حجر بعد از صلح امام حسن علیهالسلام اولین کسی بود که اعتراض کرد و امام پاسخ ایشان را داد.
پس از شهادت امیرمؤمنان و به امامت رسیدن امام حسن علیهالسلام و اقدام آن حضرت برای جنگ با معاویه، جریان به سمتی پیش رفت که امام مصلحت را در پذیرش صلح با معاویه دید، حجر اولین کسی بود که به دیدار امام رفت و با لحنی تند اعتراض کرد و حضرت را به ادامه جنگ فراخواند.
پاسخ امام حسن این بود که چون رغبت بیشتر مردم عراق بر صلح است، تن به صلح داده است تا جان شیعیان خاص ایشان محفوظ بماند.
پس از آن، حجر نزد امام حسین علیهالسلام رفت و دیدگاه خود را درباره جنگ با معاویه مطرح کرد، اما ایشان او را به متابعت از امام حسن فراخواند. [۲۶] [۲۷]
حجربن عدی بعد از شهادت حضرت علی علیهالسلام با مخالفان امام برخورد تندی داشته است.
چون مغیرة بن شعبه (حاکم کوفه) به دستور معاویه، علی علیهالسلام را بر منبر لعن میکرد، حجر و عمرو بن حمق همراه شماری از یاران خود، با او مخالفت نمودند [۲۸] [۲۹] و به وی سنگ ریزه پرتاب کردند.
مغیره با فرستادن مبلغی برای او کوشید وی را به خود نزدیک سازد. [۳۰]
در سال ۵۰ که زیاد بن ابیه حکومت کوفه را، علاوه بر بصره، از طرف معاویه به دست گرفت، با وجود دوستیاش با حجربن عدی، به او درباره دفاع از علی بن ابی طالب و انتقاد از معاویه هشدار داد، اما حجر همچنان بیپروا مردم را بر ضد معاویه تحریک میکرد. [۳۱] [۳۲]
هنگامی که زیاد در بصره به سر میبرد، حجر و یارانش به عَمْروبن حُرَیث، جانشین زیاد در کوفه، هنگام ایراد خطبه که با بدگویی و ناسزا به امیرمؤمنان علیهالسلام همراه بود، سنگریزه پرتاب کردند.
عمرو به زیاد گزارش داد و زیاد به سرعت به کوفه بازگشت و مأموران خود را فرستاد تا حجر و یارانش را دستگیر کنند. [۳۳] [۳۴]
گروهی از ایشان کشته شدند و عدهای گریختند. حجربن عدی و سیزده تن دیگر دستگیر شدند.
زیاد آنان را همراه صد تن از لشکریانش نزد معاویه فرستاد و درباره ایشان نوشت که در لعن ابوتراب (علی علیهالسلام) با «جماعت» مخالفت ورزیده و در نتیجه از فرمان خلیفه سرپیچی کردهاند.
وی شهادت برخی بزرگان کوفه مبنی بر مخالفت صریح حجر با بدگویی از علی بن ابی طالب، را نیز بر ضد حجر ضمیمه نامه کرد. [۳۵] [۳۶](ابن سعد؛ [۳۷] طبری، [۳۸] عده آنان را هفتاد تن ذکر کردهاند).
چون حجر و یارانش به قریه مرجعذراء در دوازده میلی دمشق رسیدند، معاویه فرمان قتل آنان را صادر کرد. [۳۹] [۴۰]
به شفاعت کسانی [۴۱] به حجر و شش نفر دیگر فرصت داده شد تا جان خود را با سَبّ علی علیهالسلام نجات دهند، اما آنان نپذیرفتند و تن به کشته شدن دادند.
هفت تن از یاران حجر نجات یافتند. [۴۲]
(ابن سعد [۴۳] و یعقوبی، [۴۴] عده مقتولان را هفت نفر نوشته، اما فقط از شش تن، نام برده که حجر نیز یکی از آنهاست).
به روایت مسعودی، [۴۵] هفت تن از آنان بیزاری جستن از علی را پذیرفتند و جان بهدر بردند و هفت تن دیگر کشته شدند.
کشتگان را کنار قبرهایی که کنده و کفنهایی که گشوده بودند، به شهادت رساندند، سپس بر آنها نماز گزاردند و اجسادشان را به خاک سپردند. [۴۶] [۴۷]
حجر و یارانش شب قبل از شهادت را به نماز خواندن گذراندند و حجر قبل از شهادت نیز دو رکعت نماز گزارد. [۴۸]
حتی عایشه نیز کسی را نزد معاویه فرستاد تا مانع از کشته شدن حجر شود، اما پیک عایشه پس از شهادت حجر رسید. [۴۹] [۵۰] [۵۱]
علاقه مندی ها (Bookmarks)