وقتی آخرین تکه های بدنش را توی پلاستیک می ریختیم فهمیدم چقدر التماس کرده بوده شهید شه...گلوله توپ ، دو برابر اون قد داشت ،چه رسد به قبضه اش
گفتم : چه جوری اومدی اینجا؟
گفت : با التماس
گفتم: چه جوری گلوله توپ را بلند می کنی می آری ؟گفت : با التماسگفتم: می دونی آدم چه جوری شهید می شه ؟گفت : با التماسو رفت چند قدم که رفت برگشت و گفت شما دست از راه امام بر ندارید





پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)