سلام بر مهشادی خودم

شرمنده من دیشب قرار بود بیاما!!!! نشد!
سلام عزیزم!شرمنده واسه چی دشمنت شرمنده!!
خب تا حالا توی خیابون توو دانشگاه تو جمع شده بیفتی؟؟؟؟ ( جات خالی من توو راه پله دانشگاه افتادم تمام ملت پشت سرم افتادن...


)
واااااااای نه شکر خدا!!!!!
البته تقصیر جلویی من بودا

من بی تقصیر بودم

جات خیلی خالی بود پدیده عجیبی بود!
خب اگه افتادی بعدش چیکار کردی؟ مث من خودت خنده رو افتتاح میکنی؟ یا خجالت میکشی؟
نیوفتادم ولی اگه بیوفتم خندم میگیره و پامیشم میخندم!!
شده موقع پذیرایی از مهمون میوه هارو بریزی؟ یا همچین کار مشابهی؟
شربت ریختم رو مهمون!!!!!!!!!!!

خونه دار هستی یا دست گل به اب میدی؟
در حال یادگیری هستم و دسته گل هم...قبلا ها بیشتر ولی الان خیلی کم شده!!
اتاقت همیشه تمیزه؟ یا جوریه که انگاری این جنگنده های کاک مهدی ازونور رد شدن؟
نه بابا مرتبم!!
اگه مهمون بیاد مامانت اینا نباشن! چیکار میکنی؟ میشینی کنار مهمونا درو دیوارو نگاه میکنن؟ یا بلدی یه مهمونی رو بچرخونی؟
بلدم بچرخونم!مهمون رو نه ها!!
سینی چای و میوه و سر بحث باز کردن و یخ مهمونو آب کردنو و...بلدم!
شده خونه کسی بری مهمونی و کمک کنی بزنی ظرفشونو بشکونی؟؟؟؟؟؟؟
نه نشده شکر خدا!!!
اگه آره .........
اووووم !!!

هیچی پشیمون شدم! اگه اره دیگه حالت پرسیدن نداره خودم میدونم چه حالی شدی

خب بعدی
تا حالا توو کلاس چرت زدی؟ استاد دیدن؟ چی گفتن؟
یه بار تو کلاس کنکور بود...فکر کن شرایط اینطوری بود:چشمام عینکیه...نور کلاسم از این مهابی های فلورسنت بود تو تخته میخورد پدر چشمو درمیاورد!!
....زمستو هم بود هوا زود تاریک میشه و هوا گرفته هم هست تاریک و جو خیلی بدی بود!!....
چشمامو بسته بودم که خستگی چشام دربره...یهو سنگینی سایه ای رو بالا سرم احساس کردم!!!بعد استاد یهویی گفت خانوم شما داری چرت میزنی؟؟
منم سریع پاشدم استاد از دیدن چشمای سرخ شدم کپ کرد گفت:گریه کردی؟؟(من:
)
منم گفتم نه بابا استاد چشمام درد گرفت بسته بودم گوش میدادم.
گفت اگه راست میگی چی گفتم؟؟
منم کم نیاوردم گفتم :استاد گفتید احتمال ریختن تاس یک شیشمه و....
کل قضیه رو تعریف کردم طفلی گفت:اونایی که خستن برن دست و صورتشونو آب بزنن بیان!
تا حالا شده تو بارون باشی و چتر داشته باشی بعدش بارون تموم شه! چتره هنو بالا سرت باشه!؟ یا ازون بدتر با اون چتر باز بری داخل پاساژ ؟
یا داخل سالن دانشگاه؟
نه!!!!!!!
ازین سوتی ها دادی یا نه!
یادم نیست ولی فکر نکنم!
آهان درکل ادمی هستی که زیاد سوتی میده؟ یا کم؟
نه زیاد سوتی نمی دم!یکی دوبار سوتی از اونایی که یچی از دهنت درمیره که نباید بگی دادم ولی طرف نفهمیده و خودم و دوستم فقط کلی بعدش خندیدیم و شکر خدا کردیم که نفهمیدن!!!
بزرگترین سوتی که دادی؟
قضیه رفتنم به دستشویی آقایون تو دانشگاه...تو یکی از پست ها تعریفش کردم کامل!!
آخرین سوتی که دادی کی و چی بود؟
جلوی همکلاسیم(پسر بود)کلمات یه جوری کنار هم چیده شد که تصادفا دو جور میشد ازش برداشت کرد و یه معنیش بد بود!!!از عمد نبود ها ولی خب از دهنم پرید و دیدی که ذهن آقایون هم چطوریه!!!!؟؟ولی شکر که متوجه نشد!!!ترم پیش بود...
خب دیگه فعلا همینا
تا بعد ایشالله بازم میام
به سلامت گلم.
منتظرم بیایی!
علاقه مندی ها (Bookmarks)