قبل اینکه بمیرم دوست دارم یکیو ببینم.....یه جایی هست که دوست دارم برم
یه حرفی هست که دوست دارم به یکی اعتراف کنم....آهان ...ترس از اعتراف ....!!!!
دلم میخاد ترس از اعتراف رو تا اونموقع کنار گذاشته باشم و حرفمو بهش بگم
یه غذای مخصوصی هست (...)که دوس دارم یاد بگیرم برای کسی بپزم که برام عزیزه .... شاید عجیب به نظر بیاد ولی دلیلشم اینه که هم اون غذا و هم اون فرد هر دوشون عجیبن
از الان، با نوشتن این پست، برای این چیزایی که گفتم انرژی میفرستم تا بر آورده شن![]()





پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)