این تاپیک برای شوخی با دختر خانوم ها واقا پسراس وقصد توهین وتمسخر نداریم ودوستان لطف کنن با آرمش تک تک مطالب رو بخونن ولذت ببرن.
مطلب 1:
همانطور که پسرها انواع و اقسام دارند، دخترها هم گونههای گوناگونی دارند.
اگر خوب به آنها نگاه کنی، آنها هم خوب به تو نگاه میکنند.
اگر بد به آنها نگاه کنی، آنها هم چپچپ نگاهت میکنند.
پروفسور «آشپلیوس»1 در مقالهای ده هزار صفحهای پانزدههزار تا از خصوصیات دختران را بررسی کرده است. ما از «فصل دماغیات» تعدادی از این نظریهها را دستچین کرده و در اینجا میآوریم.
*بعضی از دخترها فکر میکنند از دماغ فیل افتادهاند. توی مهمانیها (فرق نمیکند؛ چه عروسی باشد، چه عزا) محل سگ به هیچکس نمیگذارند. به این گونه از دخترها میگویند: «دختران دماغ فیلی». از نظر روانشناسی این افراد دچار بیماری «بیش تشکری» هستند و نیاز مبرم به مقدار زیادی «قربان- صدقه» دارند.
*برخی از اینها که به آنها اونها میگویند به «دختران دماغ عقابی» مشهورند. اینها همانهایی هستند که بابابزرگشان را جلوی چشم بابایشان میآورند تا خرج عمل دماغشان را تهیه کنند. این دسته مدام جلوی آینه دماغشان را با خطکش و کولیس اندازه میگیرند یا از زوایای مختلف از دماغ خود عکس میگیرند و با برنامة فتوشاپ آن را ویرایش میکنند. اونها روزی چند بار از خدا میپرسند: «آخه چرا عقاب رو آفریدی؟» البته این دسته از دختران نسبت به گلابی، لامپ پرمصرف، کوفته تبریزی و هرچیزی که شبیه دماغشان باشد آلرژی دارند.
*دستهای دیگر از دختران وجود دارند که اشکشان توی دماغشان است. البته جسارت نشود، این دسته فکر میکنند با دیدن هر چیز باحال یا بیحالی باید بزنند زیر گریه و مشکلاتشان را با قدرتِ عجیبِ این مایع شگفتانگیز حل بفرمایند. این دختران در رشته آبغورهگیری کارشناسی ارشد دارند و قادرند با هر قطره اشک فینفین کرده و بر مخاطب تأثیر بگذارند. به این دسته «دختران جاری دماغ» گفته میشود.
*و اما دستهای دیگر از دختران بر خلاف بقیه، نه به سوسک حساسیت دارند و نه از دیدن مورچه توی قندان غش میکنند. هیچ پشهای هم نمیتواند به آنها لگد بزند. چرا که خودشان اهل لگدپرانی یا به قول استادشان «دفاع شخصی» هستند. برای این دستة اخیر کوبیدن بر فرق سر آقایان مثل آب خوردن است، زیرا با هر عطسهشان چهارتا پسر را در هوا معلق میکنند و با شاخ بر زمین میکوبند، به این گروه از دختران ... هیچی نمیگویند، چون جرئتش را ندارند. بهخصوص پسرها که دنبال نقطه ضعف دخترها میگردند تا نقطه ضعف خود را پنهان کنند.
1.پانویس: لازم به یادآوری است که نویسنده این مقاله یعنی پروفسور آشپلیوس به دلیل نامعلومی به مرگ طبیعی به قتل رسید
================================
مطلب2:
برای خوشحال کردن یک زن...
یک مرد فقط نیاز دارد که این موارد باشد :
1. یک دوست
2. یک همدم
3. یک عاشق
4. یک برادر
5. یک پدر
6. یک استاد
7. یک سرآشپز
8. یک الکتریسین
9. یک نجار
10. یک لوله کش
11. یک مکانیک
12. یک متخصص چیدمان داخلی منزل
13. یک متخصص مد
14. یک متخصص علوم جنسی
15. یک متخصص بیماری های زنان
16. یک روانشناس
17. یک دافع آفات
18. یک روانپزشک
19. یک شفا دهنده
20. یک شنونده خوب
21.. یک سازمان دهنده
22. یک پدر خوب
23. خیلی تمیز
24. دلسوز
25. ورزشکار
26. گرم
27. مواظب
28. شجاع
29. باهوش
30. بانمک
31. خلاق
32. مهربان
33. قوی
34. فهمیده
35. بردبار
36. محتاط
37. بلند همت
38. با استعداد
39. پر جرأت
40. مصمم
41. صادق
42. قابل اعتماد
43. پر حرارت
بدون فراموش کردن :
44. تعریف کردن مرتب از او
45. عشق ورزیدن به خرید
46. درستکار بودن
47. بسیار پولدار بودن
48. تنش ایجاد نکردن برای او
49. نگاه نکردن به بقیه دختران
و در همان حال، شما باید :
50. توجه زیادی به او بکنید، و انتظار کمتری برای خود داشته باشید
51. زمان زیادی به او بدهید، مخصوصاً زمان برای خودش
52. اجازه رفتن به مکانهای زیادی را به او بدهید، هیچگاه نگران نباشید او کجا می رود.
بسیار مهم است :
53. هیچگاه فراموش نکنید :
* سالروز تولد
* سالروز ازدواج
* قرارهایی که او می گذارد
چگونه یک مرد را خوشحال کنیم :
1. تنهاش بذارید
==================
مطلب3:
مواد لازم برای تهیه دختر امروزی
انواع لوازم آرایش: 7کیلوعشوه و ادا و اطوار: 40خروار
قر و فر : 50 دور در دقیقه
زبان: 20 متر
قدرت بیان: 4300 اسب بخار
قدرت اشک ریزی: 6 لیتر در ساعت
منطق: 25 گرم
قدرت درک: نیم مثغال = در صورت نبودن اشکالی نداره
لجبازی : هرچی بیشتر بهتر
======================
مطلب4:
نامه ای به پدر
پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب ديد که تخت خواب
کاملاً مرتب و همه چيز جمع و جور شده. يک پاکت هم به روي بالش گذاشته
شده و روش نوشته بود « براي پدر». پدر با بدترين پيش داوري هاي ذهني پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند : پدر عزيزم،با اندوه و افسوس فراوان برايت مي نويسم. من مجبور بودم با دوست دختر جديدم فرار کنم، چون مي خواستم جلوي يک رويارويي با مادر و تو رو بگيرم. من احساسات واقعي رو با سارا پيدا کردم، او واقعاً معرکه است، اما مي دونستم که تو اون رو نخواهي پذيرفت، به خاطر تيزبيني هاش، خالکوبي هاش ، لباسهاي تنگ موتور سواريش و به خاطر اينکه سنش از من خيلي بيشتره.
پدر سارا به من گفت که ما ميتونيم شاد و خوشحال باشيم اما فقط احساسات مهم نيست ، پدر ، اون حامله است
. اون يک کلبه توي جنگل داره و کُلي هيزم براي تمام زمستون. ما يک رؤياي مشترک داريم براي داشتن تعداد زيادي بچه.......
سارا چشمان من رو به روي حقيقت باز کرد که ماريجوانا واقعاً به کسي صدمه نمي زنه . ما اون رو براي خودمون مي کاريم سارا براي همه کوکائينها و اکس تازي ها مشتري داره
در ضمن، دعا مي کنيم که علم بتونه درماني براي ايدز پيدا کنه، وحال سارا بهتر بشه
اون لياقتش رو داره. نگران نباش پدر، من 15 سالمه، و مي دونم چطور از خودم مراقبت کنم. يک روز، مطمئنم که براي ديدارتون بر مي گرديم، اونوقت تو مي توني نوه هاي زيادت رو ببيني.با عشق،پسرت،( جان)
پاورقي : پدر، هيچ کدوم از جريانات بالا واقعي نيست، من طبقه بالا هستم تو خونه کامي
فقط مي خواستم بهت يادآوري کنم که در دنيا چيزهاي بدتري هم هست نسبت به کارنامه مدرسم که روي ميزمه. دوسِت دارم! هروقت براي اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن
علاقه مندی ها (Bookmarks)