در مورد مطالعه مشکل همون شروع نکردن از روز شنبه یا وسط مطالعه اگه کاری پیش بیاد مطالعه رو میذارم کنار ینی بعد انجام دادن کاری نمیتونم فورا برگردم سر کتاب و بالتبع همون هفته ام از دستم میره. یا اگه بدونم که مثلا هفتۀ بعد قرار است که یه کاری رو به مدت 3 روز انجام بدم از الان نمیتونم مطالعه کنم تا وقتی که اون کار رو انجام بدم. حتی اگه بدونم 2 ماه دیگه قراره یه هفته برم جایی باز نمیتونم مطالعه رو از الان شروع کنم. یه جور دغدغۀ اون کار ذهنمو مشغول میکنه. 2 ماه صبر میکنم تا اون کار یه هفته ای رو نجام بدم بعد برم سراغ مطالعه اونم اگه کار دیگه ای نداشته باشم.
یه مشکلم هم اینه که به فامیلم نه نمیتونم بگم. هرکاری ازم بخوان میگم چشم. برا همین زیاد وقفه تو کارم پیش میاد.کسی که نفر اول دانشگاه بود حالا شده یه نفری که فقط دغدغۀ انجام کارای گوناگون رو داره. موقع کنکور راحت نه میگفتم اما بعده کنکور چون کارای همه رو انجام میدم از زندگیم عقب موندم. مخصوصا اگه والدینم کاری رو ازم بخوان حتی اگه در توانم نباشه میگم چشم. بعد که میرم اون کارو انجام بدم چون خارج از توانم بوده جسمم آسیب میبینه . خلاصه حتی دکتر بهم بعضی کارارو منع میکنه وقتی والدینم ازم بخوان میگم چشم حتی اگه یکی دیگه بگه دکتر منع کرده میگم عب نداره این بار انجام بدم بعد. که در این مورد با ی عالم صحبت کردم فرمودن که خدا به اندازه توانت ازت کار میخواد نه بیشتر. بعد تصمیم گرفتم به والدینم هم در صورتی که دکتر منع کرده یا برام مضره بگم نه. اما نتونستم. برا والدینم غیر ممکنه بگم نه. حتی بعضی وقتا که از دیگران کاری رو میخوان و نه میشنون من برعهده میگیرم البته بگم این شامل فامیل هم میشه که اگه از دیگران در پیش من کاری رو بخوان و دیگران نه بگن من حس میکنم که از بنده انتظار دارند و بدون پیشنهاد دادن اونا خودم پیشقدم میشم و میگم شاید روشون نشه خب خودشون کار دارن وظیفه ام هست طوری که همه عادت کردن اگه کاری رو دلشون نخواد انجام بدن بنده رو پیشنهاد میدن حتی کوچیکترا.
خلاصه دوستانم که باهم همدانشگاهی بودیم باورشون نمیشه که من حتی امتحان ارشد نتونسته ام بدم چون واقعا شاهد فعالیتم در دانشگاه و ... بودن. وقتی هم میگم تاسف میخورن. خلاصه مونده ام چیکار کنم. همه میگن راحت نه بگو اما وقتی کاری پیش میاد خودشون میان ازم کار میخوان وقتی میگم نه میگن یکی دو روز برات فرقی نمیکنه. دیگه نمیفهمن که اگه در هر ماه فقط برا هرکدومشون یکی دو روز وقت بذارم ماه تموم شده و در ماه جدید باز شروع میشه. حتی بهم میگن کار دیگران رو هم انجام بدم علاوه بر کار خودشون. خلاصه مونده ام.
در مورد شرکت در اکثر بحث ها باید بگم که نه بحث های بنده فقط تو سایت هست و در دنیای حقیقی فقط در مواقعی بحث میکنم و نظر میدم که میان سراغم و نظر میخوان و سوال میپرسن اما در محیط مجازی در جاهایی که حتی دعوت نمیکنن نظر میدمکه این خوب نیست و فکر کنم باعث اذیت عزیزان هم شاید باشه البته اینو از انتقاد عزیزی فهمیدم که با خصوصی بهم اطلاع دادند و از اون روز تمرین میکنم اما اگه راه کاری بدین کارم راحت تر میشه.
میدونم زیاد شد اما خواهشا کامل بخونین بلکه شاید یه عزیزی راه کار بهتری ارائه داد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)