- نظام ارزشی یك جامعه با توجه به چه شرایط و تحتتأثیر چه مؤلفههایی تغییر میكند؟
بعضی از تئوریهای علوم اجتماعی در این رابطه مطالبی را بیان داشتند؛ مثلاً یكی از نظریههای علوم اجتماعی معتقد است كه بهطور كلی بروز عدم تعادل اجتماعی ناشی از دو دسته از عوامل است؛ دستهی اول عواملی هستند كه باعث تغییرات ارزشی در جامعه میشوند و دستهی دوم عواملی است كه باعث تغییرات محیطی میشوند. حالا اگر تغییرات ارزشی و محیطی در جامعهای ایجاد شد، درصورتیكه تعارضی با یكدیگر داشته باشند، ممكن است جامعه در نوعی از عدم تعادل سیر كند كه راهحلهایی هم برایش داد شده است؛ مانند تزریق ارزشی؛ یعنی تحكیم ارزشهای موجود اجتماعی كه یكی از راهحلهاست. اما عواملی كه ارزشها را تغییر میدهند، خودشان دو دسته هستند؛ یكی عوامل خارجی تغییر ارزشیاند مثل رسانههای خارجی همچون اینترنت و ماهواره و یا وقوع انقلاب در كشور همسایه و... اینها از جمله موارد خارجی است كه باعث تغییرات ارزشی در داخل یك جامعه میشوند. از طرف دیگر ممكن است كه منشاء تغییرات ارزشی در درون یك جامعه باشد، عواملی نظیر ایدئولوژیهای جدیدی كه در جامعه مطرح میشود یا كودتاهای نظامی كه باعث خلق ارزشهای جدید در جامعه میشوند، در این دسته قرار میگیرند.
دستهی دوم عواملی هستند كه محیط را تغییر میدهند كه خود به دو دستهی خارجی و داخلی تقسیم میشود. محیط در اینجا در مقابل ارزشها قرار میگیرد؛ یعنی هر چیزی كه جزء عوامل ارزشی نیست، از عوامل محیطی محسوب میشود. بنابراین تغییرات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، جغرافیایی، جمعیتی و... همگی در قسمت محیط قرار میگیرند. اما عوامل خارجی آنهایی هستند كه از خارج نشأت میگیرند و محیط را تغییر میدهند. بهطور مثال گاهی اشغال نظامی یك كشور یا افزایش شدید جمعیت، فشارهای زیادی را به محیط تحمیل میكند كه درنتیجه با توجه به اینكه عمق عقاید افراد نیز متفاوت است، میزان تأثیراتی كه فشارهای محیطی هم دارد، متفاوت خواهد بود. مطمئناً انسانهایی كه خداپرست و دارای اندیشههای عمیقتری هستند، فشارهای محیطی كمتر میتواند روی افكار آنها تأثیر بگذارد. اما دستهی دیگر از عواملی كه محیط را تغییر میدهند، ممكن است كه داخلی باشند، مثل توسعهی صنعتی، توسعهی اقتصادی، پیدایش طبقات جدید اجتماعی، توسعهی راهها و شبكهی ارتباطی و... بنابراین وقتی وضعیت بهتر میشوذ انتظارات عمومی هم افزایش مییابد.
- - - به روز رسانی شده - - -
- نظامهای ارزشی چگونه میتوانند قابلیت زایش بیشتری داشته باشند؟
باید ارزشهای اجتماعی را بهوسیلهی یكسری مكانیزمهای حسابشده و دقیق بهخوبی انتقال دهیم. انتقال صحیح ارزشها بهصورت مداوم، همیشه زمینهی بسیار مساعدی برای پیدایش نخبگان توانمند و معتقد در هر نظام اجتماعی و فكری را كه همان رویش محسوب میشود، بهوجود میآورد.
نكتهی دیگر كه باید مورد توجه قرار گیرد این است كه همواره، بسیاری از نخبگانِ معتقد در یك نظام اجتماعی وجود دارند كه به دلیل عدم ورود به نقشهای بالاتر اجتماعی، گمنام میمانند. این نكتهی بسیار مهمی است. توضیح اینكه تعدادی نخبگان شناختهشده در نظام اجتماعی وجود دارند كه گاهی از ارزشهای اجتماعی میبُرند. اما آیا دقت كردهاید كه نخبگان گمنامی كه در یك نظام اجتماعی وظایف خودشان را به خوبی انجام میدهند، چهقدر تعدادشان زیاد است. این به نظر من یك نكتهی كلیدی است. بهعنوان مثال تا زمانی كه برخی از افراد در نقشهای معمول اجتماعی خدمت میكنند، تصور شما در مورد نخبگان بالای اجتماعی، همان تعداد خاصی است كه میشناسید. اما فرض كنید كه در هنگام انتخابات، مثل شوراهای شهر، مجلس، ریاستجمهوری و... آدمهای جدیدی به درون سیستم راه مییابند كه بسیاری معتقد و توانا هستند، درصورتیكه قبلاً شناختی از آنها وجود نداشته است. در واقع رویشها همواره وجود دارد. این بستگی به این خواهد داشت كه شما تا چه حد راه را برای ورود نخبگان معتقد به پُستها و نقشهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... باز میكنید؛ در آن صورت خواهیم دید كه انسانهای بسیار توانایی در بدنهی نظام اجتماعی وجود دارند كه شاید بسیار معتقدتر و نخبهتر از خیلی افرادی باشند كه در ظاهر بهعنوان نخبه میشناسیم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)