یار همراه
در آمریکا در ابتدای قرن بیستم جهت حمایت از متفقین در جنگ جهانی اول، دولت مجبور به فروش اوراق قرضه شد، در آن زمان خرید این اوراق یک کار میهنپرستانه تلقی میشود.
در سال ۱۹۱۷ و ۱۹۱۸، در چهار مرحله این اوراق عرضه شدند که هر بار حدود چند میلیارد دلار جمعآوری شد. (+)
اما در این دو عکس جالب ما چارلی چاپلین را در «وال استریت» میبینیم، در حالی که با هیجان در حال فروش اوراق قرضه و تشویق مردم است:
منبع: یک پزشک
یار همراه
همیشه که عکسهای خوب نباید از شخصیتهای مشهور یا صحنههای جنگ گرفته شده باشند، این بار برای شما عکسی انتخاب کردهام، از آدمهای عادی.
این عکس را عکاسی به نام هنری کارتیه برسون گرفته است، او استاد عکاسی خیابانی بود، او را پدر فتوژورنالیسم میدانند. این عکاس در سن ۹۵ سالگی در سال ۲۰۰۴ درگذشت.
بدون در نظر گرفتن تیتر پست به این عکس نگاه کنید، عکس در این صورت میتواند هر چیزی باشد، فروش بلیت در توکیو یا صف نان.
عکاس با هوشمندی در قاب عکس، سردر بانک را نیاورده است، عکس ترکیبی و آمیزهای از شناختهها و ناشناختهها، نور و تاریکی، فوکوس و محوشدگی است.
عکس یک طناب انسانی را نشان میدهد، چینیهایی که بازو به بازو در هم قفل شدهاند و به ساختمان چسبیدهاند.
جمیعتی که بیانگر جو آنارشیسم در جامعهای است که حاکمان قادر به کنترل آن نیستند، عکس همچنین هراس و اضطراب را در صورتها نمایش میدهد. این عکس در سال ۱۹۴۹، چند روز قبل از حاکم شدن کمونیستها گرفته شده است، بقیه عکسهای دیدنی او را در اینجا ببینید.
منبع: یک پزشک
یار همراه
در مورد دیوار برلین در «یک پزشک» زیاد نوشتهایم، اما هنوز هم گاه عکسهای جالبی پیرامون این دیوار و جدایی که انداخته، پیدا میشود.
- دو مادر در بخش غربی، برای کودکان و مادربزرگهایشان در بخش شرقی دست تکان میدهند:
- صحبت کردن نوهها و مادربزرگهایشان از پشت سیم خارداری که بعدا دیوار شد:
- غربیها و شرقیها:
- دید زدن ورزشگاهی در آن سوی دیوار:
- عروس و داماد در یک سو و خانواده در سوی دیگر با هم شادیشان را قسمت میکنند:
منبع: یک پزشک
یار همراه
خب، من این عکس را زیاد دیده بودم، اما تا امروز گمان میکردم که احتمالا مربوط شود به یک بحث خیلی جدی (مثلا در سازمان ملل متحد در مورد یک بحران موشکی)
اما این عکس داستان جالبی دارد:
با هدف مبادله فرهنگی، در سال ۱۹۵۷، شوروی و آمریکا تصمیم گرفتند که نمایشگاههایی در خاک هم ترتیب دهند. در سال ۱۹۵۸، نمایشگاه شوروی در نیویورک برگزار شد و سال دیگر ریچارد نیکسون نمایشگاه آمریکا را در مسکو افتتاح کرد.
در جریان بازدید خروشچف از این نمایشگا، نیکسون او را همراهی میکرد. در قسمتی از این نمایشگاه، کل یک خانه به سبک آمریکایی شبیهسازی شده بود و تجهیزات خانگی که آمریکاییها ادعا میکردند، همه شهروندان آمریکایی توانایی خرید آنها را دارند، به نمایش گذاشته شده بود.
در اینجا بود که بیمقدمه و بالبداهه، بین خروشچف و نیکسون جدالی کلامی رخ داد، جالب است که از این جدال لفظی با یک دوربین فیلمبرداری رنگی که آن هم دستاوردی از فناوری آمریکایی بود، فیلمبرداری میشد.
خروشچف میگفت که تحت تأثیر قرار گرفته است، اما اینها با در نظر گرفتن ۱۵۰ سال سابقه استقلال آمریکا چیز خاصی نیستند و شوروی که تنها ۴۲ سال از تأسیساش گذشته تا ۷ سال دیگر به آنها میرسد و بعد حتی از آمریکا پیشی میگیرد و در آن زمان به پشت مینگرد و به سمت آمریکاییها «بای بای» میکند!
خروشچف میگفت که صنایع آنها بر ساخت چیزهایی که اهمیت دارند، تمرکز میکنند، نه ساخت چیزهای لوکس و مثلا هیچگاه ماشینی نمیسازند که لقمه را در دهان بگذارد.
خروشچف اصرار داشت که همه چیزهایی که گفته باید به انگلیسی ترجمه شود و نیکسون هم گفت مطمئنا این کار انجام خواهد شد، مشروط به اینکه حرفهای او هم به روسی ترجمه شود.
مدتی بعد هم در آمریکا و هم در شوروی این جدل آشپزخانهای، پخش شد. پخش این برنامه در آمریکا عکسالعمل متفاوتی را در برداشت، اما موضعگیری عاقلانه نیکسون در این جدال، باعث افزایش اعتبار او در آمریکا شد.
شما میتوانید فیلم را در یوتیوب ببینید.
منبع: یک پزشک
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)