بعد تو دست اسیران قطع شد
نان و خرمای فقیران قطع شد
نان و خرمای پس از تو دیدنیست
عاشقی های پس از تو دیدنیست
از دورویی های اشباح الرجال
باز هم مولای مولایان بنال
یک جماعت تا خدا خون می دهدیک جماعت بوی طاعون می دهد
چون خدای خویش را گم کرده ایم
تکیه بر بازوی مردم کرده ایم
خسته شد پای پس از تو یا علی
وای بر ((ما))ی پس از تو یا علی
من تو را با ماه می دیدم شبی
در کنار چاه می دیدم شبی
من تو را دیدم که از خوف حضور
می گذاری گونه بر هرم تنور
تن غلام ان دل ازاده ات
جان به قربان گل سجاده ات
از سکوت گریه سرشارم علی
تا همیشه دوستت دارم علی
***
ای مردم شوق هشیاری چه شد؟
ان همه موسیقی جاری چه شد؟
گریه ها نا بالغ و دلواپسند
خنده ها در عین پیری نارسند
از بیابان بوی گندم مانده است
عشق روی دست مردم مانده است
اسمان، بازیچه طوفان ماست
ابر، نعش اه سرگردان ماست
گفته بود موج نه دریاست عشق
گفته بودم سخت بی پرواست عشق
گفته بودم عشق طوفان می کند
هرچه می خواهد دلش ان می کند
گفته بودم عشق دردی بی دواست
((علت عاشق ز علت ها جداست))
لیکن اکنون خسته از ان میشوم
زان همه گفتن پشیمان می شوم
فاش می گویم به اواز بلند
وارثان دردهای ارجمند
گرچه طوفانی ترین دریاست عشق
خاک پای حضرت زهراست عشق
حضرت زهرا طلوعی دیگر است
حضرت زهرا شروعی پرپر است
حضرت زهرا گل لبخند ماستحضرت زهرا پل پیوند ماست
حضرت زهرا خدای عاشقی است
ابتدا و انتهای عاشقی است
***
گردبادی بر زبانم می وزیداتشی در استخوانم می وزید
تا خم چهارم شتابان امدم
گاه خندان، گاه گریان امدم
گاه می شد از لبم طوفان شروع
گاه می بردم به گلبرگی رکوع
گاه می رفتم دو گام از خود برون
گاه می کردم به اصل خود رجوع
مست بودم، مست از ان دستی که کرد
افتاب از چشم های من طلوع
مست از ان دستی که می کرد اسمان-
از دو مصراع نگاهم سد جوع
ناگهان دیدم زمین را خون گرفت
هر صدای بالغی طاعون گرفت
اسمان دست مردم تار شد
چار نوبت افتاب اوار شد
علاقه مندی ها (Bookmarks)