دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

[right.kimber]

من الان خندم گرفته از yas-90 بخاطر اون عکسی که گذاشته از طرفی واقعا ناراحت شدم

[سونای]

دانشگام تموم شد......

اصلا دلم براش تنگ نمیشه.....فقط موقع اومدن رفتم به دوتا همکلاسی جدیدی که اومدن واسه همیشه مهمون دانشگامون شدن خبر دادم که دیگه کمتر بهشون سر میزنمو قرارمون جمعه های انتظار........

بعد اومدم شهرمون و مستقیم رفتم مزار شهدا...خدا بود و من بودمو لاله ها و گنجیشکا....گل بودو ابر بودو نـسیـمو هرازگاهی سوسوی آفتاب.....
یه دل ِ خسته سکوت کردیمو گنجیشکا شکستن.....
یه تن ِ خسته تکیه سپردیمو نسیم شکست....
یه بغض ِ خسته خیس شدیمو آفتاب شکست....
یه حس ِ دلتنگی، تنها شدیمو اینبار....خدا شکست.......................................... .................

21/03/1392 سه شنبه

[sevda_sj]

امروززززززززززززززز اگه خدا بخواد اخرین امتحانمم میدم

دارم فکر میکنم ترم تابستونی بردارم یا و فقط به نمرهام فک میکنم

خدا کنه همشون عالی شن
با ارزوی موفقیت برای همه دوستانم

[ریپورتر]

امروز خیلی اعصابم خورده و عصبی بدتر از روزای قبل این چند وقته دیوونه نشم یا سکته نکنم خوبه

[A M S E T I S]

احساس خاصی ندارم
اصلن مگه بیکاری حس داره؟
بخور بخوابه

[mozhgan.s]

بعد از 4 سال دانشگام تموم شد و من فقط به فکر کارشناسی ارشدم

[A M S E T I S]

هوا گرمه

[*WIZARD*]

امتحانامونم که اگه خدا قبول کنه تموم شد
حالا بیکاریم چیکار کنیم؟!
امروزم اعصابم از دست یکی قاطی شد دیگه....
الان خوبم فعلا
همینجوری اینجا میچرخم
این ماجرا ادامه دارد.........

[*FATIMA*]

در این فکرم که با اینکه خسته ام
پس چرا خواب به چشمم نمیاد
یعنی چی میشه

[solinaz]