يکى از درد ناکترين منازل پس از مرگ، منزل هولناک آخرت است ، قيامت است که نگراني و دلهره اش بزرگ و عظيم است ، بلکه از هر نگراني و دلهره، بزرگتر و فزع و گرفتاريش "فزع اکبر" است و خداوند در وصف آن در سوره اعراف آيه 187 مى فرمايد : هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لاَ تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يعني فرارسيدن قيامت در (بر اهل) آسمانها و زمين، سنگين و دشوار و گران است، فرا نرسد شما را مگر به يکباره و ناگاه و بدون آنکه شما را خبر دهد.
فرارسيدن قيامت در (بر اهل) آسمانها و زمين، سنگين و دشوار و گران است، فرا نرسد شما را مگر به يکباره و ناگاه و بدون آنکه شما را خبر دهد


بلي ؛ سنگين و گران و عظيم است قيامت، از جهت گرفتاريها و هولها و دلهره هاى آن ، سخت سخت است حتي بر اهل آسمان يعني فرشتگان و پريان و به يکباره به سوي ما بيايد و آيا بدنهاي ما تاب سختي هاي آن را دارد؟
قطب راوندى از حضرت صادق (عليه السلام) روايت کرده که حضرت عيسى (عليه السلام) از جبرئيل پرسيد: کى قيامت بر پا خواهد شد؟ جبرئيل چون اسم قيامت شنيد به لرزه افتاد و از هوش رفت ؛ پس چون به حال آمد گفت اي روح خدا ، مسئول بساط قيامت، عالمتر از پرسشگر نيست ، سپس آيه شريفه اي (1) را که ذکر شد خواند.
و روايتگر جليل حضرت على بن ابراهيم قمى (رحمه الله) از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) روايت کرده که در زماني، حضرت رسول صلى الله عليه و آله نشسته بود و جبرئيل نزد آن حضرت بود که ناگاه نظر جبرئيل به جانب آسمان افتاد و ترسي بر وجودش مستولي شد ؛ پس خود را به رسول خدا چسبانيد و به حضرت پناه برد. پس حضرت رسول به آنجا که جبرئيل نظرش افتاده بود، نظر افکند، فرشته اي را ديد که مشرق و مغرب را پر کرده بود. پس آن فرشته رو به پيغمبر کرد و گفت يا محمد! من فرستاده خدايم تا تو را خبر دهم که يا پادشاهى را اختيار کنى يا پيامبرى را ؟ پس حضرت به سوى جبرئيل توجه کرد، ديد که آثار نگراني از چهره جبرائيل رخت بربسته. جبرئيل عرض کرد: بهتر است که پيام آور و بنده او باشيد . پس پيغمبر گفت : مى خواهم بنده و رسول خدا باشم . پس آن فرشته با گامهاي خود آسمانهاي هفتگانه را درنورديد .
هر آسمان را يک گام خود کرد و هر چه بالا رفت کوچک تر شد تا آنکه به اندازه مرغ کوچکى شد. پس حضرت به جبرائيل فرمود: ديدم طورى ترسيده بودى که رنگت تغيير کرده بود؟ جبرائيل گفت : يا رسول الله مرا ملامت مفرما. آيا دانستيد که اين فرشته که بود؟ اين اسرافيل "حاجب الرب" بود و از زمانيکه حق تعالى آسمانها و زمين را خلق فرموده از مکان خود پائين نيامده .
من او را ديدم که به سوى زمين مى آيد، گمان کردم که براى بر پا کردن قيامت آمده است پس از ترس قيامت ، رنگم چنان تغيير کرد که مشاهده فرموديد. پس چون ديدم که براى امر قيامت نيامده بلکه حق تعالى چون شما را برگزيده و به خاطر عظمت شما او را به نزد شما فرستاده ، رنگم به حال اول برگشت و نفسم به سوى من برگشت .
حضرت عيسى (عليه السلام) از جبرئيل پرسيد: کى قيامت بر پا خواهد شد؟ جبرئيل چون اسم قيامت شنيد به لرزه افتاد و از هوش رفت ؛ پس چون به حال آمد گفت اي روح خدا ، مسئول بساط قيامت، عالمتر از پرسشگر نيست ، سپس آيه شريفه اي (1) را که ذکر شد خواند


و در روايتى است که نيست فرشته مقربى و نه آسمانى و نه زمينى و نه نسيمي و نه بادى و نه کوهى و نه صحرايى و نه دريائى؛ مگر اينکه بترسند از روز جمعه براى آنکه قيامت در آن بر پا مى شود.
همانگونه که ما نيز گفتم؛ محدث قمي گويد: شايد ترسيدن آسمان و زمين و ساير چيزها که ذکر شد، ترسيدن اهل آنها و موکلين آنها باشد چنانچه مفسرين در معناى آيه ثَقُلَتْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لاَ تَأْتِيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً (1) گفته اند.
و روايت شده که چون حضرت رسول صلى الله عليه و آله قيامت را ياد مى نمود، صداى آن حضرت شديد و رخسار آن حضرت سرخ مى شد.
و شيخ مفيد در ارشاد نقل کرده که چون حضرت رسول صلى الله عليه و آله از غزوه تبوک به مدين مراجعت فرمود، ((عمرو بن معدى کرب )) به خدمت آنحضرت شرفياب شد، حضرت به او فرمود: اسلام بياور اى عمرو تا خدا تو را از فزع اکبر و بيچارگي بزرگ نجات بخشيده و ايمن گرداند يعنى ترسى که بزرگترين ترسهاست . عمرو گفت : اى محمد صلى الله عليه و آله فزع اکبر کدام است ؛ من کسى هستم که نمى ترسم .
شيخ عباس قمي (ره) گويد: معلوم مى شود عمرو بن معدي کرب ، مردي دلير و شجاع بوده است ؛ نقل شده که او از شَجاعان نامى روزگار بوده و بسيارى از فتوحات مسلمان به دست او واقع شده و شمشير او به صمصامه معروف بود، که با آن ، به يک ضربت ، پاهاى شتر را از هم جدا مى کرد.
و عمر بن الخطاب در زمان خلافت خود از او خواهش کرد که آن شمشير را نشان او دهد، عمرو آن را حاضر کرد. عمر آن را کشيد و بر محلى زد که تيزى آنرا امتحان کند ابدا اثر نکرد. عمر آن را دور افکند و گفت : اين چيزى نيست . عمرو گفت : اى امير؛ شما از من شمشير طلبيديد نه بازويى که با آن شمشير مى زد. عمر از سخن عمرو بدش آمد و او را سرزنش کرد و به قولى او را بزد و (صد البته که عمر مردي خشن و تلخ رو بود و در بسياري از موارد از پيامبر مي خواست تا مردمان را با شمشير بکشد و پيامبر مانع او مي شد .
و چون عمرو گفت من از فزع اکبر و بيچارگي و دلهره بزرگ قيامت نمى ترسم ، حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: اى عمرو؛ چنين نيست که گمان کرده اى ؛ همانا صيحه اى بلند خواهد شد که مرده اي نماند، مگر آنکه زنده شود و نماند زنده اى مگر آنکه بميرد، مگر آنها که خدا بخواهد نميرند. پس يک صيحة ديگر بر ايشان زده مى شود که همه زنده مى شوند و صف مى کشند و آسمان شکافته مى شود و کوهها متلاشى و پراکنده مى شوند و پاره هايي از آتش جهنم جدا شود و کوه ها افکنده شود؛ پس نماند صاحب روحى مگر آنکه دلش کنده شود و گناهش را ياد کند و مشغول به خود شود، مگر کسانى که خدا خواسته باشد(که چنين نشود).
نوشته اند که فرمود : پس کجايى تو اى عمرو ؟ عمرو گفت : همانا من مى شنوم امرى را که عظيم و بزرگ است .
و به حدى قيامت هولناک و دهشتناک است که اموات و مردگان در عالم برزخ و قبر نيز هول و تکان و بيم و وحشت آن را دارند، به نحوى که بعضى از مردگان که به دعاى اولياء خدا زنده شده اند موهايشان تمام سفيد بوده . سبب سپيدى موى آنها را پرسيدند، گفتند وقتى که ما را به زنده شدن امر کردند گمان کرديم که قيامت بر پا شده و از وحشت و هول قيامت تمامى موهاى ما سپيد شد.
اينک ما در اينجا چيزهائى که سبب خلاصى از سختيهاى قيامت است ذکر مى کنيم شايد آن را به کار بنديد.
1 - خواندن سوره يوسف
روايت شده است که هر که سوره يوسف (عليه السلام) را در هر روز يا در هر شب بخواند، روز قيامت که مبعوث مى شود جمالش مانند جمال يوسف (عليه السلام) باشد، و به او فزع و ترسى از روز قيامت نرسد.
2 -خواندن سوره دخان در هر نماز
و از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) مرويست که هر که سوره دخان را در نمازهاى فريضه و نافله ، بخواند حق تعالى او را در جمله آنهائى که امين و بى ترسند مبعوث فرمايد.
3 - خواندن سوره احقاف در هر جمعه
و از حضرت امام جعفر صادق (ع) مروى است که هر که سوره احقاف را در هر شب يا در هر جمعه بخواند، به او ترسى در دنيا نرسد و حق تعالى او را از ترس روز قيامت ايمن گرداند.
4 - خواندن سوره والعصر در نمازهاي مستحبي
و نيز از آن حضرت (امام صادق (عليه السلام)) منقولست که هر که سوره والعصر را در نمازهاى نافله خود بخواند روز قيامت با صورت سفيد و روشن مبعوث مى شود، و دهانش به خنده گشوده باشد و چشمش روشن باشد تا داخل بهشت شود.
5- احترام به ريش سفيدان و بزرگترها

شيخ کلينى از حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام) نقل کرده که حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: هر که احترام و تعظيم کند کسى را که در اسلام موى خود را سپيد کرده حق تعالى او را از فزع و ترس روز قيامت ايمن گرداند.
6- مردن در راه مکه
و نيز از آن حضرت روايت کرده که فرمود: هر که بميرد در راه مکه ، خواه در وقت رفتن باشد يا در وقت برگشتن ، از ترس بزرگ و فزع اکبر روز قيامت ايمن بماند.
7 - مردن در حرم مکي و يا مدني
و شيخ صدوق از آن حضرت روايت کرده که فرمود هر که در يکى از دو حرم ، يعنى حرم مکه و حرم مدينه بميرد خداوند او را از جمله آنهائيکه امين و بى ترسند در قيامت قرار مى دهد.
8- دفن شدن در حرم مکي
شيخ کلينى از حضرت صادق (عليه السلام) روايت کرده که فرمود: هر که در حرم مکه معظمه دفن شود از فزع اکبر و ترس بزرگ ايمن گردد.
9- دوري از فحشاء بخاطر خداي بزرگ
شيخ صدوق از حضرت رسول صلى الله عليه و آله نقل کرده که هر کس ‍ از زنا و يا زشتى ديگر به خاطر خداوند بپرهيزد خداوند آتش جهنم را بر او حرام گرداند و او را از ترس بزرگ روز قيامت ايمن گرداند.
10- دشمن دانستن نفس اماره
کسى که نفس اماره را دشمن خويش شمرد خداوند او را از ترس روز قيامت ايمن گرداند.
11-فرو بردن خشم و کظم غيظ
شيخ اجل على بن ابراهيم قمى از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) روايت کرده که هر کس، خشم خود را فرو برد خداوند دل او را از امن و ايمان روز قيامت پر گرداند.
12- محبت و ولايت اهلبيت
حق تعالى در سوره نمل آيه 89 فرمود : مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ يعني هر كس نيكى به ميان آورد، پاداشى بهتر از آن (نيکي) خواهد داشت‏، و آنان از هراس و دلهره آن روز (قيامت) ايمنند، از حضرت اميرالمؤ منين روايت شده که فرمود: حسنه در اين آيه ، معرفت و ولايت و محبت ما اهل بيت است (و معلوم مي شود آيه شريفه 201 سوره بقرة وِمِنْهُم مَّن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ يعني : و برخى از آنان مى‏گويند: (پروردگارا! در اين دنيا به ما نيكى و در آخرت (نيز) نيكى عطا كن‏، و ما را از عذاب آتش (دور) نگه دار) همان محبت و ولايت اهل بيت عليهم السلام است .
13- کمک به برادران مومن و برآوردن حوائج آنان
شيخ صدوق از حضرت صادق (عليه السلام) روايت کرده که فرمود: هر کس که برادر مؤمن اندوهگين و تشنه را کمک کند و اندوهش را از بين ببرد و يا خواسته اش را بر آورده سازد براى او از طرف خداوند هفتاد و دو رحمت است که يکى از آنها را حق تعالى در دنيا به او مرحمت فرمايد که با آن زندگى خود را اصلاح نمايد و هفتاد و يک رحمت ديگر براى جلوگيرى از ترسهاى روز قيامت او باشد.
مرحوم محدث قمي مي گويد که در خصوص برآورده کردن نيازها و مشکلات برادران دينى، روايات بسيار نقل شده ؛ از جمله از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) روايت شده است: کسى که دنبال کار برادر مسلمان خود برود، حق تعالى او را در حمايت هفتاد و پنج هزار فرشته قرار دهد که براى او در هر قدمى حسنه اى بنويسد و زشتى را از او بردارد و درجه بالاتر را به او دهد. و چون نياز برادر ديني خويش روا سازد ، فرشتگان بنويسند براى او اجر و مزد کسي که حج و عمره را بجا آورده باشد. و از حضرت صادق (عليه السلام) منقول است که برآورده کردن نياز مرد مومن برتر است از حجّة و حجّة و حجّة و تا ده حجة شمردند .
و روايت شده که در بنى اسرائيل هر گاه عابدى به نهايت عبادت مى رسيد از ميان همه عبادات سعى و کوشش در بر آوردن حاجات مردم اختيار مى کرد.
و شيخ جليل ، شاذان بن جبرئيل قمى از حضرت رسول صلى الله عليه و آله روايت کرده که حضرت در شب معراج اين کلمات را ديد که بر در دوم بهشت نوشته شده : "لا اله الا الله،محمد رسول الله،على ولى الله" از براى هر چيزى حيله ايست و حيله سرور و خشنودي در آخرت چهار خصلت است : دست ماليدن بر سر يتيمان و مهربانى بر بيوه زنان و رفتن پى حاجت مؤ منان و تعهد و پرستارى از فقيران و مسکينان و درماندگان، بنابراين علما و بزرگان دين خيلى اهتمام در رفع نياز مؤمنين داشتند .
14- زيارت اهل قبور مومنان
شيخ کلينى از حضرت امام رضا (عليه السلام) نقل کرده که هر کس نزد قبر برادر خود بيابد و دست خود را بر قبر بگذارد و انا انزلناه فى ليله القدر را هفت مرتبه بخواند خداوند او را از فزع اکبر و دلهره بزرگ روز قيامت ايمن و مصون گرداند.
محدث قمي مي گويد: در روايت ديگر است که رو به قبله نمايد و دست بر روى قبر بگذارد) و اين ايمن بودن از ترس بزرگ روز قيامت ، ممکن است براى خواننده باشد چنانچه از ظاهر خبر چنين استفهام مي شود ، و احتمال دارد، ايمن شدن از دلهره بزرگ قيامت براى مرده باشد، چنانچه از بعضى روايات ظاهر مى شود.
شيخ قمي مي گويد : و اين فقير ديدم در مجموعه اى که شيخ اجل افقه ، ابو عبدالله محمد بن مکى عاملى معروف به شيخ شهيد (اول)، به زيارت قبر استاد خود شيخ اجل عالم فخر المحققين نجل آيه الله علامه حلى (رضوان الله عليهم اجمعين ) آمد و گفت : نقل مى کنم از صاحب اين قبر و او نقل کرد از والد ماجدش به سند خود از امام رضا (عليه السلام) که هر که زيارت کند قبر برادر مؤ من خود را و بخواند نزد او سوره قدر را و بگويد: "اللهم جاف الارض عن جنوبهم و صاعد اليک ارواحهم و زدهم منک رضوانا و اسکن اليهم من رحمتک ما تصل به وحدتهم و تونس وحشتهم ، انک على کل شى ء قدير" (2) ايمن شود خواننده و ميت از فزع اکبر و دلهره بزرگ روز قيامت.
صاحب منازل الاخره گويد: که قبر فخر المحققين بنابر آنچه از کلام مجلسى اول در شرح فقيه ظاهر مى شود در نجف اشرف است و شايد نزديک قبر والدش علامه (رحمه الله عليه) در ايوان مطهر باشد.



برگرفته از کتاب منازل الاخره