دوست جدید
دوست جدید
اووووووووووف من که اینقد از این کار ها کردم که همه شک کردن من دخترم هیچ وقت عروسک نداشتم در عوض تا دلتون بخواد تفنگ و ماشین و این جور چیزا داشتم .
اصلا رو زمین بند نبودم و همش رو در و دیوار آویزون بودم بخاطر همینم مامانم من و فرستاد ژیمناستیک که از اون به بعد تو باشگاه تمام انرژیم میرفت و خونه دیگه مثل قبل شیطونی نمیکردم![]()
برگ وقتی از درخت افتاد که فکر کرد طلاست
اره چه کیفی هم داشت مامانم داد میزد بچه بیا پایین![]()
کاربر جدید
وای من که عااااشق این کار بودم و مهارت عجیبی هم در انجامش داشتم!... خونه خودمون و فامیل و آشنا فرقی نداشت ,روزی چندبار به روش های مختلف و با نوآوری های خلاقانه از این کارا میکردم.... همیشه هم تهش به جیغ و ناسزاهای مامانم مستفیض میشدم![]()
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)