بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین»
در بهار قرآن سال 92، کتاب «سیمای سیاست در قرآن» برگرفته از تفسیر نور از چاپ خارج شد. به نظرم آمد، بعد از 40 سال معلمی و تبلیغ که نامه های متعددی برای گروه های خاص نوشتهام، در آستانه شب قدر و شب نزول قرآن، یک نامه برای عموم فرهیختگان به ویژه سیاسیون بنویسم.
هدفم این است که با خواندن چند صفحه، عزیزان را به وجود صدها آیه سیاسی در قرآن راهنمایی کنم و اگر کسانی فرصت خواندن آن کتاب را ندارند، از خواندن این چند آیه محروم نشوند.
این نامه پاسخی است به طرفداران فکر سکولار که می گویند: دین مربوط به مسائل شخصی، عبادی و معنوی است.
پاسخی است به کسانی که می گویند: دین از سیاست جداست.
پاسخی است به مقدسین متحجر که به عبادات شخصی دلخوشند.
امید است این چند سطر برای خواننده عزیز یک پیام و الهام الهی برای متن قرار دادن قرآن و نهج البلاغه در مسائل سیاسی باشد تا از خودباختگی و تقلید کورکورانه از سیاست های غیر الهی و غیر اولیائی دوری کنیم و
و در جهان امروز با نگاه عقلانی و وحیانی، الگوی دیگران باشیم؛ چنانکه که قرآن یکی از دعاهای «عباد الرحمن» را این می داند که از خدا می خواهند الگوی صالحان باشند: «و اجعلنا للمتقین اماماً» (فرقان/74).
ما با دیدن امام خمینی (ره) به این باور رسیدیم که می شود با فکر آسمانی، در زمین حکومت کرد و از سیاستی که همراه با دروغ، تزویر، توطئه، ارعاب، باج دادن به قوی و باج گرفتن از ضعیف، بر جهان امروز حکومت می کند، دوری نماییم.
اینک وارد متن نامه میشوم که در مقدمه کتاب «سیمای سیاست در قرآن» آوردهام:
قرآن که از هرگونه کژی و انحراف و تحریف مصونیت دارد، کتاب جامعی است که به تمام ابعاد زندگی بشر از جمله مسائل سیاسی نظر دارد. در قرآن صدها آیه مربوط به مسائل سیاسی است و در روایات، پیامبر اکرم و اهل بیت معصومش علیهم السلام با لقب «ساسة العباد» معرفی شده اند. ناگفته پیداست که سیاست در قرآن برای به پاداشتن عدالت در سایه حاکمیت خداوند و انبیای الهی، با توکل بر او و حمایتهای غیبی اوست.
اگر دین از سیاست جدا بود، آن گونه که سکولارها میگویند، نباید انبیا و یارانشان کشته یا تبعید یا شکنجه میشدند. «وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ الْحَقِّ» (بقره،61)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم به حضرت شعیب اعتراض نمیکردند که چرا مانع آزادی آنان در هرگونه تصرف مالی میشود. «قالُوا یا شُعَیبُ أَصَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ ما یعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فی أَمْوالِنا ما نَشاء» (هود، 87)
اگر دین مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، حضرت یوسف خودش را برای خزانهداری مصر کاندیدا نمیکرد. «قالَ اجْعَلْنی عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ» (یوسف، 55)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از حضرت موسی آب نمیخواستند. «وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیناً قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ» (بقره، 60)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از حضرت عیسی، غذا نمیخواستند. «إِذْ قالَ الْحَوارِیونَ یا عیسَى ابْنَ مَرْیمَ هَلْ یسْتَطیعُ رَبُّکَ أَنْ ینَزِّلَ عَلَینا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ» (مائده، 112)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از ذوالقرنین امنیت نمیخواستند. «قالُوا یا ذَا الْقَرْنَینِ إِنَّ یأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلى أَنْ تَجْعَلَ بَینَنا وَ بَینَهُمْ سَدًّا» (کهف، 94)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، انبیا به دنبال تأمین مسکن مردم نبودند. «وَ أَوْحَینا إِلى مُوسى وَ أَخیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیوتاً وَ اجْعَلُوا بُیوتَکُمْ قِبْلَةً» (یونس، 87)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، مردم از انبیا تعیین فرمانده نظامی را نمیخواستند. «إِذْ قالُوا لِنَبِی لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فی سَبیلِ اللَّهِ» (بقره، 246)
اگر دین فقط مربوط به مسائل معنوی و اخروی بود، خداوند به حضرت داود زره سازی نمیآموخت. «وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ» (انبیاء،80)
در قرآن، نفی طاغوت مقدمه ایمان است. یعنی تا طاغوتها را زیر پا نگذاریم به ایمان نمیرسیم. «فَمَنْ یکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یؤْمِنْ بِاللَّهِ» (بقره، 256)
چگونه اسلام از سیاست جداست، در حالی که بزرگترین نامههای حضرت علی(ع) در نهج البلاغه نامه سیاسی است.
چگونه اسلام از سیاست جداست، در حالی که اولین مأموریت حضرت موسی مبارزه با فرعون «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى» (طه،24) و آزاد سازی مردم از اسارت بود. «أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا بَنی إِسْرائیلَ» (شعراء،17)
در آیات قرآن، کلمات «لا تُطِعِ» (احزاب،1)، «لا تُطیعُوا» (شعراء، 151)، «لا تَتَّبِع» (مائده، 49) و «لا تَتَّبِعُوا» (بقره، 168) بسیار به چشم میخورد که فرمان عدم پیروی از طاغوتهاست.
علاقه مندی ها (Bookmarks)