نثار خاك رهت نقد جان من هر چند
كه نيست نقد روان را بر تو مقداري
دوست آشنا
نثار خاك رهت نقد جان من هر چند
كه نيست نقد روان را بر تو مقداري
یارا یارا گاهی دل مارا / به نگاهی چراغی روشن کن
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
دوست آشنا
من فك مي كنم به چراغ نگاهي بود نه به نگاه چراغي
نگارا در غم سوداي عشقت
توكلنا علي رب العبادي
ببخشید اشتباه شد
یارم چو قدح به دست گیرد بازار بتان شکست گیرد / هر کس که بدید چشم او گفت کو محتسبی که مست گیرد
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
دوست آشنا
در دير مغان آمد يارم قدحي در دست
مست از من و ميخواران از نرگس مستش مست
تا بوده چشم عاشق در پی یار بوده / بی آن که وعده باشد در انتظار بوده
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
همکار تالار سایر موضوعات سایت
می باش به عمر خود سحر خیز / وز خواب سحرگهان بپرهیز
" برای آنکه در زندگی پخته شویم نباید هنگام عصبانیت از کوره در برویم "
دوست آشنا
زلفت هزار دل به يكي تار مو ببست
راه هزار چاره گر از چار سو ببست
در حال حاضر 8 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 8 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)