دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17

موضوع: درماندگی آموخته شده

  1. #1
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض درماندگی آموخته شده

    سلام دوستان
    موضوع بحث :


    درماندگی آموخته شده





    یه سری مواردی هست که هرروز ممکنه از کنارش رد بشیم و توجه نکنیم ، بهتره یکم ریزتر بشیم روی مسایل ....موافقین ؟

    یه سوالی که برای من پیش اومده ، خوشحال میشم همراهیم کنید

    خیلی پیش اومده که بارها دست به کاری میزنیم ولی توش موفق نمیشیم ، اونو میذاریم کنار ، دیگه حتی اگه راه هم باز باشه طرفش نمیریم

    یا به دنبال کار هستیم ، دیگه بعداز چندبار که پیدا نشد ، میگیم دیگه امکان نداره ، پیدا بشه ، پارتی بازیه .... برای همین دیگه به آگهی ها هم توجه نمیکنیم

    موارد دیگه که ممکنه شما بهش توجه کرده باشین

    به این میگن درماندگی آموخته شده ....


    چرا این اتفاق میفته ؟؟ واقعا به بن بست میرسیم ؟؟ نباید هیچ تلاشی کنیم ؟؟

    چیکار کنیم که بتونیم گامهای بیشتری به سوی موفقیت برداریم ؟؟



    ممنون از همراهی شما

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن



  2. #2
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    12,119
    ارسال تشکر
    25,003
    دریافت تشکر: 20,366
    قدرت امتیاز دهی
    2457
    Array

    پیش فرض پاسخ : درماندگی آموخته شده

    سلام

    بله درسته برام خیلی پیش اومده البته در سنین پایین تر...دنبال مسیرهایی بودم که هرچقد تلاش کردم بهش نرسیدم و خب طبعا دیگه سراغش نرفتم...

    ولی خب ممکنه که راهش هم بعدا بوده ...ولی نمیدونم به دلایلی نشده که پیگیرش باشم...

    درپاسخ به این سوال که
    چرا این اتفاق میفته ؟؟ واقعا به بن بست میرسیم ؟؟ نباید هیچ تلاشی کنیم ؟؟

    بنظرم نوعی دلسردی....نا امیدی....درما بوجود میاد.....ولی خب برای انسان بن بستی وجود نداره ...درکلام حضرت علی ....مسیر رو اشتباه رفته شاید ...یا تلاش حداکثری نداشته

    بنظرم باید این دوتا موضوع رو درک کرد بعد راه حلی ...چاره ای براش داشت

    و این که چطور به موفقیت برسیم ...بنظرم نباید خسته شد...باید از هزاران موقعیت استفاده کرد تا یکیش حتی به ما جواب بده

    ممنون و سپاس
    ​​


  3. 11 کاربر از پست مفید وحید 0319 سپاس کرده اند .


  4. #3
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    خسته
    نوشته ها
    7,414
    ارسال تشکر
    4,545
    دریافت تشکر: 11,806
    قدرت امتیاز دهی
    83289
    Array

    پیش فرض پاسخ : درماندگی آموخته شده

    برای منم زیاد پیش اومده
    بعنوان مثال یک وسیله برقی رو پارسال نتونستم تعمیر کنم ولی چند روز پیش یه مقدار تلاش کردم تعمیر شد و برام باورکردنی نبود
    همیشه شرایط ، روال زندگی ما را پیش میبره
    محیط و تمرکز حواس انسان روی 90 درصد از مسائل و تصمیمات زندگی بشر تاثیرگذار است
    البته مطالب ذکر شده فوق نظرشخصی بنده است و شاید خیلیها مخالف باشند
    چو کوروش از اهورا یاد می کرد زمین از عدل او بیداد می کرد
    ترفند امروز......... سایر موضوعات دیجیتالی.......... کلاس فتوشاپ


  5. 9 کاربر از پست مفید vahid5835 سپاس کرده اند .


  6. #4
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    مهندسی عمران
    نوشته ها
    1,376
    ارسال تشکر
    4,065
    دریافت تشکر: 4,277
    قدرت امتیاز دهی
    1093
    Array

    پیش فرض پاسخ : درماندگی آموخته شده

    تعدادی سگ در اتاقی قرار گرفتند که زمین آن می توانست شوک الکتریکی خفیفی به سگ ها وارد کند. دکمه ای روی دیوار اتاق بود که با فشرده شدن جریان را قطع می کرد. وقتی شوک وارد شد سگ ها بالا و پایین پریدند تا بالاخره یکی از سگ ها دکمه را زد و جریان قطع شد. سگ ها یاد گرفتند با زدن آن دکمه آن شوک ناخوشایند قطع می شود.
    روی نصف گروه اول سگ ها همین آزمایش دوباره تکرار شد اما این بار دراتاق دیگری که دکمه ای الکی داشت و با زدن آن هیچ اتفاقی نمی افتاد و جریان همچنان ادامه داشت. بعد از این مراحل سگ هایی که در اتاق دوم بودند به اتاق اول (با کلید سالم) بازگردانده شدند و آزمایش تکرار شد. این بار هیچ کدام شان حتی سعی نکردند که دکمه را فشار دهند.

    نتیجه: هیچ کس با نامیدی به دنیا نمی آید، بلکه ما بعد از اینکه چند بار شکست می خوریم «شکست خوردن» را یاد می گیریم و حتی به خودمان زحمت تلاش کردن نمی دهیم. اگر به مشکلی برخورده اید، مهم نیست دفعه چندم است که زمین خورده اید، باز هم بلند شوید و برای حل آن تلاش کنید. ممکن است کلید سالم باشد، فقط فشارش دهید!

    این بار تعدادی موش های صحرایی که بعضی آنها می توانند 80 ساعت مداوم شنا کنند آماده شدند. محققان قبل از اینکه آنها را در آب بیاندازند با کلک این باور غلط را در موش ها به وجود آوردند که آنها گیر افتاده اند. خیلی از موش ها تنها پس از چند دقیقه بعد از شنا کردن غرق شدند. نه چون نمی توانستند شنا کنند، بلکه چون فکر می کردند گیر کرده اند ناامید شده و دست از شنا کردن برداشتند و غرق شدند.

    نتیجه: وقتی همه چیز به آن طور که می خواهیم پیش می رود ما هم با حداکثر توان مان تلاش می کنیم. اما بعد از اینکه سر و کله مشکلات بزرگ و کوچک پیدا می شود ناامید شده و دست از تلاش کردن بر می داریم، با وجود اینکه توان انجام آن را داریم.


    سلام
    بله برای من خیلی پیش اومده

    چرا این اتفاق میفته ؟؟
    بنظرم بخاطر اینه که ممکنه راه رو اشتباه انتخاب کرده باشیم، توقع بالاتر از حد داشته باشیم، راهمون با هدفمون تو یه راستا نباشه، زود نا امید میشیم و .....

    واقعا به بن بست میرسیم ؟؟
    من فکر میکنم بن بست وجود نداره؛ بنظر من باور منه که بن بست درست میکنه برام / نوع نگرشی که دارم باعث موفقیت یا عامل شکستم میشه وگرنه شکست هم وجود نداره

    نباید هیچ تلاشی کنیم ؟؟

    چیکار کنیم که بتونیم گامهای بیشتری به سوی موفقیت برداریم ؟؟
    بنظرم انسان با امید زندگی میکنه و با برنامه میتونه پیشرفت کنه
    ولی بدون تلاش نمیتونه به جای پایداری برسه



    خیلی ممنون بابت بحث زیبایی که بیان کردین
    سربلند باشید

  7. 9 کاربر از پست مفید Easy Bug سپاس کرده اند .


  8. #5
    همکار تالار مدیریت
    نوشته ها
    1,814
    ارسال تشکر
    16,317
    دریافت تشکر: 15,586
    قدرت امتیاز دهی
    31281
    Array

    پیش فرض پاسخ : درماندگی آموخته شده

    سلام
    به نظرم همۀ اینها را باید با توجه به حالات روانی و موقعیت و محیط فرد جواب داد چون موقعیتها حتی محیط و شرایط محیطی و حالات روانی یکسان نیستند و قبل از هر چیز باید حالات روانی خودمان را بشناسیم بعد طبق حالات و موقعیت ها تصمیم بگیریم تجویز یک نظر در تمام حالات به نظرم درست نباشه یعنی کارایی ندارد و بالتبع بازدهی نخواهد داشت.البته این نظر شخصی بنده است و انشاالله از نظر دوستان استفاده میکنیم تا بیشتر یاد بگیریم

    الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
    آمین

  9. 9 کاربر از پست مفید عبدالله91 سپاس کرده اند .


  10. #6
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : درماندگی آموخته شده

    ممنون از دوستان

    به نظرتون حس بدبینی که گاهی سراغمون میاد ، جلوی کارمونو نمیگیره ؟؟ اگه خوش بینی رو نسبت به برخی امور افزایش بدیم کارها بهتر پیش نمیره به نظرتون ؟

    نکته دیگه اینکه شاید ما هنوز ظرفیتها و تواناییهامون رو به خوبی نشناختیم ، در حقیقت اون خودباوری رو تقویت نکردیم

    درسته شرایط گاهی باعث میشه ما باهاش همراه بشیم ، ولی به نظرتون ما به عنوان انسان ، این قدرت رو نداریم که بر موقعیتها غالب بشیم ؟

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  11. 7 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


  12. #7
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : درماندگی آموخته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط عبدالله. نمایش پست ها
    سلام
    به نظرم همۀ اینها را باید با توجه به حالات روانی و موقعیت و محیط فرد جواب داد چون موقعیتها حتی محیط و شرایط محیطی و حالات روانی یکسان نیستند و قبل از هر چیز باید حالات روانی خودمان را بشناسیم بعد طبق حالات و موقعیت ها تصمیم بگیریم تجویز یک نظر در تمام حالات به نظرم درست نباشه یعنی کارایی ندارد و بالتبع بازدهی نخواهد داشت.البته این نظر شخصی بنده است و انشاالله از نظر دوستان استفاده میکنیم تا بیشتر یاد بگیریم
    سلام

    درسته و من هم حرفتون رو قبول دارم که حالات و شرایط و موقعیتها متفاوته و تا فرد تو اون شرایط نباشه ، واقعا نمیشه کاری یا تصمیمی گرفت

    ولی اینو قبول دارین که برا هرچیزی یه اصل کلی قرار داره ، که میشه حتی یه کوچولوشم به موقعیتهامون تعمیم بدیم و شاید تاثیرگذار باشه

    مثلا در مورد ازدواج کلی صحبت و بحث و سمینار میذارن ولی خب اکثرا میگن که هیچی معلوم نیست تا ازدواج نکنی که نمیدونی تو زندگیش چه خبره و.... ، اینو من قبول دارم

    ولی خب میشه با اون موضوعات کلی مطرح شده ، دی و نرش رو وسعت بیشتری داد ، اینطور نیست ؟

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  13. 7 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


  14. #8
    همکار تالار مدیریت
    نوشته ها
    1,814
    ارسال تشکر
    16,317
    دریافت تشکر: 15,586
    قدرت امتیاز دهی
    31281
    Array

    پیش فرض پاسخ : درماندگی آموخته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط نارون1 نمایش پست ها
    سلام

    درسته و من هم حرفتون رو قبول دارم که حالات و شرایط و موقعیتها متفاوته و تا فرد تو اون شرایط نباشه ، واقعا نمیشه کاری یا تصمیمی گرفت

    ولی اینو قبول دارین که برا هرچیزی یه اصل کلی قرار داره ، که میشه حتی یه کوچولوشم به موقعیتهامون تعمیم بدیم و شاید تاثیرگذار باشه

    مثلا در مورد ازدواج کلی صحبت و بحث و سمینار میذارن ولی خب اکثرا میگن که هیچی معلوم نیست تا ازدواج نکنی که نمیدونی تو زندگیش چه خبره و.... ، اینو من قبول دارم

    ولی خب میشه با اون موضوعات کلی مطرح شده ، دی و نرش رو وسعت بیشتری داد ، اینطور نیست ؟
    بله درسته اما در برخورد با یک نفر که دچار مشکلی شده همه دوست دارند با اصول باهاش برخورد کنندو فیلسوفانه و عاقلانه بهش نگاه میکنند و میگویند نا امید نشو،ناامیدی بزرگترین گناه است، تو راههای دیگه ای هم داری ، شکست وجود نداره همش تجربه است و... بنده نمیگم این حرفا اشتباس بلکه معتقدم که قبل از این حرفها باید در مرحلۀ اول طرف رو درک کرد و به همۀ حرف دلش گوش داد وفقط در مرحلۀ اول گوش باید باشیم تا آنجا که توان داره ظرف وجودیش را خودش با حرف زدن تخلیه کنه در مرحلۀ بعد اون عواملی را که هنوز خودش تخلیه نکرده را باید شناسایی کرد و با توجه به اخلاق و صفت فرد اقدام به خالی نمودن فرد کنیم بعد باید ظرف وجودیش را باید پاک کرد وحالا طرف آمادۀ شنیدن حرف تازه و قبول کردن آن است . تا وقتی که فرد ظرفش از خیلی چیزا پر هست بالتبع جایی توظرف وجودیش وجود نداره که حرف مارو قبول کنه اگه هم جایی داشته باشه عقاید پاک نشدۀ قبلی حرفهای مارو آلوده و به شعار تبدیل خواهد کرد و فرد بیشتر منزوی خواهد شد

    الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
    آمین

  15. 7 کاربر از پست مفید عبدالله91 سپاس کرده اند .


  16. #9
    کاربر فعال سایت
    رشته تحصیلی
    روانشناسی بالینی
    نوشته ها
    6,602
    ارسال تشکر
    29,978
    دریافت تشکر: 25,422
    قدرت امتیاز دهی
    43643
    Array
    نارون1's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : درماندگی آموخته شده

    شکل گیری طرحوارهای ناسالم و مقاومت آنها در برابر تغییر



    گروهی از پژوهشگران 5 میمون را در قفسی قرار دادند. در وسط قفس یک نردبان و بالای نردبان موز گذاشتند.



    هر زمان که میمونی بالای نردبان می رفت پژوهشگران بر روی سایر میمون ها آب سرد می پاشیدند.




    پس از مدتی هر وقت که میمونی بالای نردبان می رفت سایرین او را کتک می زدند چون عمل او را باعث ریخته شدن آب سرد بر سرشان می پنداشتند. به همین خاطر دیگر هیچ میمونی علی رغم وسوسه ای که برای برداشتن موز داشت جرأت بالا رفتن از نردبان را به خود نمی داد.


    پژوهشگران تصمیم گرفتند که یکی از میمون ها را جایگزین کنند. اولین کاری که این میمون جدید انجام داد این بود که بالای نردبان برود تا موز را بردارد اما سایر میمون ها که می دانستند با برداشتن موز آب سرد روی سرشان خواهد ریخت بلافاصله میمون جدید را مورد ضرب و شتم قرار دادند تا او را از برداشتن موز منصرف کنند. پس از چندین بار کتک خوردن میمون جدید با این که نمی دانست چرا اما یاد گرفت که بالای نردبان نرود!




    میمون جدید دومی جایگزین گردید و دوباره همان اتفاق تکرار شد. سومین میمون هم جایگزین شد و دوباره همان اتفاق (کتک خوردن) تکرار گردید. به همین ترتیب چهارمین و پنجمین میمون نیز عوض شدند.

    آن چیزی که باقی مانده بود گروهی متشکل از 5 میمون بود که با این که دیگر هیچ گاه آب سردی بر روی آنها پاشیده نمی شد، میمونی را که بالای نردبان می رفت کتک می زدند.




    اگر امکان داشت که از میمون ها بپرسند چرا میمونی را که بالای نردبان می رود می زنند احتمالاً جواب آنها این گونه بود:

    "نمی دانیم، تا بوده چنین بوده وتا هست چنین هست .این کاری است که میمون های قبلی نیز می کردند!"


    این جواب به نظر شما آشنا نیست؟

    آیا می شود این را هم نوعی درماندگی آموخته شده تلقی کرد ؟؟

    یه سوال اضافی دیگه:

    با گفته هایی از درماندگی آموخته شده به نظر شمااین اتفاق در روابط زوجین هم ممکنه پیش بیاد ؟

    اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي أَخْشَاكَ كَأَنِّي أَرَاكَ وَ أَسْعِدْنِي بِتَقْوَاكَ
    مجلـــه رویش ذهــن


  17. 7 کاربر از پست مفید نارون1 سپاس کرده اند .


  18. #10
    کـــــــاربر فــــعال
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    12,119
    ارسال تشکر
    25,003
    دریافت تشکر: 20,366
    قدرت امتیاز دهی
    2457
    Array

    پیش فرض پاسخ : درماندگی آموخته شده

    نقل قول نوشته اصلی توسط نارون1 نمایش پست ها
    شکل گیری طرحوارهای ناسالم و مقاومت آنها در برابر تغییر



    گروهی از پژوهشگران 5 میمون را در قفسی قرار دادند. در وسط قفس یک نردبان و بالای نردبان موز گذاشتند.



    هر زمان که میمونی بالای نردبان می رفت پژوهشگران بر روی سایر میمون ها آب سرد می پاشیدند.




    پس از مدتی هر وقت که میمونی بالای نردبان می رفت سایرین او را کتک می زدند چون عمل او را باعث ریخته شدن آب سرد بر سرشان می پنداشتند. به همین خاطر دیگر هیچ میمونی علی رغم وسوسه ای که برای برداشتن موز داشت جرأت بالا رفتن از نردبان را به خود نمی داد.


    پژوهشگران تصمیم گرفتند که یکی از میمون ها را جایگزین کنند. اولین کاری که این میمون جدید انجام داد این بود که بالای نردبان برود تا موز را بردارد اما سایر میمون ها که می دانستند با برداشتن موز آب سرد روی سرشان خواهد ریخت بلافاصله میمون جدید را مورد ضرب و شتم قرار دادند تا او را از برداشتن موز منصرف کنند. پس از چندین بار کتک خوردن میمون جدید با این که نمی دانست چرا اما یاد گرفت که بالای نردبان نرود!




    میمون جدید دومی جایگزین گردید و دوباره همان اتفاق تکرار شد. سومین میمون هم جایگزین شد و دوباره همان اتفاق (کتک خوردن) تکرار گردید. به همین ترتیب چهارمین و پنجمین میمون نیز عوض شدند.

    آن چیزی که باقی مانده بود گروهی متشکل از 5 میمون بود که با این که دیگر هیچ گاه آب سردی بر روی آنها پاشیده نمی شد، میمونی را که بالای نردبان می رفت کتک می زدند.




    اگر امکان داشت که از میمون ها بپرسند چرا میمونی را که بالای نردبان می رود می زنند احتمالاً جواب آنها این گونه بود:

    "نمی دانیم، تا بوده چنین بوده وتا هست چنین هست .این کاری است که میمون های قبلی نیز می کردند!"


    این جواب به نظر شما آشنا نیست؟

    آیا می شود این را هم نوعی درماندگی آموخته شده تلقی کرد ؟؟

    یه سوال اضافی دیگه:

    با گفته هایی از درماندگی آموخته شده به نظر شمااین اتفاق در روابط زوجین هم ممکنه پیش بیاد ؟
    مثال عبرت آموز و پرمعنا و استادانه ای بود

    بله بنظرم کاملا درسته شرایطی که برای میمون ها پیش اومده تک تک ....دیدن که اگه یک نفر دستش برسه به موز یا خوشبختی و...زندگی اونها دچار مشکل میشه ..

    پس در حداکثر امکان جلوی پیشروی این میمون برای رسیدن موز یا یک موفقیت یا .... رو میگیرن

    در انسانها هم همینه ...گاهی در یک جمع ....دریک اداره ...در بین معلم ها...در بین کاربران یک سایت...دربین دوستان و.......

    یک نفر یا چندنفر به موفقیتی میرسن یا کارشون رو درست انجام میدن....مثال یک اداره رو میزنم....مسولی کارش رو به نحو احسن و100 درصد انجام میده

    و بقیه برای اینکه به اون شخص از نظرکاری نمیرسن جلوی پاش سنگ میندازن ...نمیذارن کارش رو درست انجام بده یا گاهی حتی باهاش سرد برخورد میکننگ

    بنظرم برای این سوال کهاین جواب به نظر شما آشنا نیست؟

    بله دقیقا آشنای هرروز ماست....بخاطر کارهایی که درگذشته شده و شاید جلوی برخی پیشرفت توسعه ...کار ماروگرفتن آیندگان ما هم طبق روال گذشته سمت این نمیرن

    آیا می شود این را هم نوعی درماندگی آموخته شده تلقی کرد ؟؟

    بله بنظرم بشه ....ولی عوامل بیرونی هم دخیلن ...خودفرد هم هست ولی عواملی هستن که خیلی تاثیرگذارن...

    با گفته هایی از درماندگی آموخته شده به نظر شمااین اتفاق در روابط زوجین هم ممکنه پیش بیاد ؟

    بله حتما پیش میاد ....درصورتی هست که روابط متقابل به سردی بیاد ....ازهم و ازکارهم بی خبرباشن....گستره زندگیشون کمرنگ و کمرنگ تر بشه...

    احساس بشه که به بن بست رسیدن
    ​​


  19. 4 کاربر از پست مفید وحید 0319 سپاس کرده اند .


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •