سلام.
اومدم بنویسم از خودم از دلم از این روزا و شبا و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه ش داره از عمرم کم میکنه
من یادم نمیاد تا حالا تو دنیای واقعی با کسی درد دل کرده باشم بگم بببن یارو من دنیای دردم بشین پیشم تا از قصه ی خودم برات بگم.
نه........ نه تا حالا نشده.....
من تودارم ، مغرورم ، پشت این همه درد و غم خودمو مثل کوه تو دنیای واقعی نشون میدم هرچند دیگه با کسی حرف نمیزنم دیگه نمیخندم حتی لبخند نمیزنم. نذاشتم کسی بفهمه زندگی برام بی معنی شده و من تموم آرزوهامو تو قلب ساده و خوش خیالم چال کردم .
من از کی شکایت کنم از خدا؟؟؟؟؟ اگه شکایت کنم یعنی کفر گفتم؟؟؟ نه من حق هیچی رو ندارم خودم میدونم همه چی تقصیر منه تقصیر سادگی هام.
چقدر دارم درد میکشم خدایا من موش آزمایشگاهیتم؟؟؟؟؟؟؟؟
خدایا اینهمه درد رو به جون روح کی انداختی؟؟؟ من؟؟؟؟؟
چرا نمیشه سرم رو از زانوهام بردارم مثل چندسال پیش بشم؟؟؟؟
چرا دیگه نمیتونم حتی لبخند بزنم؟؟؟؟
من کجای زندگیمو بد رفتم؟؟؟؟
اعتراف میکنم نتونستم فراموش کنم اون روزا رو. نتونستم دل بکنم از خاطره هایی که نشستن و دارن مرگ تدریجی منو تماشا میکننن. من اشک سرام دریای اشکم اینو فقط بالشم میدونه
از وقتی تو این وبلاگ نوشتم همونطور که خیلی ها از دلنوشته هام و ترانه های این وبلاگ تعریف کردن بعضی ها هم بد و بیراه و فحش تقدیم من کردن اما من دیگه از کسی ناراحت نمیشم دوستان حتی کسی گردنمو بزنه باز ناراحت نمیشم وقتی آدم از کسی که انتظارشو نداره و حتی فکرشم نمیکنه ضربه بخوره دیگه از غریبه ها چه انتظار؟؟؟
من مرگ انسانیت رو به چشم دیدم و دیگه هیچ انتظاری از دیگر مردم دنیا ندارم و نمیتونم داشته باشم
این واقعیت منه یه جسم سالم در کنار یه روح ویرون یه روح مریض که بهترین روزهای جوونیشو به اعتکاف غم و درد نشسته و غصه شده یه عضو جدانشدنی از وجودش.
ساده بگم منه اشک سرا به خودم باختم به صاف و صادق بودن بیش از حد خودم ، به پاکی دلم ........
دوستان هیچوقت کسی رو بیشتر از خدا پرستش نکنید که خدا زمینتون میزنه. من زمین خورده خدا هستم و تمام.
خیلی خسته م باور کنید من این ترانه رو همیشه با خودم زمزمه میکنم و محاله باهاش اشک نریزم:
علاقه مندی ها (Bookmarks)