ابلیس آمد سمت در، در خود به خود سوخت
آمد کبوتر پشت در، پر خود به خود سوخت
وقتی "کبوتر" پر، "کبوتر بچه" پرپر
گویا طبیعی بود حیدر خود به خود سوخت
شمعی که از داغ پیمبر آب می شد
پروانه تر شد، جور دیگر خود به خود سوخت
آتش به چادر چنگ می انداخت اما
چادر نمی انداخت مادر، خود به خود سوخت
زهرا اگر آتش بگیرد باز زهراست
چادر نمی انداخت پس "سر" خود به خود سوخت
باور نمی کردند اهل خانه اما
وقتی که در افتاد، "باور" خود به خود سوخت
یک آیه تا توحید دارد، وحی آمد
این آیه در دامان کوثر، خود به خود سوخت
حالا مدینه کربلا را حدس می زد
در آستان خیمه مادر خود به خود سوخت
مسمار چون نقش سه شعبه داشت آنجا
حلقوم بابا! قلب اصغر! خود به خود سوخت.
علاقه مندی ها (Bookmarks)