یادش بخیر.
چه دورانی بود. رفت دیگه برنمی گرده.از دوقلو ها گرفته تا وروجک و.... چی بود ...
یادم میاد تابستون که میشد میرفتیم ده. اون زمان هنوز بعضی روستاها برق نداشتن. یه چراغ نفتی داشتیم همین که هوا تاریک میشد چراغ رو روشن میکردیم و همه دور یه چراغ نفتی که نورش فقط قسمت کوچکی از اتاق رو روشن می کرد جمع می شدیم . و قصه های شبانۀ پدر و... درد دلها و گوش دادن به حرف هم و... همه گوش میشدیم و منتظر قصۀ پدر. من عاشق قصۀ گرگ گرسنه و دنبال غذا رفتنش بودم و هر شب به پدرم میگفتم پدر باز تعریف کن. تو خونه میگفتن دیگه بس کن بذار یه قصۀ دیگه بگه. اصرار میکردم بالاخره پدر تعریف می کرد یکی بود یکی نبود{به زبان ترکی میگف} یه گرگی بود که خیلی گرسنه اش شده بود و...
کوچیک که بودیم همیشه با پدر بودم اگه بیرون میرفت باهاش میرفتم اگه نمی رفت منم نمیرفتم و...
چه دورانی را گذراندیم. دلهای ساده که توش چیزی نبود، نه بی احترامی به والدین ،نه شکست عشقی امروزی، نه کامپیوتر و موبایل و.. که هرکسی یه جای خونه سرگرمش میشه و حتی موقع شام و ناهار هم تو دستشه. فقط از لحاظ فیزیکی اونم برا چند دقیقه خانواده ها کتار هم هستن. بنازم چراغ نفتی را که محفل مارو با قصه های شبانۀ پدر گرم می کرد.
کاربر جدید
کـــــــاربر فــــعال
سلام دوستان
این هم یک تصویر اورجینال دهه شصتی که مربوط به سال آخر دبیرستانمه که در سال 1370-1371 در مراسم سفره انقلاب گرفته شده
شاید شما یادتون نیاد ولی اون وقتا هر سال تو دهه فجر مراسمی به نام سفره انقلاب به مناسبت جشن انقلاب اسلامی بر گزار میشد و همه دانش آموزان به صورت گروه گروه و مشارکتی مسولیت آوردن غذا برای اون روز رو متقبل میشدند و یک سفره بسیار رنگین در محوطه مدرسه برقرار میکردند ببخشید اگر اون زمان از هولمون یادمون رفته از سفره عکس بندازیم ولی شواهد و قرائن موجود نشان از مراسم داره
فقط تیپ ها و فیگورهارو داشته باشید
دم همه دهه شصتی ها گرم
ویرایش توسط Almas Parsi : 8th June 2013 در ساعت 11:02 AM
کاربر جدید
وای اره یادش بخیر
وقتی چترت خداست
بگذار ابرسرنوشت هر چقدر میخواهد ببارد !
کـــــــاربر فــــعال
کارتون های خاطره انگیز دوره کودکی
اردك قهرمان
واتو واتو
محله برو بيا
محله بهداشت
آفتاب و مهتاب و ناقلا
افسانه سه برادر
علي كوچولو
پت پستچي
ماجراهاي گاليور
بامزي، قويترين خرس جهان
سه كله پوك
فانوس دريايي
بازم مدرسهم دير شد
معاون كلانتر
خونه مادربزرگه
نخودي
نيك و نيكو
رامكال
رابرت، آدم بزرگي كه نميخواد آدم بزرگ باشه
بچه ميمونهاي شيطون
خرگوش مهربون
قصههاي جنگل
بينوايان
مدرسه موشها
ايكيو سان
دهكده كوچولوها
مهاجران
پسر مبتكر
الفي
بچههاي كوه آلپ
لوك خوششانس
بچههاي مدرسه والت
سنجاب كوچولو
بارباپاپا
بلفي و ليليبيت
بل و سباستين
لولك و بولك ـ جهانگردهاي كوچك
دهكده حيوانات
هاچ، زنبور عسل
هادي و هدي
حنا، دختري در مزرعه
باغچه سبزيجات
موش كوهستان
جيمبو
خانواده دكتر ارنست
ملوان زبل
سفرهاي ماركوپولو
مسافر كوچولو
آقاي سكسكه
دختري به نام نل
پينوكيو
باخانمان
پسر شجاع
پلنگ صورتي
مورچه و مورچهخوار
پرفسور بالتازار
سايمون و نقاشيهاي گچي
سفرهاي سندباد
جزيره ناشناخته
تنسي تاكسيدو
تام ساير
گوريل انگوري
زبل خان
چاق و لاغر
خاله ريزه و قاشق سحرآميز
يوگي و دوستان
منبع :بیترین
همکار تالار زیست شناسی
کـــــــاربر فــــعال
سلام خانمی
من در حال عکس گرفتنم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)