دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: ملائك هنگام وداع فرزندان حضرت زهرا (س) با ایشان، چه گفتند؟

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #4
    همکار تالار مدیریت
    نوشته ها
    1,814
    ارسال تشکر
    16,317
    دریافت تشکر: 15,586
    قدرت امتیاز دهی
    31281
    Array

    پیش فرض پاسخ : ملائك هنگام وداع فرزندان حضرت زهرا (س) با ایشان، چه گفتند؟

    4. شکوه از خیانت منافقان کینه توز


    ام سلمه می گوید: خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام رسیدم و پرسیدم: ای دختر رسول خدا! شب را چگونه صبح کردی؟ حالت چگونه است؟ فرمود:

    «اَصْبَحْتُ بَیْنَ کَمَدٍ وَ کَرْبٍ فُقِدَ النَّبِیُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِیُّ هُتِکَ وَ اللَّهِ حِجَابُهُ مَنْ اَصْبَحَتْ اِمَامَتُهِ مُقْبَضَةً عَلَی غَیْرِ مَا شَرَعَ اللَّهُ فِی التَّنْزیلِ وَ سَنَّهَا النَّبِیُ فِی التَّأْوِیلِ وَ لَکِنَّهَا اَحْقَادٌ بَدْرِیَةٌ وَ تِرَاتٌ اَحُدِیَّةٌ کَانَتْ عَلَیْهَا قُلُوبُ النِّفَاقِ مُکْتَمِنَةً لِاِمْکَانِ الْوُشَاةِ؛ صبح کردم در میان حزن شدید و اندوه عظیم، در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله از دست رفته و وصی او مظلوم واقع شده است. سوگند به خدا! حشمت و عظمت آن کس دریده و نابود شد که بر خلاف حکم خدا در قرآن و سنت و سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله در تأویل [و تفسیر[ قرآن، حق امامت او را غصب کردند و به دیگران سپردند. این گونه برخوردهای خصمانه از کینه توزیهای جنگ بدر و خونخواهی کشتگانشان در جنگ احد است که در درون قلب نفاق آمیز و اندیشه فتنه انگیزشان پنهان بوده است و تاکنون جرئت اظهار آن را نداشتند.»
    «فَلَّمَا اسْتُهْدِفَ الْاَمْرُ اَرْسَلَتْ عَلَیْنَا شآبیبَ آثَارِ مِنْ مَخِیلَةِ الشِقَاقِ فَیَقْطَعُ وَتَرَ الْاِیمَانِ مِنْ قَسِیِّ صُدُورِهَا وَ لَبِئْسَ عَلَی مَا وَعَدَ اللَّهُ مِنْ حِفْظِ الرِّسَالَةِ وَ کَفَالَةِ الْمُؤْمِنِینَ اَحْرَزُوا عَائِدَتَهُمْ غُرُورَ الدُّنْیَا بَعْدَ اسْتِنْصَارٍ مِمَّنْ فَتَکَ بِآبَائِهِمْ فِی مَوَاطِنِ الْکَرْبِ وَ مَنَازِلِ الشَّهَادَاتِ؛ تا در آن هنگام که حکومت الهی بازیچه دست قدرت طلبان گردید. آتش کینه های دیرینه شان زبانه کشید و باران مصیبتها بر ما فرو ریختند و رشته های ایمان را دریدند و نسبت به وعده های الهی در حفظ و پاسداری از رسالت [پیامبر علیه السلام ] و سرپرستی مؤمنان چه زشت عمل کردند. افسوس که فریب دنیا را خوردند و در جهت انتقام گرفتن از پدران [مشرک و منافق[ خود که در جنگهای اسلامی کشته شدند، اقدام کردند.»


    5. شکوه از غصب امامت


    در ضمن فقرات حدیث پیش گفته، از غصب امامت مطالبی بیان شد. از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است که فرمود: حضرت فاطمه علیهاالسلام از امّت ساکت و بی تفاوت و از ابوبکر و عمر، در پیش پروردگار خود، شکوه ها مطرح می کرد، در حالی که اشکهای او جاری بود، از جمله فرمود: «اللَّهُمَّ إِلَیْکَ نَشْکُو فَقْدَ نَبِیِّکَ وَ رَسُولِکَ وَ صَفِیِّکَ وَ ارْتِدَادَ أُمَّتِهِ عَلَیْنَا وَ مَنْعَهُمْ إِیَّانَا حَقَّنَا الَّذِی جَعَلْتَهُ لَنَا فِی کِتَابِکَ الْمُنْزَلِ عَلَی نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ؛ خدایا! به سوی تو شکایت می کنیم به خاطر اندوه از دست دادن پیامبر و فرستاده و برگزیده ات و [به تو شکایت می کنیم] از ارتداد امّت پیامبر صلی الله علیه و آله علیه ما و اینکه ما را از حقمان باز داشتند؛ همان حقی را که در کتاب نازل شده بر پیامبرت، برای ما قرار دادی.»
    6. آخرین شکوه ها و آرزوی مرگ


    راستی داغهای جانسوز و مصائب کمر شکنی بعد از وفات پدر بر دل و جان زهرا علیهاالسلام فرو ریخت که هر یک به تنهایی می توانست یک انسان مقاوم را از پا در آورد؛ اما زهرا علیهاالسلام همه آنها را تحمل کرد تا آنجا که تحمل و صبر از پا در آمدند و آنچه را که سالها قبل پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به اصحاب فرموده بود، پیش آمد.
    آن حضرت به اصحاب خبر داد که: دخترم آن چنان در امواج بلاها و مصیبتها، غمناک و نگران می شود که دست به دعا بر داشته، از خدا آرزوی مرگ و شهادت می کند و می گوید: «یَا رَبِّ إِنِّی قَدْ سَئِمْتُ الْحَیَاةَ وَ تَبَرَّمْتُ بِأَهْلِ الدُّنْیَا فَأَلْحِقْنِی بِأَبِی... یَا اِلَهِی عَجِّلْ وَفَاتِی سَرِیعا؛ پروردگارا! از زندگی خسته و روی گردان شده ام و از اهل دنیا، بلاها و مصیبتهای ناگوار دیدم. خدایا! مرا به پدرم [رسول خدا] ملحق کن و مرگ مرا زود برسان!»
    گل بر من و جوانی من گریه می کند بلبل به همزبانی من گریه می کند
    من گریه را نهان کنم اما علی مدام بر گریه نهانی من گریه می کند
    دیگر حسین را نتوانم به بر گرفت این گل به باغبانی من گریه می کند
    از درد شانه، شانه نشد موی زینبم زینب به ناتوانی من گریه می کند
    من پیر در بهار جوانی شدم که چون پیری بر این جوانی من گریه می کند


    منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه
    ویرایش توسط عبدالله91 : 13th April 2013 در ساعت 08:12 PM

    الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
    آمین

  2. 3 کاربر از پست مفید عبدالله91 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •