[QUOTE=*FATIMA*;488678]1
بقیه رو هم مثل قبلی جواب بده
گرامافون
تاکنون اختراعات زیادی به نام «توماس ادیسون» به ثبت رسیده است. او در سال 1877.م، دستگاه تلگراف را اختراع کرد و در حالی که سرگرم آزمایش آن بود، صدای موزون دستگاه توجه وی را جلب کرد. او دریافت که می توان ارتعاشات صوتی را به شکل علائم الکتریکی ظبط کرد و دوباره آن را به صدا تبدیل نمود. بدین ترتیب، ایده ساخت دستگاه گرامافون برای اولین بار در ذهن ادیسون شکل گرفت.
هدف ادیسون از اختراع گرامافون
هدف او، ساخت وسیله ای برای ظبط پیامهای تلفنی بود. او در هنگام آزمایش با سوزن و نوار دستگاه تلگراف دریافت که وقتی سوزن با سرعت زیاد در حال خواندن پیامهای ارسالی است، اصواتی را تولید می کند. او دریافت که قادر است ارتعاشات صوتی را به نیروی الکتریکی تبدیل کند و پس از آن دوباره آن را به صدا تبدیل نماید. توماس ادیسون در دوران زندگی پربار خویش، در حدود1093 اختراع را به نام خود ثبت کرد.
ویدئوی خانگی
نخستین دوربین فیلمبرداری تاریخ سینما
براستي دوربين فيلمبرداري اوليه را نخستين بار چه كسي اختراع كرد ؟
اديسون يا لومير ...و مدعيان ديگریي نظير ماكس و اميل اسلادانوفسكي در آلمان، برت آكرس و روبرت ويليام پل در انگلستان،توماس آرماتو سي . فرانسيس جنكيز در آمريكا و...
![]()
اما اين برادران لومير در فرانسه بودند كه با بسط و گسترش آن در سال 1895 آنرا در جهت ثبت و ضبط وقايع روز مره بكار گرفتند.
بقول يوري لوتمن زبان شناس و منتقد روسي كه معتقد است : سينماي نخست ، بيش از هر چيز عكس بود با قابليت ثبت حركت.
كرستين متز مي گويد سينما تا پيش از دهه 1920 سخت در گير خلق شدن بود و تنها در اين دهه بود كه به هنر تبديل شد.و برادران لومير سينما توگراف را اختراع كردند نه هنر فيلم را آنطوري كه ما امروزه شاهد آن هستيم
در واقع 15 سال ابتداي تاريخ سينما را كه همچون كودكي كه پا به عرصه دوران نوجواني مي گذاشت و داراي آزمون وخطا بود را مي توان دوران انتقالي از سرگرمي وتجارت به هنر نام برد.
سينما كه نام خود را از دستگاه سينما توگراف لومير گرفته است در ابتدا براي رسيدن به هنر هفتم و وام گيري از ديگر هنرها و رسيدن به جايگاه كنوني يك منحني سعودي را طي كرده است .
اين كه چرا با وجودي كه اديسون يك سال قبل از لومير دوربين فيلمبرداري خود ( كينه توسكوپ) را اختراع كرده بود ولي نام لومير به سينما گره خورده است در چيست ، به بررسي آن مي پردازيم.
1- دوربين فيلمبرداري اديسون بسيار سنگين بود و جابجا كردنش نياز به همراهي چند نفر را داشت و از طرفي ، اديسون اين اختراع را با ديگر اختراع خود يعني برق براي تامين سرعت يكنواخت پيوند زده بود و اختراع قبلي خود يعني فونوگراف را كه در سال 1877 ساخته بود به آن افزود تا فيلم صدا دار توليد كند به همين سبب بر حجم دستگاه افزوده مي شد ، بنابر اين از تحرك آن كاسته مي شد.
از طرفي ، همين محدوديت باعث شده بود از اين دستگاه در استوديويي واقع در نيوجرسي استفاده شود و بجاي اينكه از آن در فضاي باز استفاده شود و بدنبال موضوع و سوژه باشد ، بايستي موضوعات رابه داخل استوديو مي آوردند تا دوربين كينه توسكوپ اديسون از آنها فيلم بگيرد . استوديو اديسون داراي سقفي متحرك بود و سقف با لولا و بحالت كشويي كنار مي رفت و كل ساختمان استوديو روي يك ريل دايره اي مي چرخيد تا با زاويه نور خورشيد هماهنگ شود.
2- لومير با اختراع سينما توگراف كه بقول ژرژ سادوس ، تاريخ نگار برجسته فرانسوي وزنش يك صدم دوربين اديسون بود ، بدون نياز به برق و در دنياي خارج از استوديو وسيله اي براي شكار زندگي شد كه لومير نام آنرا زندگي نما گذاشته بود.
3- اين دستگاه كوچك كه با ظرافت خاصي ساخته شده بود فيلم مي گرفت و با يك تنظيم ساده فيلم گرفته شده را چاپ مي كرد و از آن بعنوان يك دستگاه پخش فيلم هم استفاده مي شد.
3- بدليل كار آيي بالا و ثبت و ضبط وقايع روز مره ، مانند ورود قطار به ايستگاه ، خروج كارگران از كار خانه و ديگر صحنه هاي اجتمايي برادران لومير واحد هاي فيلمبرداري ، توليد و پخش خود را به كشور هاي مختلف
مي فرستادند و از برنامه هاي مورد درخواست فيلم مي گرفتند و نمايش مي دادند.
گروه اپراتوري لومير خيلي زود در اغلب نقاط جهان به فعاليت پرداختند و فيلم هايي را ضبط كردند كه در آن زمان وقايع روز مره محلي ناميده مي شد و بعدها فيلم مستند نام گرفت .
تلویزیون
اختراع تلویزیون و ماجراهایش
اختراع تلویزیون به وسیله ی تنها یک نفر انجام نگرفت ولی آن کس که این اختراع را کامل کرد و قابل استفاده کرد شخصی به نام جان لاجی برد بود.
جان لاجی برد روز سیزدهم اوت 1888 در هلنسبرگ واقع در نزدیکی کلاسگو به دنیا امد. پدر او یک کشیش تحصیل کرده بود ولی در فقر به سر می برد. لاجی دی هنگام تحصیل در مدرسه به حدی از خود هوش نشان داد که حتی در 12 سالگی به کمک همکلاسانش یک خط تلفن به وجود اورد.
او پس از پایان تحصیلات متوسطه در دانشگاه کلاسگو مشغول تحصیل گردید و علی رغم انکه از سلامتی برخود دار نبودکمک مهندس شد و در 16 سالگی با حقوق 30 شیلینگ در هفته در یک شرکت الکترونیک مشغول کار گردید.
پس پایاین جنگ جهانی اول او شروع به تولید جوراب نمود و از این راه حدود 16000 پوند تحصیل می کرد.بعد از ان او کار گاه کوچکی برای تولید مربا و سس افتتاح کرد ولی به علت انکه این اقلام زیاد مصرف نداشت کارگاه خود را تعطیل کرد.
به سال 1923 در موقعی که از عمرش 34 سال می گذشت او به لندن مراجعت کرد و تصمیم گرفت به هر قیمیت که شده اختراع تلویزیون خود را تکمیل کند . برای این منظور او یک قفسه ی قدیمی چای را که یک جعبه ی مقوایی مخصوص بسته بندی کلاه در ان بود تهیه کرد و یک دیسک مدور در ان ایجاد نمود. سپس از یک سمساری یک موتور الکتریکی خرید و دیسک مدور را که جندین سوراخ در ان ایجاد کرده بود در ان نصب کرد. وقتی کهدیسک را به گردش در اورد اشایی که به ان نور می تابیدند به صورت نقطه های نورانی ظاهر گشتاو انواع و اقسام وسایل دیگر از قبیل لامپ پرتو افکنی و سلول سلینیوم و لامپ نئون و سوپاپ های رادیو و.....را به کار گرفت و برای دریافت انتقال علائم به تعدیلات زیادی دست زد . سرانجام تلاش های مستمر او در بهار 1924 ثمر داد و او توانست سایه صلیب مالتیس را تا قاصله سه یارد منعکس کند.
متاسفانه در این زمان برد پول کافی برای ادامه دادن به ازمایش های خود را در اختیار نداشت. برای دریافت کمک در روزنامه اعلانی چاپ کرد. در نتیجه ی این اعلانات او توانست مقداری پول فراهم اورد . به سال 1925 پسر یک مغازه دار به نام گوردون سلفریتس به ملاقاتش امد و مقداری پول به او داد. برد تلویزیون خود را برای او به کار انداخت . تصاویر درهم و برهم به روی پرده ظاهر گشت.
در دوم اکتبر 1925 برد برای انتقال تصاویر روی پرده دستگاه دیگری ساخت. وقتی که اپارات را به کار انداخت از نتیجه ای که حاصل شد تعجب کرد زیرا حالا دیگر تمامی تصاویر به طور کامل و بدون نقص به روی پرده ظاهر گشتند. در ژانویه 1925 برد با موفقیت نخستین نمایش تلویزیونی خود را نشان داد.
برد تحقیقات مربوط به تلویزیون را در سراسر زندگی خود ادامه داد و علی رغم انکه بیمار بود و از بی پولی رنج می برد او تلاش خود را روی تلویزیون رنگی خود حتی تا سال 1945 ادامه داد.
مخترع فلک زده سر انجام بی این که از نظر مادی از تلاش های مستمر خود سودی ببرد در سال 1946 در اثر انفولانزای شدید در گذشت . اگر چه بعد از مرگ از او تجلیل های زیادی به عمل امد ولی چه فایده که او در طول عمر خود در فقر زیست و تا زنده بود کسی به کار مهمی انجام داده بود اعتنایی نکرد.
دوربین
تمایل انسان برای گرفتن عکس به صدها سال پیش بر می گردد از قرن یازدهم تا شانزدهم ، وسایلی وجود داشت که به نام " کامرا ابسکیورا " و پیشرفت اختراع دوربین عکاسی را حکایت می کند .
این دستگاه یک تصویر تخیلی و مبهم بر روی کاغذ می گذاشت که بایستی با دست پر رنگ شود تا به صورت یک تصویر صحیح از مناظر طبیعی در بیاید.
در سال 1802 ، دو مرد با اسامی " وجگوود " و " همفری " قدمی مهم در این زمینه به پیش بر داشتند، آنها برای چاپ از کاغذ های آلوده به تیترات نقره یا کلورید نقره استفاده می کردند و تصویر و نقاشی را روی شیشه چاپ می نمودند ، ولی اشکال کار در این بود که نمی شد با ایت طریق تصاویر پایدار تهیه کرد .
در سال 1816 " جوزوف نیپس " یک دوربین عکاسی ساخت که با آن می توانست تصویر نگاتیو یا منفی بگیرد ، در سال 1835 هم " ویلیام تالبوت " تصاویر پوزتیف یا مثبت از تصاویر نگاتیو و اولین کسی بود که توانست با استفاده از هنر عکاسی ، تصاویر بزرگتر خلق کند و بلاخره اولین کسی بود که توانست در سال 1844 یک کتاب از تصویر ها را منتشر کند.
بعداز آن ، هنر عکاسی و ماشین عکاسی پی در پی تکامل و پیشرفت حاصل کردو در تنیجه آن دوربین عکاسی معروف " کداک " در سال 1888 با بازار عرضه شد .
مراحل فنی عکاسی بیشتر با این کیفیت بستگی دارد که نیترات نقره در مقابل نور واکنش نشان میدهد و این همان چیزی بود که در قرن 17 به وسیله کیمیا گرانی که در پی ایجاد طلا از فلزات معمولی بودند کشف شد.
تلفن
تاریخچه اختراع تلفن
در دهم مارس 1876 الکساندر گراهام بل از ماساچوست بُستُن موفق به اختراع تلفن گردید. توماس واستون دستیار بل اینگونه می گوید: ساختار ساده تلفن آقای بِل که از یک قسمت محکم چوبی شکل، قسمتی قیفی شکل و یک باتری اسیدی و نیز مقداری سیم مسی ساخته شده بود و همچنین اولین پیام مخابره شده توسط این سیستم که البته یک پیام ساده امری بود به شرح (آقای واستون بیا اینجا با تو کار دارم) شروع شد. در همین زمان خانم الیت گِری نیز همراه با انجام اختراع بِل دستگاه خود را به ثبت رسانید ولی با توجه به ثبت اختراع آقای بِل در فاصله زمانی کوتاه تر (حدود 3 هفته) امتیاز ثبت تلفن به گراهام بل داده شد. البته طرح های ارائه شده بل کامل تر به نظر می رسید؛ به ویژه اطلاعات ویژه او درباره اصوات و علم مطالعه آنها و نیز اطلاعاتی درباره الکتریسیته از اهم این موارد بود
رادیو
گوگلی المو ماركونی مخترع رادیو در سال 1874 در شهر بولونی ایتالیا به دنیا آمد. او از خانوادهای مرفه بود و معلمان و مربیان خصوصی تعلیم و تربیت او را به عهده داشتند.
ماركونی در سال 1894 و به سن بیست سالگی مطالبی درباره آزمایشهای انجام شده توسط هنریش هرتز خواند. آن آزمایشات به وضوح وجود امواج نامرئی الكترومغناطیسی را كه با سرعتی معادل سرعت نور در فضا حركت میكردند، نشان داده بود.
بلافاصله این فكر برای ماركونی پدید آمد كه میتوان بدون استفاده از سیم از این امواج برای فرستادن علائمی به فواصل دوردست بهره گرفت. این امر امكاناتی را برای ارتباطات فراهم میكرد كه در استفاده از تلگراف با سیم میسر نبود. از جمله اینكه با این روش ارسال پیامها برای كشتیهای در حال حركت در دریاها ممكن میشد.
تا سال 1895 تنها با یك سال تلاش ماركونی موفق شد وسیله لازم برای این كار را بسازد. در سال 1896 ماركونی وسیله مزبور را در انگلستان به نمایش گذاشت و توانست اولین امتیاز انحصاری اختراع خود را دریافت نماید. ماركونی سریعاً یك شركت تأسیس كرد و در سال 1898 اولین رادیوگرام (ماركونی گرام) ارسال شد. سال بعد او توانست پیامهای بیسیم را به آن سوی كانال مانش بفرستد. با اینكه در سال 1900 مهمترین امتیاز خود را دریافت نمود ولی همچنان به كار خود ادامه داد و برای بهبود و تكمیل اختراع خود تلاش كرد. در 1901 او موفق شد یك پیام رادیو به آن سوی اقیانوس اطلس، از انگلستان به نیوفونلند، بفرستد.
اهمیت این اختراع جدید در یك حادثه غمانگیز به خوبی آشكار گردید. در سال 1909 كشتی «اس.اس.ریپوبلیك» در تصادفی صدمه دید و غرق شد. از طریق پیامهای رادیویی كمك خواسته شد و تمام سرنشینان كشتی بجز 6 نفر نجات یافتند. در همین سال ماركونی به خاطر اختراعش برنده جایزه نوبل شد. در سال بعد ماركونی موفق شد پیامهای رادیویی را از ایرلبند به آرژانتین، یعنی نسافتی بالغ بر شش هزار مایل بفرستد.
تمام این پیامها با روش خط و نقطه (مورس) فرستاده شده بود. اینك مشخص گردید كه صدا را نیز میتوان به وسیله رادیو منتقل كرد. ولی این كار تا سال 1915 عملی نشد.
انتشارات رادیویی در مقیاس تجاری تنها در اوایل دهه 1920 آغاز گردید ولی پس از آن خیلی زود توسعه یافت و همگانی شد.
اختراعی كه حقوق انحصاری آن فوقالعاده با ارزش بود بدون تردید برخی درگیریهای حقوقی و قضایی را برمیانگیخت. اما تمام این مرافعات و دادخواهیها با رأی صریح دادگاهها در سال 1914 مبنی بر حق اولویت ماركونی به خاموشی گرایید.
در سالهای بعد ماركونی تحقیقات مهمی در باب موج كوتاه و مخابرات مایكروویو انجام داد. او در سال 1937 در شهر رم درگذشت.
از آنجا كه ماركونی تنها به عنوان یك مخترع معروف میباشد بدیهی است كه تأثیر او نیز مناسب با اهمیت رادیو و تبعات مستقیم آن خواهد بود. (ماركونی تلویزیون را اختراع نكرد اما اختراع رادیو گامی مهم برای اختراع تلویزیون بود و بنابراین منصفانه خواهد بود اگر قسمتی از اعتبار اختراع تلویزیون به ماركونی داده شود). روشن است كه ارتباطات بیسیم در دنیای نوین از اهمیت ویژهای برخوردار است. در انتقال اخبار برای سرگرمی و تفریح، مقاصد نظامی، تحقیقات علمی و انجام وظایف و بسیاری موارد مقاصد دیگر از بیسیم استفاده میشود. اگر چه برای برخی موارد میتوان از تلگراف، كه نیم قرن قبل اختراع شده بود، استفاده مشابهی كرد اما در بسیاری از موارد رادیو بیرقیب است و چیزی را نمیتوان جانشین آن كرد. با استفاده از آن میتوان با اتومبیلهای در حال حركت، كشتیها در دریاها و هواپیماهای در حال پرواز و حتی سفینههای فضایی ارتباط برقرار كرد. اختراع رادیو بسیار مهمتر از اختراع تلفن میباشد. پیامی كه با تلفن فرستاده میشود با رادیو نیز میتوان ارسال كرد در حالی كه با رادیو میتوان با نقاطی ارتباط برقرار كرد كه امكان تماس تلفنی وجود ندارد.
با توجه به این نكته و از آنجا كه ارتباط بیسیم بسیار مهمتر از ارتباط تلفنی است ماركونی در ردهای بالاتر از گراهامبل قرار میگیرد. اگر ادیسون كمی بالاتر از ماركونی قرار داده شد به این دلیل است كه او صاحب اختراعات متعدد و زیادی بود هر چند هیچكدام از آنها به تنهایی اهمیت و ارزش رادیو را نداشتند. از آنجا كه رادیو و تلویزیون تنها قسمت كوچكی از موارد استفاده عملی از كارهای نظری ماكسول وفاراده میباشد بنابراین منصفانه است كه ماركونی پایینتر از آن دو تن قرار داده شود. اما با توجه به اینكه معدودی از بهترین چهرههای سیاسی تأثیری مشابه به تأثیر ناركونی بر جهان داشتهاند بنابراین ماركونی را باید سزاوار و شایسته رده بالایی در این فهرست دانست.
علاقه مندی ها (Bookmarks)