خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان
باید از جان گذرد هر که شود مایلشان
خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان
باید از جان گذرد هر که شود مایلشان
من تنها در سرما میان سیل غم ها چه کنم با همه دردها...
بر درگه دوست هرکه صادق برود
تا حشر ز خاطرش علایق برود
صد سال نماز عابد صومعه دار
قربان سر نیاز عاشق برود
تو نیكی می كن و در دجله انداز
كه ایزد در بیابانت دهد باز
من تنها در سرما میان سیل غم ها چه کنم با همه دردها...
کسی کو با تو نیکی کرد یکبار
همیشه ان نکویی یاد می دار
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را
من تنها در سرما میان سیل غم ها چه کنم با همه دردها...
بنگر ز جهان چه طرف بر بستم؟ هیج،وز حاصل عمر چیست در دستم؟ هیچ،شمع طربم، ولی چو بنشستم، هیچ،من جام جمم، ولی چو بشكستم، هیچ.
من تنها در سرما میان سیل غمها
چه کنم با همه دردها...
من تنها در سرما میان سیل غم ها چه کنم با همه دردها...
شرمنده فکر نکنم شاعر این شعرو بشناسین
مصرع دوم بیت دومش ک با م بود من چه میدونستم با واو بگم یا با میم
من تنها در سرما میان سیل غم ها چه کنم با همه دردها...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)