2. نکته دیگر، تحول روحی عجیب در مردم ایران از حالت ترس و هراس، به شجاعت تهور برابر رژیم پهلوی و ساواک جهنمی و نیز حامیان قدرتمند خارجی او (آمریکا، انگلیس، شوروی...) بود.
پیش از سال 56 یک پاسبان، به بازار تهران میآمد و برای مثال می گفت: فردا چهارم آبان است و باید همه چراغانی کنید و هیچ کس جرأت سرپیچی از این فرمان نداشت و همه اطاعت می کردند؛ اما همان مردم، از خانه و مغازه بیرون میریزند و برابر توپ و تانک و مسلسل می ایستند و با غریو مرگ بر شاه در و دیوار را به لرزه می افکنند، یعنی قله رژیم شاهنشاهی را هدف می گیرند و بعد هم که یکی گلوله می خورد، دومی و سومی پیش میآید و جای او را می گیرد. پیش از آن، از ترس ساواک، همه از هم پرهیز میکردند؛ حتی گاه پدر از پسر، و پسر از پدر حساب می برد، و از گشودن عقده دل نزد وی پرهیز میکرد؛ اما ناگهان، همه این ترسها فرو ریخت و همان مردم- در حالی که نه از شاه و ارتش و ساواک جهنمی او ترسیدند و نه هیبت ابرقدرتهای پشتیبان وی هراسی داشتند- به میدان آمدند و با شهامتی چشمگیر و مثال زدنی پنجه در پنجه رژیم تا پهلوی افکندند.10 به ویژه، روحیه شهادت طلبی در مردم (به خصوص جوانها) شگفتیها آفرید.
امام نقل میکند:پس از انقلاب، دختر و پسری نزد من آمدند که بینشان صیغه عقد جاری کنم. زمانی که مراسم اجرای عقد تمام شد، عروس، کاغذی نوشت و به دست من داد. وقتی پس از رفتن آنها کاغذ را نگاه کردم، دیدم نوشته است که: آقا! من عاشق شهادتم و دعا کنید من شهید شوم.11 درهمین راستا، بسیاری از خانم هایی که با افسون تبلیغات رژیم، به دنبال خودآرایی و این گونه امور بودند، در جریان انقلاب، متحول شده و به صف مبارزان سرسخت با رژیم پیوستند.12انصراف دلها از مسائل مادی و گرفتاریهای شخصی13 به دین خدا و اتحاد طبقات ملت در تمنای نابودی رژیم فاسد طاغوتی و استقرار نظام الهی14 و همچنین برآب شدن نقشه هایی که استبداد پهلوی و اربابان وی در طول پنجاه سال، برای فساد و انحراف جوانهای طراحی کرده بودند، 15 از امور خارق العاده ای بود که در انقلاب رخ نمود و با اسباب مادی و ظاهری قابل توجیه نیست.
علاقه مندی ها (Bookmarks)