تو فدایی خدایی ،مسته عطر کربلایی، جانباز شیمیایی
گر چه با کپسول اکسیژن مجابت کرده اند
مادرت میگفت دکترا جوابت کرده اند
مرگ تدریجی ست این دردی که داری میکشی
منتها با قرص های خواب خوابت کرده اند
روزگار بی وفا قلب تو را سوزانده است
با جناح و باند بازی ها کبابت کرده اند
دست خسته ت رو بالا کن
برای منم دعا کن
تو فدایی خدایی ،مسته عطر کربلایی، جانباز شیمیایی
خواب میبینی که کسی جویای احوال تو نیست
یا برای مصلحت ها انتخابت کرده اند
خواب میبینی که در سر دشتی و گیلان غرب
خواب میبینی مورخ ها کتابت کرده اند
خواب میبینی نفس در سینه تنگی میکند
خواب میبینی مثله سرپل خرابت کرده اند
خواب میبینی که مسولان بنیاد شهید
بر سر دروازه های شهر قابت کرده اند
از خدا میخواستی محشور باشی با حسین
خواب میبینی دعایت را اجابت کرده اند
شعر من گویای احوال دل تنگ تو نیست
قطره قطره در وجود خود مذابت کرده اند نه کبابت کرده اند
دست خسته ت رو بالا کن
برای ما هم دعا کن
تو فدایی خدایی ،مسته عطر کربلایی، جانباز شیمیایی..
علاقه مندی ها (Bookmarks)