دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 2961

موضوع: دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #11
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    ارشد ژنتیک ،کارشناسی میکروبیولوژی
    نوشته ها
    2,987
    ارسال تشکر
    25,976
    دریافت تشکر: 13,088
    قدرت امتیاز دهی
    24670
    Array
    سونای's: جدید81

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    اول اینکه النازی جونم خوشحالم که اینجوری بود...
    و خودم:
    امروز اگه جمعه نبود به تمام معنا من میمردم...... دیروز روز فوق العاده بسیار خیلی زیاد وحشتناک و سختی بود....
    کارو مشغله خودم که هیچ ..خونواده مسافرتن کارای اونا هم رودوشمه.... چند وقتی هست که خیلی سرم شلوغه
    دیروز هم علاوه بر اینها یکی دوتا کار ضروریه دیگه هم پیش اومد...... که کلی بهمون استرس وارد کرد.... از صبح سرپا بودم این پله ها رو بالا پایین کردم تا خود شب....
    من معروفم به اینکه خیلی کارارو با هم انجام میدم و همه سر همین با من مشکل دارن که جونت از همه چیز مهم تره پس یکم هم به فکر خودت باش... اما همیشه فکر میکردم که نه! در حد ظرفیتم هست که انجام میدم... ولی دیروز واقعا عجیب بود...و خارج از ظرفیتم انجام دادم... از تمام حواس 5 گانه 6 گانه و همچنین از جهان موازی هم قرض گرفتم!!! در آن واحد مجبور بودم مجبور بودم مجبور بودم چند تا کار رو با هم انجام بدم.. کارایی که زمین تا آسمون با هم فرق داشتن از اداری و بیمارستانیو بانکی و هماهنگیو باربری و انبار و هماهنگ کردن ماشین اونم از نوع تریلر و کامیون!!!! واسه فرستادن به کارخونه و ... بود تا مشاوره !!!! یعنی گوشی یه لحظه از دستم زمین نموند!!! و سیم شارژر هم همینطور وصل بود توی هر بخشی که میرفتم یکم میزاشتم شارژ میشد!!
    مدیر بخش چندییییییییییییین بار بهم تذکر دادن که چته انقد گوشی دستته!! و یه روز شلوغی هم بود همه خسته شده بودن...
    مریم یه لحظه نشست من نگاش کردم گفت خسته ای! ؟ لبخند زدم گفتم نه! گفت از چشات معلومه داری میمیری!!!!! اما تعارف نمیکنم که پا شم و تو بشینی! چون خودمم خیلی خستم!!!!
    گفتم نه عزیزم استراحت کن من هنو انرژی دارم!!!!!!!!! ولی داشتم میمردم! سرم گیج میرفت از صبح هم که فقط دو لقمه نون پنیر خورده بودم هیچی نخوردم حتی وقت نهار نشد! و بعدش هم حتی شام نشد بخورم...به جرات میتونم بگم از تمام مریضای اونجا حالم بدتر بود!!!

    خلاصه برگشتیم خونه هم نشد استراحت کنم چون خونه خالم بودم..و باز کارای پذیرایی و.... خلاصه حدود 2-3 شب شد دیگه دیدم دارم میمیرم... و خدایا منو ببخش حتی امید نداشتم که استراحت کنم و خوب شم...
    گفتم برم دراز بکشم تا بمیرم.. اینجا نیفتم!! انقد که سرپا مونده بودم خشک شده بودم! وقتی دراز کشیدم انگار داشتم خودمو میشکوندم... همه ی وجودم پر از درد بود.... بیشتر از همه زانو هام.................................... کاملا روحم داشت از بدنم جدا میشد..............
    اصلا خودمو حس نمیکردم! فقط زانوهام که درد داشت رو حس میکردم بعدش نقاط درد دیگه توی گردن سر چشم صورت و کلا درد وجودمو گرفت...
    شاننس اوردم که امروز جمعه بود و خوابیدم...........
    فردا دوباره روز از نو روزی او نو.....
    ولی خوبیش اینه که فردا دیگه حد اکثر تا 4 بعد از ظهر هست بعدش دیگه کارایی هست که خونه هم میتونم انجام بدم...
    امیدوارم بتونم زود بخوابم چون امروز خیلی خوابیدم زیاد خوابم نمیاد
    خدا به همه کمک کنه...آمین

    ستاره ها نهفتم در اسمان ابري
    دلم گرفته اي دوست، هواي گريه با من

  2. 5 کاربر از پست مفید سونای سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 29th November 2014, 09:41 PM
  2. خبر: برنامه‌هاي حمايت از دانش‌آموزان نخبه اجرا مي‌شود
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار عمومی نخبگان
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 4th January 2013, 11:24 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th November 2011, 08:42 AM
  4. مقاله: راهبردهاي آموزشي اشاعة مديريت دانش
    توسط MR_Jentelman در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 22nd February 2010, 10:16 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th January 2010, 07:28 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •