دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: کیمیای مراقبه

  1. #1
    همکار تالار ادبیات
    نوشته ها
    262
    ارسال تشکر
    238
    دریافت تشکر: 626
    قدرت امتیاز دهی
    1683
    Array

    پیش فرض کیمیای مراقبه


    كيمياي مراقبه
    مولانا

    در جهان تنها يك فضيلت وجود دارد
    و آن آگاهي است
    و تنها يك گناه،
    وآن جهل است



    و در اين بين ، باز بودن و بسته بودن چشم ها،
    تنها تفاوت ميان انسان هاي آگاه و نا آگاه است
    نخستين گام براي رسيدن به آگاهي
    توجه كافي به كردار ، گفتار و پندار است.




    زماني كه تا به اين حد از احوال جسم،
    ذهن و زندگي خود با خبر شديم،
    آن گاه معجزات رخ مي دهند.
    در نگاه مولانا و عارفاني نظير او
    زندگي ، تلاش ها و روياهاي انسان
    سراسر طنز است!



    چرا كه انسان نا آگاهانه
    همواره به جست و جوي چيزي است
    كه پيشاپيش در وجودش نهفته است!
    اما اين نكته را درست زماني مي فهمد
    كه به حقيقت مي رسد!
    نه پيش از آن!





    مشهور است كه "بودا" درست در نخستين شب
    ازدواجش، در حالي كه هنوز آفتاب اولين صبح
    زندگي مشتركش طلوع نكرده بود، قصر پدر را در
    جست و جوي حقيقت ترك مي كند. اين سفر ساليان
    سال به درازا مي كشد و زماني كه به خانه باز مي گردد
    فرزندش سيزده ساله بوده است! هنگامي كه
    همسرش بعد از اين همه انتظار چشم در چشمان
    "بودا" مي دوزد، آشكارا حس مي كند كه او به حقيقتي
    بزرگ دست يافته است. حقيقتي عميق و متعالي.


    بودا كه از اين انتظار طولاني همسرش
    شگفت زده شده بود از او میپرسد: چرا به دنبال
    زندگي خود نرفته اي؟!
    همسرش مي گويد: من نيز در طي اين سال ها
    همانند تو سوالي در ذهن داشتم و به دنبال پاسخش
    مي گشتم! مي دانستم كه تو بالاخره باز مي گردي
    و البته با دستاني پر! دوست داشتم جواب سوالم را
    از زبان تو بشنوم، از زبان كسي كه حقيقت را
    با تمام وجودش لمس كرده باشد. مي خواستم بپرسم
    آيا آن چه را كه دنبالش بودي در همين جا و در
    كنار خانواده ات يافت نمي شد؟!



    و بودا مي گويد: "حق با توست! اما من پس از
    سيزده سال تلاش و تكاپو اين نكته را فهميدم كه
    جز بي كران درون انسان نه جايي براي رفتن هست
    و نه چيزي براي جستن!"
    حقيقت بي هيچ پوششي
    كاملا عريان و آشكار در كنار ماست
    آن قدر نزديك
    كه حتي كلمه نزديك هم نمي تواند واژه درستي
    باشد!
    چرا كه حتي در نزديكي هم
    نوعي فاصله وجود دارد!
    ما براي ديدن حقيقت
    تنها به قلبي حساس
    و چشماني تيزبين نياز داريم.
    تمامي كوشش مولانا
    در حكايت هاي رنگارنگ مثنوي
    اعطاي چنين چشم
    و چنين قلبي به ماست
    او مي گويد:
    معجزات همواره در كنار شما هستند
    و در هر لحظه از زندگي تان رخ مي دهند
    فقط كافي است نگاه شان كنيد




    او گويد:
    به چيزي اضافه تر از ديدن
    نيازي نيست!
    لازم نيست تا به جايي برويد!
    براي عارف شدن
    و براي دست يابي به حقيقت
    نيازي نيست كاري بكنيد!




    بلكه در هر نقطه از زمين،
    و هر جايي كه هستيد
    به همين اندازه كه با چشماني كاملا باز
    شاهد زندگي
    و بازي هاي رنگارنگ آن باشيد،
    كافي است!
    اين موضوع در ارتباط با گوش دادن هم
    صدق ميكند!



    تمامي راز مراقبه
    در همين دو نكته خلاصه شده است
    "شاهد بودن و گوش دادن"
    اگر بتوانيم
    چگونه ديدن و چگونه شنيدن را بياموزيم









































    ویرایش توسط ثمین20 : 19th March 2013 در ساعت 09:02 PM

  2. کاربرانی که از پست مفید ثمین20 سپاس کرده اند.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •