آخی بلاخره مادرش دلش آروم گرفته که پسرش اومده
خوش به سعادتشون
جنگ می آمد تا مردان مرد را بیازماید.پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند،
اما حقیقت آن است که زمان مارا با خود برده است و شهدا مانده اند (سید مرتضی آوینی)
پرسید : ناهار چی داریم مادر ؟
مادر گفت : باقالی پلو با ماهی
با خنده رو به مادر کرد و گفت : ما امروز این ماهی ها را می خوریم
و یه روزی این ماهی ها ما را می خورند
چند وقت بعد ..عملیات والفجر 8 ... درون اروند رود گم شد ...
و مادر تا آخر عمرش ماهی نخورد .....
علاقه مندی ها (Bookmarks)