جذب مخالفین با رفتار اسلامی بجای رفتار خشن
ارشاد و اعلام الورى:
يكى از بازماندگان عمر بن خطاب در مدينه موسى بن جعفر عليه السّلام را اذيت ميكرد هر وقت ايشان را ميديد دشنام ميداد و ناسزا به على عليه السّلام ميگفت. روزى يكى از اطرافيان امام عليه السّلام عرضكرد: اجازه ميدهى اين تبهكار را بكشم. امام عليه السّلام او را بشدّت از اين كار بازداشت.
از كار آن مرد جويا شد گفتند: در اطراف مدينه زراعت ميكند بجانب او رفت و او را در مزرعهاش يافت با الاغ خود وارد زراعت او شد، مرد عمرى فرياد زد زراعت مرا لگد مال مكن ولى امام همان طور سواره روى زراعت ميرفت تا باو رسيد از مركب پياده شده نشست با صورتى گشاده و خنده باو فرمود: چقدر خرج اين زراعت كردهاى؟ گفت: صد دينار.
فرمود: چقدر اميد دارى حاصل بردارى. گفت: خبر از غيب ندارم.
فرمود: از تو پرسيدم چقدر اميدوارى حاصل بدهد. گفت: اميدوارم دويست دينار حاصل بردارم. امام عليه السّلام كيسهاى كه محتوى سيصد دينار طلا بود در اختيار او گذاشت. فرمود: زراعت تو نيز بجاى خود هست خداوند آنچه اميدوارى حاصل بتو خواهد داد.
عمرى از جاى حركت كرده سر امام را بوسيد خواهش كرد از خطايش چشم بپوشد. امام عليه السّلام لبخندى زده برگشت.
وقتى امام بمسجد رهسپار شد در آنجا ديد عمرى نشسته همين كه چشم او بموسى بن جعفر عليه السّلام افتاد گفت: خدا ميداند مقام امامت را بكه بسپارد. اصحاب امام دور او جمع شده گفتند: تو قبلا بر خلاف اين رفتار ميكردى. گفت اكنون شنيديد چه گفتم، شروع بدعا براى موسى بن جعفر نمود با او دعوا كردند او نيز
با آنها نزاع كرد.
وقتى موسى بن جعفر عليه السّلام بمنزل برگشت باطرافيان خود فرمود: كدام كار بهتر بود آنچه شما تصميم داشتيد يا آنچه من انجام دادم؟ من او را براه آوردم با همان مبلغى كه ميدانيد و جلو شرّ او را گرفتم (شما ميخواستيد او را بكشيد).
گروهى از اهل علم گفتهاند كه موسى بن جعفر از دويست تا سيصد دينار بمردم كمك ميكرد كيسههاى دينار موسى بن جعفر مثل زده ميشد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)