کاربر فعال سایت
چه خبر از دل تو....؟
نفسش مثل نفسهاي دل کوچک من ميگيرد...؟
يا به يک خنده ي چشمان پر از ناز کسي ميميرد...؟
چه خبر از دل تو....؟
دل مغرور تو هم مثل دل عاشق من ميگيرد....؟
مثل روياي رسيدن به خدا....
همه شب تا به افق
دل من نيز به آزادگي قلب تو
پر ميگيرد.....
در دیار ما هر کالا به هر جا بر درهم است**********خوب و بد معیوب و سالم زشت و زیبا درهم است
گر خریداری کند کالای خوب از بد جدا********** با ادب گوید فروشنده : که اقا درهم است
مهدیا!!!! یاران خوب را از بد مکن جدا**********رو سیاه و رو سفیدش جان مهدی درهم است.....
تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده و احســـــاس نام گرفته شده است ...ارزان نمی فروشمش...
دوست جدید
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﯾﻪ ﻋﺪﻩ ﺁﺩﻡ ﺟﻮﺭﯼ ﺯﯾﺮ ﺁﺑﯽ ﻣﯿﺮﻥ ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺩ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺑﮕﯽ :
ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ﺑﯿﺎ ﺑﺎﻻ ﯾﻪ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ
ﻻﺍﻗﻞ ﺧﻔﻪ ﻧﺸﯽ !
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند.
کاربر فعال سایت
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خدایا دارم خفه میشم.... خدایا به تمام معنا دارم میسوزم....خدا یکم نفس میخوام... خدا دلم خییلی تنگه....فقط بزار خوابشو ببینم.... یه خندشو...یه صدا کردنشو.... خدا دارم خفه میشم...خدا ازینکه همه هستن اون نیست دارم میسوزم...
خدا من چمه؟؟؟!!!! خدا دارم فرو میریزم...خدا خیلی حالم بده... خدا نفس میخوام....خدا هرچه عمیق نفس میکشم تا یکم آتیش درونم خاموش شه ..نمیشه!!! خدا دارم میسوزم..............................
ستاره ها نهفتم در اسمان ابري
دلم گرفته اي دوست، هواي گريه با من
همکار تالار علوم جانوری
من از صداها گذشتم!روشنی را رها کردمرویای کلید از دستم افتاد!کنارِ راهِ زمان دراز کشیدم...من به اندازه یک ابر دلم میگیرمباید امشب چمدانی را...که به اندازه پیراهن تنهایی من جا داردبر دارم...و به سمتی بروم!"سهراب سپهری"
فقر ، شب را “بی غذا” سر کردن نیست …
فقر ، روز را “بی اندیشه” سر کردن است …
همکار تالار علوم جانوری
اینجا زمین است.ساعت به وقت انسانیت خواب است.دل عجب موجود سخت جانی است،هزار بار تنگ میشود;میشکند;
میسوزد;
میمیرد؛و باز هم می تپد....
اینجا زمین استرسم آدم هایش عجیب استاینجا که گم میشوی،به جای آنکه دنبالت بگردند؛فراموشت میکنند.....
اینجا زمین استزمین گرد است
تویی که مرا دور زدی؛
فردا به خودم خواهی رسید؛
حال و روزت دیدنی است...
- - - به روز رسانی شده - - -
اینجا زمین است.ساعت به وقت انسانیت خواب است.دل عجب موجود سخت جانی است،هزار بار تنگ میشود;میشکند;
میسوزد;
میمیرد؛و باز هم می تپد....
اینجا زمین استرسم آدم هایش عجیب استاینجا که گم میشوی،به جای آنکه دنبالت بگردند؛فراموشت میکنند.....
اینجا زمین استزمین گرد است
تویی که مرا دور زدی؛
فردا به خودم خواهی رسید؛
حال و روزت دیدنی است...
فقر ، شب را “بی غذا” سر کردن نیست …
فقر ، روز را “بی اندیشه” سر کردن است …
دوست آشنا
I dont know...............
- - - به روز رسانی شده - - -
I dont know...............
![]()
دنیای عجیبیست...اینجا لبخند را هم میزنند!!!
دوست جدید
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها
که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها
که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم
کسی هست که اگر بخواهد "می شود"
و اگر نخواهند "نمی شود"
به همین سادگی ...
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم
فقط او را می خواندم و بس
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند.
کـــــــاربر فــــعال
میشه پرنده باشی اما رها نباشی
میشه دلت بگیزه اسیر غصه ها شی
حالا که اسمونت دنیای تازه ای نیست
اونوقت یه جا بشینی محو گذشته هاشی
![]()
دوست آشنا
در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)