جمع بندی مطالب گفته شده در بحث
درماندگی آموخته شده :
درماندگی آموخته شده درعلم روانشناسی،به شرایطی اشاره دارد که درآن افرادبخاطرسرکوفتها وناکامیهای مستمر وطولانی وپشت سرهم،دیگرامیدی به انتخاب
وسرزندگی نداشته وبلکه باباورناتوانی درتوان تغییرشرایط پیرامونی،دچاربی تفاوتی گردیده وامکانی برای ابرازوجودندارند.
دانش آموزی که برای پیشبرد اهداف خود تلاش میکند ، انتظار دارد در پایان نتیجه زحمت خود را ببیند و بازخورد مناسبی دریافت کند .حال آگر به دلایلی این مهم صورت نگیرد ، دانش آموز
منفعل شده و دیگر هیچ تلاشیاز خود نشان نمی دهد و این بدترین حالتی است که ممکن است به سراغ دانش آموز بیاید .
به طور کلی کودکی که تا دیروقت مشغول درس خواندن است و نهایتا نتیجه مطلوبی به دست نمی آورد ، ممکن است راهی جز گوشه گیری و انزوا نیابد.
در چنین فرآیندی، دانش آموز اطمینان خود را از دست می دهد و به ناتوانی خود، اذعان می کند، و توان حرکت و خلاقیت از فرد سلب و او به موجودی بی تحرک، خنثی و فاقد معیار تبدیل می
شود. اما اگر شرایط تغییر کند و شخص بتواند با انجام رفتاری موقعیت ناگوارش را تغییر دهد، این باور که کاری از او ساخته نیست باور غلطی خواهد بود.
اگر شخص این باور غلط را تعمیم دهد و به این نتیجه برسد که مهارت های لازم برای حل کردن مسائل زندگی را ندارد، ممکن است به افسردگی (depression) مبتلا شود این باور که شخص
درمانده است، در صورتی که واقعاً درمانده نیست نشان دهنده همان چیزی است که «نورمن» استاد روان شناسی آن را رابطه ظاهری نه واقعی و «بندورا» آن را خود ناکارآمد تصور می نامد.
یک مثال :
تعدادی سگ در اتاقی قرار گرفتند که زمین آن می توانست شوک الکتریکی خفیفی به سگ ها وارد کند. دکمه ای روی دیوار اتاق بود که با فشرده شدن جریان را قطع می کرد. وقتی شوک وارد شد سگ ها بالا و پایین پریدند تا بالاخره یکی از سگ ها دکمه را زد و جریان قطع شد. سگ ها یاد گرفتند با زدن آن دکمه آن شوک ناخوشایند قطع می شود.
روی نصف گروه اول سگ ها همین آزمایش دوباره تکرار شد اما این بار دراتاق دیگری که دکمه ای الکی داشت و با زدن آن هیچ اتفاقی نمی افتاد و جریان همچنان ادامه داشت. بعد از این مراحل سگ هایی که در اتاق دوم بودند به اتاق اول (با کلید سالم) بازگردانده شدند و آزمایش تکرار شد. این بار هیچ کدام شان حتی سعی نکردند که دکمه را فشار دهند.
نتیجه: هیچ کس با نامیدی به دنیا نمی آید، بلکه ما بعد از اینکه چند بار شکست می خوریم «شکست خوردن» را یاد می گیریم و حتی به خودمان زحمت تلاش کردن نمی دهیم. اگر به مشکلی برخورده اید، مهم نیست دفعه چندم است که زمین خورده اید، باز هم بلند شوید و برای حل آن تلاش کنید. ممکن است کلید سالم باشد، فقط فشارش دهید!
این بار تعدادی موش های صحرایی که بعضی آنها می توانند 80 ساعت مداوم شنا کنند آماده شدند. محققان قبل از اینکه آنها را در آب بیاندازند با کلک این باور غلط را در موش ها به وجود آوردند که آنها گیر افتاده اند. خیلی از موش ها تنها پس از چند دقیقه بعد از شنا کردن غرق شدند. نه چون نمی توانستند شنا کنند، بلکه چون فکر می کردند گیر کرده اند ناامید شده و دست از شنا کردن برداشتند و غرق شدند.
نتیجه: وقتی همه چیز به آن طور که می خواهیم پیش می رود ما هم با حداکثر توان مان تلاش می کنیم. اما بعد از اینکه سر و کله مشکلات بزرگ و کوچک پیدا می شود ناامید شده و دست از تلاش کردن بر می داریم، با وجود اینکه توان انجام آن را داریم.
************************************************** ************************
علت :
- نوعی دلسردی ، نا امیدی ، درما بوجود میاد .... ممکن اسست فرد مسیر اشتباهی رفته باشد و یا تلاش حداکثری نداشته باشد
- ممکن است شرایط تاثیرگذار باشد ، شرایط ، روال زندگی ما را پیش میبرهمحیط و تمرکز حواس انسان روی بسیاری از مسائل و تصمیمات زندگی بشر تاثیرگذار است
- ممکنه راه رو اشتباه انتخاب کرده باشیم، توقع بالاتر از حد داشته باشیم، راهمون با هدفمون تو یه راستا نباشه، زود نا امید میشیم
- شاید ما هنوز ظرفیتها و تواناییهامون رو به خوبی نشناختیم ، در حقیقت اون خودباوری رو تقویت نکردیم
- درماندگی ، ناامیدی.. احساسات سرد و منفی هست .. تو تک تک افراد اما بستگی داره که این احساسات چه قدر غلبه کرده باشند رو شخصیت فرد و درونی شده باشن
- گاهی با شکست هایی که میخوریم افراد پیرامون و اطراف ما به جای همفکری در پیدا کردن راه حل و حل مشکل و کمک در عدم شکست مجدد با حرفا و تمسخر و طعنه و کنایه هاشون به این درماندگی دامن میزنن و همین به خودی خود میتونه برای سکون و درماندگی و ناامیدی یک فرد کافی باشه....هر چقدر هم آدم بی توجه باشه کم کم میتونه تاثیری بذاره(حالا به جز اینکه فرد خودش بشینه فکر کنه و مقابله کنه....چون همه آدما این مقابله کردن ها رو یاد نگرفتن)
************************************************** **********************
راه حل های پیشنهادی :
- باید از موقعیت و راههای مختلف برای رسسیدن به هدف استفاده کرد
- نگرش خود را تغییر داده و به تلاش ادامه داد
- از تعمیم دهی استفاده نکنیم ، به این شکل که اگر در یک موقعیت شکست خوردیم این شکست رو به موقعیت های دیگر تعمیم ندهیم
- امید را در خود پرورش دهیم ....چون باعث شکوفایی خیلی از احساسات و استعداد ها و باور میشه
علاقه مندی ها (Bookmarks)