مشکل اینجاست که ورود سگ به جوامع انسانی همین الان جایگزین علاقه به داشتن مونس انسانی(همسرقانونی)و مانع تلاش برای ازدیادنسل(فرزند آوری متاهلین)درغرب بعنوان الگو برای بقیه جوامع جهان سوم وچهارم و... شده است.دیده میشودکه یک ثروتمندبجای خرج کردن میراثش برای پیشرفت انسانها تمام اموال خودرابعدازمرگ به سگش میبخشد.افزایش تمایل انسانهای غربی به داشتن حیوان شخصی داردجایگزین حس اجتماعی بودن این افراد میشود.این هدردادن محبت مابین انسانها بحساب میاید.وقتی میشود تمام محبت را برای فرزند وهمسر ووالدین وهمسایگان وانسانها خرج کرد آیا اجازه دادن به گروهی از مردم برای گرایش بیشتر به سمت حیوانات عاقلانه هست؟اسلام هیچی درکجای فرهنگ ایران هست که به جای مصرف محبت مابین انسانها این محبت مصروف حیوانات شود؟
.....
حکایت دوازدهم
قوش کریم خانی؛ خودش بگیرد و خودش بخورد!
باید درآمدی کسب کرد تا بتوان آن را هزینه کرد. شاهان و رجال ایران غالباً عاشق شکار بوده اند و برای صید پرندگان و حیوانات وحشی، قرقی- قوش، شاهین، باز، سُنقر و چرغ و غیره را برای صید تربیت می کردند. از اطراف و اکناف هم اشخاص گاهی از این مرغان شکاری برای تقدیم می آوردند.
از جمله وقتی برای کریم خان زند- سر دودمان سلسله زندیه- که مطلقاً اهل تجملات پرخرج نبود قوشی زیبا به عنوان تحفه آورده بودند.
کریم خان از بازیار پرسید: خوراک این قوش چیست و چگونه باید از این حیوان پذیرایی کرد؟
بازیار جواب داد: این قوش روزی دو وعده غذا می خورد، هر وعده باید گوشت یک مرغ بزرگ یا دو کبوتر به او داد. در فاصله دو وعده غذا اگر مقداری از انواع تنقلات نیز به او داده شود، در فربهی و سلامتش بی اثر نخواهد بود.
محل این قوش باید قفس بالنسبه بزرگ و بسیار زیبا باشد.
روزی یک بار هم باید او را شستشو دهند تا گرد و خاک که بر سر و رویش نشسته زدوده گردد.
کریم خان مجدداً پرسید: بگو ببینم این حیوان زبان بسته در ازای این همه تیمارداری و پرستاری چه فایده دارد؟
بازیار جواب داد: هرگاه وکیل الرعایا قصد شکاری کند و تصادفاً کبک یا کبوتری از دور ببیند، قوش را رها می کنند و این قوش احتمال دارد یکی از پرندگان را صید کند و به حضور سلطان بیاورد و همچنین اگر آهویی از جرگه شکار و تیررس سلطان فرار کند، هنر قوش این است که خود را به آهو
می رساند و در مقابل دیدگانش آنقدر پر پر می زند تا حضرت وکیل الرعایا به آهو نزدیک شوند و آن را هدف قرار دهند.
کریم خان که تاکنون سراپا گوش بود و دیده از حیوان تقدیمی برنمی داشت با تبسمی که حاکی از صفا و وطن خواهی و رعایت اقتصاد و صرفه جویی در دستگاه سلطنت بود به آورنده قوش گفت: به این ترتیب به حساب شما من باید روزی چهار کبوتر و مقداری تنقلات برای این حیوان تدارک کنم و یک نفر مربی نیز برای تیمار و راحتی او استخدام نمایم!
حضار مجلس همگی به علامت تصدیق سر فرود آوردند.
کریم خان پکی به قلیان مرصع زد و به لهجه لری گفت: ولش کنین خوش بیره، سی خوش بو هوره! در دربار من ستون خرجی برای این گونه تفریحات و تجملات بی فایده وجود ندارد.
Veles-konin-xos-beyre-si-xos-bohore
رهایش کنید، خودش برود بگیرد و خودش بخورد.
[فرهنگ نامه امثال و حکم ایرانی، تألیف امین خضرائی ص 892- 893]




 
            
            
 
            .gif) 
	
 پاسخ : سگ بازی در تهران! + تصاویر
 پاسخ : سگ بازی در تهران! + تصاویر
                
 
                    
                    
                    
                         پاسخ با نقل قول
  پاسخ با نقل قول 
			

علاقه مندی ها (Bookmarks)