دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: بررسي اسناد زيارت عاشورا (اثبات صحت اسناد زیارت عاشورا)

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #3
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    کلام,فقه,اصول,
    نوشته ها
    4,108
    ارسال تشکر
    27,914
    دریافت تشکر: 19,740
    قدرت امتیاز دهی
    0
    Array
    kamanabroo's: جدید150

    پیش فرض پاسخ : بررسي اسناد زيارت عاشورا (اثبات صحت اسناد زیارت عاشورا)

    سند سوّم :


    شيخ طوسي ، زيارت عاشورا با سند ديگر به اين صورت نقل مي‌فرمايد :


    وروى محمد بن خالد الطيالسي عن سيف بن عميرة قال : خرجت مع صفوان بن مهران الجمال وعندنا جماعة من أصحابنا إلى الغري بعد ما خرج أبو عبد الله عليه السلام فسرنا من الحيرة إلى المدينة فلما فرغنا من الزيارة صرف صفوان وجهه إلى ناحية أبي عبد الله الحسين عليه السلام فقال لنا : تزورون الحسين عليه السلام من هذا المكان من عند رأس أمير المؤمنين عليه السلام من هيهنا أومأ إليه أبو عبد الله الصادق عليه السلام وأنا معه قال : فدعا صفوان بالزيارة التي رواها علقمة بن محمد الحضرمي عن أبي جعفر عليه السلام في يوم عاشوراء .


    و محمد بن خالد طيالسي از سيف بن عميره روايت مي کند که گفت : بعد از آنکه امام صادق عليه السلام بيرون رفتند ، همراه با صفوان بن مهران شتر دار ، به سمت نجف رفتيم و عده اي هم ما را همراهي مي‌كردند . پس از راه حيره به شهر نجف رفتيم . وقتي از زيارت فارغ شديم صفوان روي خود را به سمت حرم امام حسين عليه السلام کرد و به ما گفت : امام حسين عليه السلام را از اينجا از کنار سر امير مومنان زيارت مي کنيد ؟ از همين جا امام صادق عليه السلام (به سمت کربلا ) اشاره کرد و من همراه او بودم ؛ پس صفوان زيارتي را که علقمه آن را از امام باقر در روز عاشورا روايت کرده بود خواند .
    مصباح المتهجد ، الشيخ الطوسي ، ص 777 .


    مرحوم شيخ طوسي ، اين روايت را از كتاب محمد بن خالد الطيالسي نقل مي‌فرمايد و طريق خود را تا وي اين گونه بيان مي‌فرمايد :

    محمد بن خالد الطيالسي . له كتاب ، رويناه عن الحسين بن عبيد الله ، عن أحمد بن محمد بن يحيى ، عن أبيه ، عن محمد بن علي بن محبوب ، عنه .

    پس سند روايت اين‌گونه خواهد شد :


    شيخ طوسي ، حسين بن عبيد الله الغضائري ، احمد بن محمد بن يحيي ، محمد بن يحيي العطار ، محمد بن علي بن محبوب ، محمد بن خالد الطيالسي ، سيف بن عميره ، صفوان بن مهران الجمال ، امام صادق عليه السلام .


    بررسي روات سند :


    1 . حسين بن عبيد الله غضائري :

    وي از مشايخ مرحوم شيخ طوسي و مرحوم نجاشي بوده‌اند ؛ چنانچه مرحوم نجاشي مي‌فرمايد :
    الحسين بن عبيد الله بن إبراهيم الغضائري أبو عبد الله ، شيخنا رحمه الله .
    رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 69 .
    و مرحوم شيخ طوسي نيز مي‌فرمايد :
    الحسين بن عبيد الله الغضائري ، يكنى أبا عبد الله ، كثير السماع ، عارف بالرجال ، وله تصانيف ذكرناها في الفهرست ، سمعنا منه وأجاز لنا بجميع رواياته ، مات سنة أحدي عشره وأربعمائة .
    رجال الطوسي ، الشيخ الطوسي ، ص 425 .
    و همان طور كه در ترجمه ابن أبي جيد گفتيم ، اساتيد و شيوخ مرحوم نجاشي بالإتفاق ثقه هستند و نيازي به توثيق ندارند ؛ چنانچه مرحوم آقاي خويي رضوان الله تعالي عليه مي‌فرمايد :
    أنه شيخ النجاشي وجميع مشايخه ثقات .
    معجم رجال الحديث ، السيد الخوئي ، ج 7 ، ص 23 .
    وي استاد نجاشي است و تمامي اساتيد نجاشي مورد وثوق هستند .

    2 . احمد بن محمد بن يحيي : براي اثبات وثاقت اين شخص ، مي توان به دلايل ذيل استناد كرد :


    اولاً : وي از مشايخ مرحوم صدوق رحمت الله عليه است و شيخ صدوق از او روايات فراواني را نقل كرده و بعد از نام ايشان از جمله « رضي الله عنه » استفاده كرده كه اين خود دليل بر وثاقت اين شخص است . با تتبع كه در برخي از كتاب‌هاي شيخ صدوق به عمل آمد ، وي در كتاب‌هاي مختلف خود بيش از هشتاد بار اين جمله را تكرار كرده‌اند :

    « حدثنا أحمد بن محمد بن يحيى العطار رضي الله عنه » .
    اين نشان مي‌دهد كه شيخ صدوق به اين شخص اعتماد داشته است و گرنه اين همه روايت از او نقل نمي‌كرد و بعد از هر بار نام بردن از او ، از جمله «رضي الله عنه » استفاده نمي‌كرد .

    ثانياً : وي از مشايخ الإجازه بوده است كه بسياري از علماي علم رجال تمام مشايخ الإجازه را موثق مي‌دانند ؛ چنانچه محقق بحراني در اين باره مي‌فرمايد :

    مشايخ الإجازة في أعلى طبقات الوثاقة والجلالة .
    معراج أهل الكمال ، ص 44 .
    مشايخ اجازه در بالاترين مرتبه اطمينان و بزرگي مقام هستند .
    و نيز مي‌نويسد :
    إنّه لا ينبغي أن يرتاب في عدالة شيوخ الإجازة .
    معراج أهل الكمال ، ص 88 .
    نبايد در عدالت مشايخ اجازه شک کرد .
    و علامه وحيد بهبهاني مي‌نويسد :
    إنّ المتعارف عدّه من أسباب الحسن، وربما يظهر من جدّي ـ رحمه اللّه ـ دلالته على الوثاقة .
    الفوائد الرجاليّة ، ص 44، المطبوع في آخر رجال الخاقاني .
    آنچه كه مرسوم است شمردن شيخ اجازه بودن از اسباب حُسن حديث است . و از اقوال پدر بزرگم چنين به دست مي‌آيد که شيخ اجازه بودن دلالت بر وثاقت او هم دارد .

    مرحوم شهيد ثاني رضوان الله تعالي عليه مي‌نويسد :

    لا يحتاج أحد من هؤلاء المشايخ المشهورين إلى تنصيص على تزكية ، ولا بينة على عدالة ، لما اشتهر في كل عصر ، من ثقتهم وضبطهم وورعهم ، زيادة " على العدالة وإنما يتوقف على التزكية ، غير هؤلاء من الرواة ، الذين لم يشتهروا بذلك ككثير ممن سبق على هؤلاء ، وهم طرق الأحاديث المدونة في الكتب غالبا " .
    الرعاية في علم الدراية (حديث) ، الشهيد الثاني ، ص 192 – 193 .

    هيچ يک از شيوخ مشهور احتياج به تصريح به وثاقت و اقامه دليل براي اثبات عدالت ندارند ؛ زيرا در هر زماني ، علاوه بر عدالت آن‌ها ؛ مورد اعتماد بودن ، حافظه قوي و ورع آن‌ها مشهور بوده است . و تنها كساني غير آن‌ها ، احتياج به تصريح به وثاقت دارد ، کسانيکه به اين مطلب شهره نيستند . مانند بسياري از کساني که گذشت . شيوخ اجازه ، طريق آن‌ها به کتاب هاي روائي بوده‌اند .


    و مرحوم ميرداماد نيز مي‌نويسد :

    أن مشيخة المشايخ الذين هم كالأساطين والأركان أمرهم أجل من الاحتياج إلى تزكية مزك ، وتوثيق موثق . ولقد كنا أثبتنا ذلك فيما قد أسلفناه بما لا مزيد عليه .
    الرواشح السماوية ، ميرداماد محمد باقر الحسيني الأستر آبادي ، ص 261 .
    مشيايخ اجازه ، همان‌هايي كه از استوانه‌ها و اركان به شمار مي‌روند ، فراتر از آن هستند كه احتياج به تصريح به وثاقت داشته باشند . ما پيش از اين ، آن را ثابت كرده‌ايم .

    ثالثاً : بسياري از علما حكم به صحت روايت ايشان كرده‌ و او را توثيق كرده‌اند ؛ از جمله مرحوم علامه مجلسي مي‌نويسد :

    احمد بن محمد بن يحيي العطار ، من مشايخ الإجازة ، و حكم الأصحاب بصحة حديثه ، يروي عنه الشيخ بتوسط ابن الغضائري و ابن أبي جيد .
    الوجيزه في علم الرجال ، ص154 .


    احمد بن محمد عطار ، از مشايخ اجازه است و علما حکم به صحت روايت وي کرده اند ؛ شيخ از او با واسطه ابن غضائري و ابن ابي جيد روايت نقل مي کند .

    و همچنين علامه حلي در فائده هشتم از كتاب خلاصة الأقوال ، طريق شيخ صدوق به عبد الرحمن بن أبي نجران و عبد الله بن أبي يعفور را تصحيح مي‌كند ؛ در حالي كه در هر دو طريق ، احمد بن محمد يحيي عطار وجود دارد . اين مطلب نشان دهنده آن است كه وثاقت اين شخص در نزد علامه حلي محرز بوده است .
    و نيز مرحوم شهيد ثاني رحمت الله عليه با قاطعيت تمام ، حكم به وثاقت اين شخص مي‌كند . وي در تمييز روات همنام كه ممكن است كسي خيال كند ، يك نفر هستند ، مي‌نويسد :
    وفائدة معرفته : خشية أن يظن الشخصان ، شخصا " واحدا "... منهم ، محمد بن يحيى العطار القمي . ومنهم ، محمد بن يحيى الخزاز بالخاء المعجمة والزاء قبل الألف وبعدها . ومحمد بن يحيى بن سليمان الخثعمي الكوفي . والثلاثة ثقاة .
    الرعاية في علم الدراية (حديث) ، الشهيد الثاني ، ص 371 .

    و فايده ديگر در شناخت اين مطلب است كه ممكن است دو نفر را يک نفر گمان کند : از جمله آن‌ها محمد بن يحيي العطار قمي و محمد بن يحيي خزاز و محمد بن يحيي بن سليمان خثعمي کوفي است كه هر سه نفرشان مورد اطمينان هستند .


    و ميرداماد استر آبادي مي‌نويسد :

    ثم إن لمشايخنا الكبراء مشيخة يوقرون ذكرهم ، ويكثرون من الرواية عنهم ، والاعتناء بشأنهم ، ويلتزمون إرداف تسميتهم بالرضية عنهم ، أو الرحمة لهم ألبتة فأولئك أيضا ثبت فخماء ، وأثبات أجلاء ، ذكروا في كتب الرجال أو لم يذكروا ، والحديث من جهتهم صحيح معتمد عليه ، نص عليهم بالتزكية والتوثيق أو لم ينص ... وكأشياخ الصدوق ابن الصدوق عروة الإسلام أبي جعفر محمد بن علي بن بابويه رضوان الله تعالى عليهما : ... وأحمد بن محمد بن يحيى العطار أحد شيوخ التلعكبري ذكره الشيخ في كتاب الرجال .
    الرواشح السماوية ، ميرداماد محمد باقر الحسيني الأستر آبادي ، ص 171 – 172 .

    براي اساتيد بزرگ ما ، اساتيدي است که ياد ايشان را گرامي مي دارند ؛ و بسيار از ايشان روايت مي کنند و به مقام ايشان توجه مي کنند و هر زمان نام ايشان را مي آورند در کنار آن رضي الله عنهم مي گويند ، يا براي ايشان طلب رحمت مي کنند . پس ايشان نيز مورد اطمينان و بزرگ هستند ، چه در کتب رجال ذکر شده باشند و چه نشده باشند . و روايت از جهت ايشان درست و مورد اعتماد است ؛ چه ايشان را توثيق کرده باشند و چه نکرده باشند ... مانند اساتيد شيخ صدوق فرزند راستگو و ريسمان محکم اسلام ، ابو جعفر محمد بن علي ... و احمد بن محمد بن يحيي العطار يکي از اساتيد تلعکبري است که شيخ او را در کتاب رجال ذکر کرده است .


    و شيخ بهائي نيز مي‌فرمايد :

    قد يدخل في أسانيد بعض الأحاديث من ليس له ذكر في كتب الجرح والتعديل بمدح ولا قدح غير أن أعاظم علمائنا المتقدمين قدس الله أرواحهم قد اعتنوا بشأنه وأكثروا الرواية عنه وأعيان مشايخنا المتأخرين طاب ثراهم قد حكموا بصحة روايات هو في سندها والظاهر أن هذا القدر كاف في حصول الظن بعدالته وذلك مثل ... أحمد بن محمد بن يحيى العطار فإن الصدوق يروي عنه كثيرا وهو من مشايخه والواسطة بينه وبين سعد بن عبد الله .
    مشرق الشمسين ، البهائي العاملي ، ص 276 .

    گاهي در سند برخي روايات کسي است که از او مدح يا ذمي در کتب جرح و تعديل نيامده است ؛ غير از اينکه بزرگان علماي ما به مقام ايشان توجه داشته اند و از ايشان بسيار روايت کرده اند ؛ و يا بزرگان علماي متاخرين حکم به صحت رواياتي کرده‌اند که ايشان در سند آن بوده اند . و ظاهر آن است که اين مقدار در گمان پيدا کردن به عدالت ايشان کفايت مي کند . همانند : ... احمد بن محمد بن يحيي العطار ؛ كه صدوق از وي بسيار روايت مي کند و او از اساتيد صدوق است و او واسطه بين شيخ و سعد بن عبد الله است .


    با اين تفصيل ، هيچ شكي در وثاقت اين شخص باقي نمي‌ماند .


    3 . محمد بن يحيي العطار : وي استاد مرحوم شيخ كليني رضوان الله تعالي عليه است كه روايات بسياري از طريق او نقل كرده است . مرحوم نجاشي در باره او مي‌فرمايد :

    محمد بن يحيى أبو جعفر العطار القمي ، شيخ أصحابنا في زمانه ، ثقة ، عين ، كثير الحديث .
    رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 353 .
    و شيخ طوسي مي‌فرمايد :
    محمد بن يحيى العطار ، روى عنه الكليني ، قمي ، كثير الرواية .
    رجال الطوسي ، الشيخ الطوسي ، ص 439 .

    4 . محمد بن علي بن محبوب : مرحوم نجاشي در توصيف او مي‌نويسد :

    محمد بن علي بن محبوب الأشعري القمي أبو جعفر ، شيخ القميين في زمانه ، ثقة ، عين ، فقيه ، صحيح المذهب .
    رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 349 .

    5 . محمد بن خالد الطيالسي :

    وي از اصحاب امام كاظم عليه السلام بوده است . شيخ طوسي رحمت الله عليه مي‌نويسد :
    محمد بن خالد الطيالسي ، يكنى أبا عبد الله ، روى عنه حميد أصولا كثيرة .
    رجال الطوسي ، الشيخ الطوسي ، ص 441 .
    اين جمله در حق او ، مدحي جليل و عظيمي است كه حد اقل حسن او را ثابت مي‌كند .
    از اين نيز كه بگذريم ،‌ بسياري از بزرگان شيعه از او روايت نقل كرده‌اند ؛ از جمله :
    علي بن الحسن بن فضال ؛ سعد بن عبد اللّه القمي ؛ حميد بن زياد ؛ علي بن إبراهيم القمي ؛ محمد بن علي بن محبوب ؛ محمد بن يحيي المعادي ؛ معاوية بن حكيم و...
    همه اين‌ها اين بزرگواران از برترين عالمان حديث در تاريخ شيعه بوده‌اند كه نشان مي‌دهد محمد بن خالد الطيالسي وجاهت و منزلت زيادي در نزد آن‌ها داشته‌ است .

    6 . سيف بن عميره :

    وثاقت او را در سند قبلي بررسي كرديم .

    7 . صفوان بن مهران الجمال :

    صفوان بن مهران بن المغيرة الأسدي مولاهم ثم مولى بني كاهل منهم ، كوفي ، ثقة .
    رجال النجاشي ، النجاشي ، ص 198 .


    نتيجه گيري :



    مرحوم شيخ طوسي ، در مجموع سه سند ذكر مي‌كند كه هر كدام از آن‌ها را به صورت مستقل بررسي كرديم . در مجموع هر سه سند ، در هر طبقه بيش از يك نفر وجود دارد :
    طبقه اول : علقمة بن محمد الخضرمي و صفوان بن مهران الجمال ؛
    طبقه دوم : سيف بن عميره و صالح بن عقبه ؛
    طبقه سوم : محمد بن اسماعيل بن بزيع ، علي بن الحكم و محمد بن خالد الطيالسي .
    حتي اگر وثاقت علقمه در طبقه اول قطعي نشود ، با وجود صفوان در اين طبقه ، سند روايت صحيح خواهد شد . و در طبقه دوم اگر وثاقت صالح بن عقبه ثابت نشود ، با وجود سيف بن عميره ، جبران مي‌شود و همچنين در طبقه سوم حتي اگر بر فرض اين كه محمد بن خالد مجهول باشد ، با وجود محمد بن اسماعيل بن بزيع و علي بن الحكم سند روايت صحيح است و هيچ مشكلي ندارد .
    اسناد ابن قولويه :


    ابن قولويه نيز در ثواب زيارت عاشورا مي‌نويسد :
    حَدَّثَنِي حَكِيمُ بْنُ دَاوُدَ بْنِ حَكِيمٍ وَ غَيْرُهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى الْهَمْدَانِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الطَّيَالِسِيِّ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ وَ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ جَمِيعاً عَنْ عَلْقَمَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِيِّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ مَالِكٍ الْجُهَنِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ ع يَوْمَ عَاشُورَاءَ مِنَ الْمُحَرَّمِ، حَتَّى يَظَلَّ عِنْدَهُ بَاكِياً لَقِيَ اللَّهَ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِثَوَابِ أَلْفَيْ [أَلْفِ‏] أَلْفِ حِجَّةٍ وَ أَلْفَيْ [أَلْفِ‏] أَلْفِ عُمْرَةٍ وَ أَلْفَيْ أَلْفِ غَزْوَةٍ وَ ثَوَابُ كُلِّ حِجَّةٍ وَ عُمْرَةٍ وَ غَزْوَةٍ كَثَوَابِ مَنْ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ وَ غَزَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَعَ الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ ... .
    ... از امام باقر عليه السلام که فرمودند : هرکس قبر حسين عليه السلام را در روز عاشورا زيارت کند تا اينکه گريان شود ، خداوند را در روز قيامت با ثواب هزار هزار حج و هزار هزار عمره و هزار هزار جهاد و ثواب هر حج و عمره و جهادي مانند کسي است که حج و عمره و جهاد را با رسول خدا و ائمه هدايت گر انجام داده باشد .


    و بعد در سند اصل زيارت عاشورا مي‌نويسد :

    ُ قَالَ صَالِحُ بْنُ عُقْبَةَ الْجُهَنِيُّ وَ سَيْفُ بْنُ عَمِيرَةَ قَالَ عَلْقَمَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِيُّ فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع عَلِّمْنِي دُعَاءً أَدْعُو بِهِ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ إِذَا أَنَا زُرْتُهُ مِنْ قَرِيبٍ وَ دُعَاءً أَدْعُو بِهِ‏ إِذَا لَمْ أَزُرْهُ مِنْ قَرِيبٍ وَ أَوْمَأْتُ إِلَيْهِ مِنْ بُعْدِ الْبِلَادِ وَ مِنْ سَطْحِ دَارِي بِالسَّلَامِ قَالَ فَقَالَ يَا عَلْقَمَةُ إِذَا أَنْتَ صَلَّيْتَ رَكْعَتَيْنِ بَعْدَ أَنْ تُومِئَ إِلَيْهِ بِالسَّلَامِ وَ قُلْتَ عِنْدَ الْإِيمَاءِ إِلَيْهِ وَ مِنْ بَعْدِ الرَّكْعَتَيْنِ هَذَا الْقَوْلَ فَإِنَّكَ إِذَا قُلْتَ ذَلِكَ فَقَدْ دَعَوْتَ بِمَا يَدْعُو بِهِ مَنْ زَارَهُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ كَتَبَ اللَّهُ لَكَ بِهَا أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْكَ أَلْفَ أَلْفِ سَيِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَكَ مِائَةَ أَلْفِ [أَلْفِ‏] دَرَجَةٍ وَ كُنْتَ مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ حَتَّى تُشَارِكَهُمْ فِي دَرَجَاتِهِمْ وَ لَا تُعْرَفُ إِلَّا فِي الشُّهَدَاءِ الَّذِينَ اسْتُشْهِدُوا مَعَهُ وَ كَتَبَ لَكَ ثَوَابَ كُلِّ نَبِيٍّ وَ رَسُولٍ وَ زِيَارَةِ مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ ع مُنْذُ يَوْمَ قُتِلَ، السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خِيَرَتِهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِين‏ ... .
    كامل الزيارات ، جعفر بن محمد بن قولويه ، ص 325 – 328 .

    علقمة بن محمّد حضرمى مى‏گويد: محضر مبارك ابى جعفر عليه السّلام عرض كردم: دعائى به من تعليم فرمائيد كه در آن روز وقتى از نزديك به زيارت آن حضرت رفتم آن را خوانده و دعائى يادم دهيد كه هر گاه از نزديك به زيارت آن جناب نرفته بلكه از شهرهاى دور و پشت بام به آن حضرت اشارة سلام دادم آن را بخوانم .


    حضرت فرمودند: اى علقمه ! بعد از آنكه با اشاره به آن حضرت سلام دادى و پس از آن، دو ركعت نماز خواندى و هنگام اشاره و پس از خواندن دو ركعت اگر اين دعاء و زيارت را كه شرحش را برايت مى‏گويم خواندى پس به آنچه فرشتگان زائر آن حضرت دعاء كرده‏اند تو نيز دعاء نموده‏اى و خداوند متعال براى تو هزار هزار حسنه نوشته و هزار هزار گناه محو مى‏فرمايد و صد هزار هزار درجه مقام و مرتبه تو را بالا برده و تو را از كسانى قرار مى‏دهد كه با حضرت حسين بن على عليهما السّلام شهيد شده‏اند و بدين ترتيب در درجه ايشان قرارت مى‏دهد و شناخته نمى‏شوى مگر در زمره شهدائى كه با آن حضرت شهيد شده‏اند و ثواب تمام انبياء و رسولان و كسانى كه زيارت امام حسين عليه السّلام را از زمان شهادتش تا به الآن نموده‏اند را برايت مى‏نويسد .


    حضرت سلام اللَّه عليه به علقمه فرمودند : در زيارت ابا عبد اللَّه الحسين روز عاشوراء بگو: سلام بر تو اى ابا عبد اللَّه، سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى برگزيده خدا و فرزند برگزيده‏اش، سلام بر تو اى فرزند امير مؤمنان و فرزند سرور جانشينان، سلام بر تو اى پسر فاطمه كه سرور بانوان عالم مى‏باشد ...


    پس در حقيقت روايت با سه سند نقل شده است :

    الف : حكيم بن داود بن حكيم وغيره ، عن محمد بن موسى الهمداني ، عن محمد بن خالد الطيالسي ، عن سيف بن عميرة عن علقمة بن محمد الحضرمي .
    ب : حكيم بن داود بن حكيم وغيره ، عن محمد بن موسى الهمداني ، عن محمد بن خالد الطيالسي ، عن صالح بن عقبة ، عن علقمة بن محمد الحضرمي .
    ج : محمد بن إسماعيل ، عن صالح بن عقبة ، عن مالك الجهني ، عن أبي جعفر الباقر ( عليه السلام ) .

    در سند سوم دو احتمال است : يكي اين كه محمد بن قولويه ، زيارت عاشورا را از كتاب محمد بن اسماعيل نقل كرده باشد ؛ چنانچه مرحوم شيخ طوسي نيز از كتاب او نقل كرده بود كه در اين صورت سند روايت تا محمد بن اسماعيل و بعد از آن صالح بن عقبه درست خواهد شد . و احتمال دوم اين كه محمد بن اسماعيل نيز به محمد بن خالد الطيالسي عطف باشد كه در آن صورت سند اين گونه مي‌شود :


    حكيم بن داود ، محمد بن موسي الهمداني ، محمد بن خالد الطيالسي ، محمد بن اسماعيل بن بزيع ، صالح بن عقبة ، مالك الجهني .
    البته اين احتمال بسيار بعيد به نظر مي‌رسد ؛ چون اين احتمال قوي‌تر است كه كتاب محمد بن اسماعيل در آن زمان معروف بوده و شيخ طوسي و ابن قولويه هر دو از اين كتاب زيارت را نقل كرده باشند .
    و از آن جايي كه مرحوم ابن قولويه عليه در مقدمه كتاب مي‌فرمايد :
    وقد علمنا انا لا نحيط بجميع ما روي عنهم في هذا المعنى ولا في غيره ، لكن ما وقع لنا من جهة الثقات من أصحابنا رحمهم الله برحمته ، ولا أخرجت فيه حديثا روي عن الشذاذ من الرجال ، يؤثر ذلك عنهم عن المذكورين غير المعروفين بالرواية المشهورين بالحديث والعلم .
    كامل الزيارات ، جعفر بن محمد بن قولويه ، ص 37 .


    من به تمامي رواياتي كه از اهل بيت عليهم السلام در باره زيارت و غير آن نقل شده است ، احاطه ندارم ؛ ولي هر آن چه را كه در اين كتاب آورده‌ام ، از طريق افراد موثق از اصحاب ما است و هيچ روايتي را كه از افراد مجهول كه اخبار ائمه را از راويان غير معروف در روايات و غير مشهور در علم و حديث گرفته‌اند ، نقل نكرده‌ام .

    بنابراين تمام روات موجود در اسانيد كتاب نيز ابن قولويه مورد وثوق هستند ؛ چنانچه آقاي خويي در اين باره مي‌فرمايند :
    فإنك ترى أن هذه العبارة واضحة الدلالة على أنه لا يروي في كتابه رواية عن المعصوم إلا وقد وصلت إليه من جهة الثقات من أصحابنا رحمهم الله .
    معجم رجال الحديث ، السيد الخوئي ، ج 1 ، ص 50 .
    اين عبارت ، دلالت روشني دارد بر اين كه ابن قولويه روايتي را از معصومين عليهم السلام نقل نكرده است ؛ مگر اين كه از افراد موثق از اصحاب ما باشد .
    و شيخ حر عاملي نيز بعد از اين كه به وثاقت روات تفسير علي بن ابراهيم شهادت مي‌دهد ، در باره روات كامل الزيارات مي‌گويد :
    وكذلك جعفر بن محمد بن قولويه فإنه صرح بما هو أبلغ من ذلك في أول مزاره .
    وسائل الشيعة (آل البيت) ، الحر العاملي ، ج 30 ، ص 202 .

    و همچنين جعفر بن محمد بن قولويه به وثاقت روات كامل الزيارات شهادت داده است و تصريح او در اول كتاب كامل الزيارات نسبت به تصريح علي بن ابراهيم رساتر است .



    نتيجه گيري :



    زيارت عاشورا از نظر سندي هيچ مشكلي ندارد و علاوه بر اين ، زيارت عاشورا از زيارت‌هايي است كه تمامي علماي شيعه بلا استثنا در طول تاريخ بر خواندن آن تأكيد كرده‌ و خود نيز بر قرائت هر روز آن مواظبت مي‌كردند . و روايتي كه مورد قبول تمامي علماي شيعه از قديم الأيام تا كنون بوده است ، نيازي به بررسي سندي ندارد ؛ هر چند كه ثابت كرديم از نظر سندي هم مشكلي ندارد .




    والسلام علي من اتبع الهدي
    گروه پاسخ به شبهات




    گروه پاسخ به شبهات ، مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج)


  2. 5 کاربر از پست مفید kamanabroo سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پروژه ی کامپیوتر : سورس کد دفترچه تلفن به زيان سي شارپ
    توسط s@ba در انجمن پروژه های نرم افزار
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: 6th January 2015, 06:40 PM
  2. زيباترين و قديمي ترين هتل جهان... مهمانسراي عباسي اصفهان!
    توسط maede roshanali در انجمن استان های جنوبی ایران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 13th November 2011, 06:57 PM
  3. زيبايي شناسي رياضي
    توسط Only Math در انجمن سایر موضوعات
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th January 2011, 10:48 AM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 27th January 2010, 07:28 PM
  5. آموزشی: لنزهاي تماسي را زير آب شير نگيريد
    توسط AvAstiN در انجمن گرایش های پزشکی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 8th February 2009, 09:34 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •