر در خـــــــودم ریـــــــــختم که از ســــــــرم گذشت ...
دارمـــــــــــ غرقـــــــــ میشمـــــــــــ ...
دســــــــتت کجاستـــــــــــــ
چی بگم والا!!!این روزا بدجور سردرگم و گیج شدم،آخه هیچ چیز زندگیم روی نظم نیست،البته چرا یه چیزی هست:
روزمرّگی این روزا سرجاشه!
انگار یه سنگ بذار گذاشتن رو سینه ام!
خوب خدایا تو که اون بالایی،قربون دستت یه دستی به این سنگه بزن و از رو سینه ی من بردارش دیگه!
با منم آره خداجون؟!!
دقت کردی هر وقت تو زندگیت،یه روزنه امید پیدا میشه؛
سریع یه پترس فداکار پیدا میشه و
دستشو می کنه توش؟!
- - - به روز رسانی شده - - -
هـــــرچــﮧ مـے رومـــ ...
نمـے رسمـــ !
گـاهـے با خـوב فکرمـے کنــم ..
نکــنـ ב مـטּ باشم ...
کلــــاغ آخـر قصـ ـﮧها !!
عشقهای کنسروی
این روزها کسی به خودش زحمت نمیدهـد یک نفر را کشف کندزیبایی هـایش را بیرون بکشدتـلـخـی هـایـش را صـبر کـنـد..
آدم هـای امــروز
عـشـق هـایِ کـنـسـروی می خواهند
یک کنسرو که فقط دَرش را باز کنند
بعد یک نفر شیرین و مهربان و زیبااز داخلِ کـنـسـرو بپـرد بیرون...
وهی لبخند بـزند و بگوید:
حق با تــوست !!!
خدا وقتی اومدی سراغم که داشتم از درد میمردم و با شیطنتم به ظاهر شاد بودم
خدا من صدات کردم از ته دل
گفتم دیگه وقت ندارم چون شبای قدر بگذره دیگه فرصت جبران نیست
برگشتم کارامو دیدم دیدم گناههایی کردم که به ظاهر کوچیک بودن
اومدم برگشتم دیدم کل عمرم با همین گناه های کوچیک پر شده
نمیدونم خدا ولی صدات کردم که دیگه تحمل ندارم کمکم کن کردی
حالا دیگه آرومم
خدایا شکرت که دلم رو آروم کردی بعد مدتها تلاطم تازه معنی آرامش رو میفهمم هر چند که ممکنه دوباره کاری کنم از بین بره
خدایا تنها جبران گناهام میتونه آرومم کنه
باعث بشه همیشه دستت رو کنارم حس کنم و جلوی کسی دست کمک دراز نکنم
خدایا شکر زود به خودم اومدم
خدایا شکر
حکایت غم انگیز
دلم ـــــــــــــــــــــــــ دلم گرفته
از تکرار غم انگیز این روزها
این روزهـــــــــــــــــــا
هیچ کس معنای دلتنگی را نمی فهمد
من دلم می خواست تو معنای
مفعول فعل مرا می فهمیدی
اما من هر گاه دلم می گیرد ... سکوت می کنم
با خودم فکر می کنم ..چکونه از این به بعد ... بی تو دلتنگی را هضم کنم
امروز ماه هاست که تو رفته ای
هنوز از این روزهای وحشتناک باقی ست
و من دلم برای تو تنگ شده
مدتهاست درد تنهایی می کشم
ای خود خواه
دیگر بی حوصله شده ام چیزی ندارم که بگوییم
وقتی تمام یادت مال منو .......
دستانت مال دیگریست
جای خالی بعضیها
هرگز به سادگی پر نمیشود
حتی وقتی با کلی اشخاص
مختلف اشنا شوی
عناصر گروه آخر جدول تناوبی...
گازهای نجیب را می گویم.
چه ویژگی های قشنگی دارند!!!
بی رنگ ، بی بو
میل به ترکیب شدن ندارند
کمیاب اند ...
بیایید رنگ و بوی مصنوعی نداشته باشیم!!!
تا زمان واکنش اصلی با هیچ عنصر بیگانه ای پیوند نبسته و ترکیب نشویم
بیایید نجیب باشیم
بیایید کمیاب باشیم
حتی اگر جایمان اخرین ردیف جدول مندلیف باشد...
من حتم دارم فلزهای قلیایی که گروه اولند هیچ ارجحیتی نسبت به گازهای نجیب ندارند .
- - - به روز رسانی شده - - -
اوخواهد آمد اگرما بخواهیم.....
در هیاهـوی زنــدگــی دریـافــتـم![]()
چــه دویـدن هـایـی کـه فقـط پـاهـایــم را از مـن گـرفــت
در حالی کـه گویـی ایــســتـاده بــودم
چــه غــصه هـایـی کــه فقــط بــاعـث سپـــیــدی مـــویـــم شد
در حـالی کـه قـصه ای کــودکـــانـــه بــیـش نـبــود
دریـافــتـم کــســی هــســت کـه اگــر بــخــواهــد مــیــــشود
اگـــر نــــــــــه نــمیــــــــــــشود
" بــــــــه هــــــــمین ســـــــــادگی "
کــــــــاش نـــــــه می دویدم و نه غصه میخوردم
فقــــــــط او را میــــــــــخوانــدم ...
الهی بر هر قایق شکسته سوار شدم به ساحلم رساندی.به هر ریسمان پاره چنگ زدم دستم را گرفتی.پرنده ام ساختی نپریدم.درختم آفریدی میوه ای ندادم.مورچه ای شدم که راهش را گم کرد تو به خانه ام رساندی.واژه ها را به قلبم الهام کردی غزلی برایت نگفتم.به من دادی عاشق نشدم.الهی،نه بهانه ای دارم که رها شوم نه عذری تا آرامم کند.خوبی،آنچنان که شایسته پرستشی.بزرگی آنقدر که نمیدانم.دستم را بگیر تا نیفتم.قبولم کن تا برگردم.مرا بپذیر ای خوب.یا مقلب القلوب یا ستار العیوب
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)