دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 37 , از مجموع 37

موضوع: سرمشق از سخنان حضرت على (عليه السلام)

  1. #31
    دوست آشنا
    نوشته ها
    715
    ارسال تشکر
    4,706
    دریافت تشکر: 9,662
    قدرت امتیاز دهی
    2686
    Array

    پیش فرض پاسخ : سرمشق از سخنان حضرت على (عليه السلام)

    30 - بدترين دوستان

    قال على (عليه السلام):
    «شَرُّ اِخْوانِكَ مَنْ داهَنَكَ فى نَفْسِكَ وَ ساتَرَكَ عَيْبَكَ»;
    «بدترين دوستان تو آن هايى هستند كه با تو مداهنه و چرب زبانى مى كنند و عيوب تو را مى پوشانند»(1).

    شرح و تفسير

    مردم در برخورد با واقعيّت ها و حقيقت ها بر دو دسته تقسيم مى شوند:
    گروهى در مقابل واقعيّت ها تسليم هستند، و حقيقت ها را، هر چند تلخ و ناگوار باشد، مى پذيرند و با عبرت از آنچه رخ داده، در صدد اصلاح خويشتن برمى آيند.
    ولى گروه دوم، كه متأسّفانه تعداد آن ها كم نيست، واقعيّت ها و حقايق را انكار كرده و از آن فرار مى كنند، در حالى كه گريز از واقعيّات و پرده پوشى بر حقايق، نه مشكلى را حل مى كند و نه خدمتى به كسى محسوب مى شود. به همين دليل دوستانى كه به جاى انتقاد سازنده و صحيح، سعى دارند عيوب را كتمان كنند و براى ارضاى كاذب خاطر دوست خود، نقايص او را بپوشانند و يا آن را حُسن جلوه دهند، در عالم

    1. غرر الحكم، جلد 4، صفحه 173، شماره 5725.


    [ 90 ]

    دوستى و رفاقت نه تنها خدمتى نكرده اند، بلكه مرتكب خيانتى بزرگ شده اند! خيانتى كه گاه به قيمت حيثيت و آبرو و سعادت دوست آن ها تمام مى شود(1).
    بدين جهت، اسلام نه تنها دستور مى دهد از چنين دوستانى پرهيز شود، بلكه سفارش مى كند كه انسان هاى با ايمان، بسان آينه يكديگر باشند(2) و تمام حقايق و واقعيّات را بدون كم و كاست براى دوستان مؤمن خويش بيان كنند تا با درك و توجّه به آن، در صدد اصلاح و رفع آن برآيند.


    1. يكصد و پنجاه درس زندگى، صفحه 30.
    2. بحار الانوار، جلد 74، صفحه 414.


    تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده و احســـــاس نام گرفته شده است ...ارزان نمی فروشمش...

  2. #32
    دوست آشنا
    نوشته ها
    715
    ارسال تشکر
    4,706
    دریافت تشکر: 9,662
    قدرت امتیاز دهی
    2686
    Array

    پیش فرض پاسخ : سرمشق از سخنان حضرت على (عليه السلام)

    31 - به اين طريق از ما باش!

    قال على (عليه السلام):
    «يا كُمَيْلُ! لا تَأْخُذْ اِلاّ عَنّا، تَكُنْ مِنّا»;
    «اى كميل! اگر مى خواهى از ما باشى، تمام معارف دينت را از ما بگير!»(1).

    شرح و تفسير
    بعضى مسأله ولايت را خيلى آسان گرفته اند و كسانى كه عاشقانه بر ائمّه اطهار (عليهم السلام) مى گريند و براى آن ها سينه مى زنند و عزادارى مى كنند و توسّلاتشان ترك نمى شود را اهل ولايت مى دانند; يعنى همين را كافى مى دانند. بلكه بعضى تصوّر مى كنند كه ولايت با گناه و خلاف كارى هم جمع مى شود!
    البتّه «ولايت» مراحل مختلفى دارد كه يك مرحله آن همان توجّه و توسّل و شركت در مراسم عزاى آن بزرگواران است; امّا بدون شك اين كافى نيست و ولايت كامل و حقيقى آن است كه تمام برنامه هاى زندگى خويش را طبق دستورات آن بزرگواران تنظيم كنيم و آن عزيزان را در تمام زندگى خويش حاضر بدانيم; و معارف اصيل اسلام را از آن ها بگيريم. سلمان فارسى از آن جا جزء اهل البيت شد(2)، كه در تمام

    --------------------------------------------------------------------------------
    1. بحارالانوار، جلد 74، صفحه 412.
    2. پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) جمله «سلمان منا اهل البيت» را بارها فرموده و مرحوم علاّمه مجلسى در جلدهاى مختلف بحارالانوار آن را نقل كرده، كه تنها در جلد 22، در صفحات 326، 330، 348، 374 و 385 آمده است!
    [ 92 ]
    مراحل زندگى پا جاى پاى اهل البيت (عليهم السلام) نهاد و در هيچ مرحله اى جز به تبعيت از اهل البيت فكر نكرد.
    نقطه مقابل اين تفكّر ولايى صحيح و ناب امور زير است:
    1ـ اين كه انسان به خيالات و گمان ها و اوهام خويش پناه ببرد و با پوسته ظاهر فريب آن را بيارايد و راه خويش را با آن بپيمايد!
    2ـ اين كه تنها به عقل و خرد خويش متّكى نباشد، بلكه به قرآن و سنّت هم روى آورد; ولى شاگرد آن ها نباشد و به دنبال آن ها حركت نكند، بلكه خود را استاد آن ها بداند! يعنى اوّل تصميم بگيرد و سپس آيات قرآن و روايات معصومان را بر آن تطبيق كند. نظرات خويش را بر دين خدا تحميل كند، تفسيرهاى نادرست از آيات قرآن ارائه كند و خلاصه دست به «تفسير به رأى» و يا به اصطلاح «قرائت جديد» بزند.
    3ـ اين كه از عقل و خرد خويش استفاده كند و در مقابل قرآن و سنّت نيز شاگردى نمايد، ولى بدعت هايى از خود بگذارد و امورى خارج از دين را هم داخل دين كند و مخلوطى از دين و غير دين را به عنوان دين و آيين خدا عمل نمايد، و به تعبير ديگر دچار التقاط گردد.
    پروردگارا! به ما كمك كن تا با پرهيز از اين راه هاى خطرناك سه گانه و گرفتن تمام معارف اسلام از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) و ائمّه اهل البيت (عليهم السلام)، به حقيقت ولايت نائل شويم.
    تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده و احســـــاس نام گرفته شده است ...ارزان نمی فروشمش...

  3. کاربرانی که از پست مفید reza-1369 سپاس کرده اند.


  4. #33
    دوست آشنا
    نوشته ها
    715
    ارسال تشکر
    4,706
    دریافت تشکر: 9,662
    قدرت امتیاز دهی
    2686
    Array

    پیش فرض پاسخ : سرمشق از سخنان حضرت على (عليه السلام)

    32 - بهترين اعمال

    عن اميرالمؤمنين (عليه السلام):
    «عَلَّمَ اَصْحابَهُ فى مَجْلِس واحِد اَرْبَعَمِأَةِ باب مِمّا يَصْلَحُ لِلْمُؤْمِنِ فى دينِه وَ دُنْياهُ، ... قالَ: انْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللهِ، فَاِنَّ اَحَبَّ الاَْعْمالِ اِلى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ»;
    «حضرت على (عليه السلام) در يك جلسه چهارصد موضوع به يارانش تعليم داد كه براى دين و دنياى آن ها مفيد بود (يكى از آن موضوعات اين بود): منتظر فرج باشيد و از رحمت الهى مأيوس نشويد، چون محبوب ترين اعمال در نزد خداوند متعال انتظار فرج است»(1).

    شرح و تفسير
    منظور از كلمه «الفرج» چيست؟
    در اين جا دو احتمال وجود دارد: 1ـ «ال» در «الفرج» الف و لام جنس است، يعنى همواره در مشكلات و سختى ها اميدوار به يافتن راه حل و گشايشى باشيد و هيچ گاه از رحمت الهى نااميد نشويد; زيرا رحمت الهى پايان ناپذير و نامتناهى است. دنيا همواره فراز و نشيب داشته و امّت هاى مختلف نيز مشكلات و مصائب گوناگونى داشته اند، و گاه شياطين و فرمانروايان ظالم عرصه را بر مردم تنگ مى كردند و لشكر ايمان تضعيف

    --------------------------------------------------------------------------------
    1. بحارالانوار، جلد 10، صفحه 94.
    [ 94 ]
    مى شد، به گونه اى كه گاه مشكلات نفس گير مى شد، ولى هيچ گاه مؤمنان از رحمت الهى مأيوس نمى شدند.
    به عنوان مثال در جنگ احزاب آن قدر عرصه بر مسلمانان تنگ شد كه به تعبير قرآن «مى خواست سينه ها از گلوها خارج شود!»(1) و به تعبير ما «كارد به استخوان رسيده بود» ولى مسلمانان باز هم به حل مشكلات و انتظار رفع ناملايمات اميد داشتند و اين انتظار به ثمر نشست و خداوند به وسيله باد تمام بساط كفّار را در هم ريخت.
    بنابراين اگر مشكلاتى براى جامعه، حوزه هاى علميّه، انقلاب، جوانان، حكومت اسلامى، نواميس مسلمانان و مانند آن پيش مى آيد، نبايد خود را ببازيم و از رحمت حق مأيوس گرديم، او كه رحمتش عام است و شامل كسانى كه حتّى او را نمى خوانند و نمى شناسند(2) مى شود، چطور شامل حال ما نمى شود؟!
    2ـ اين واژه معناى معهودى دارد، يعنى منتظر فرج مخصوص، كه همه شيعيان و مسلمانان در انتظار آن هستند باشيد; به تعبير ديگر اين روايت به ما توصيه مى كند كه منتظر قيام حضرت مهدى (عليه السلام) باشيم. طبق احتمال دوم معناى جمله «احب الاعمال» اين است كه انتظار فرج از نماز، روزه، حجّ، جهاد، امر به معروف و نهى از منكر، و خلاصه از همه اعمال بهتر است و هيچ عملى به ارزش انتظار فرج نمى رسد(3).
    سؤال: انتظار فرج يك حالت باطنى و درونى است، بنابراين همه مى توانند ادّعا كنند كه منتظر هستند، آيا صرف اين حالت درونى، كه كار سختى هم نيست، افضل الاعمال است؟ و حتّى از جهاد با آن همه

    --------------------------------------------------------------------------------
    1. سوره احزاب، آيه 10.
    2. اين مطلب در دعاى معروف ماه رجب، كه بعد از نمازهاى واجب و مستحبّ خوانده مى شود، آمده است.
    3. اين مضمون در روايات ديگر نيز ديده مى شود; در برخى از روايات از انتظار فرج به «افضل اعمال امتى» و در برخى روايات به «افضل العبادة» و در روايات ديگر به «افضل عبادة المؤمن» تعبير شده است، مشروح اين روايات را در ميزان الحكمة، باب 240 مطالعه فرماييد.
    [ 95 ]
    مشكلات و سختى ها، كه جان انسان در خطر مى افتد، برتر است؟ آيا چنين انسانى مانند كسى است كه خون خود را در راه خدا اهداء مى كند؟
    پاسخ: انتظار چند گونه است:
    1ـ انتظار دروغين كه همراه با هيچ گونه آمادگى نيست و فقط با حركت زبان است.
    2ـ انتظار راستين كه آميخته با آمادگى هايى مى باشد كه اين خود درجاتى دارد. همانند نيروهاى نظامى كه وقتى به آن ها آماده باش مى دهند گاه در آماده باش 50%، و گاه در آماده باش 70%، و گاه در آماده باش كامل 100%، به سر مى برند.
    برخى از منتظرين آمادگى ناقصى دارند، برخى ديگر آمادگى نسبتاً كاملى دارند و گروهى نيز آمادگى 100% و كامل دارند. كدام يك از اين منتظرين مشمول أحبُّ الاعمال هستند؟
    بدون شك كسانى كه آمادگى كامل دارند به اين مقام رفيع و بلند نائل مى شوند; نه هر كسى كه مدّعى انتظار باشد. مگر مى شود ما منتظر ميهمانى بس عزيز و عاليقدر باشيم و عمرى را در انتظار مَقدم او به سر بريم، ولى حتّى ابتدايى ترين اسباب و وسايل پذيرايى را فراهم نكرده باشيم؟ اگر چنين شخصى مدّعى انتظار باشد، در حالى كه هيچ آمادگى ندارد، مردم در عقل او شك مى كنند!
    از سوى ديگر انتظار أشكال گوناگون دارد; انتظار شخصى كه منتظر يك ميهمان است، با انتظار كسى كه منتظر صد ميهمان مى باشد متفاوت است، انتظار يك شخص عادى با انتظار امامى كه برترين انسان روى زمين است و براى برپايى حكومت جهانى و گسترش عدالت و قسط مى آيد بسيار متفاوت است. اگر أشكال مختلف انتظار فرج را بررسى كنيم اعتراف خواهيم كرد كه اين انتظار، بزرگ ترين، با شكوه ترين و پرارزش ترين انتظار در طول تاريخ بشريّت است!

    [ 96 ]
    ولى آنچه مهمّ است اين كه: آيا اعمال ما نشانگر اين انتظار هست؟ ما بايد جايگاه خود را در حكومت جهانى مهدى (عليه السلام) از هم اكنون مشخّص كنيم! آيا از كسانى خواهيم بود كه در خطّ مقدم جبهه خواهيم بود؟ يعنى آن قدر شجاعت، شهامت، آگاهى، تقوى، ايمان، و استقامت داريم كه در اين صف قرار گيريم؟ يا از كسانى خواهيم بود كه در پشت جبهه يار و ياور رزمندگان خواهيم بود؟ يا از كسانى خواهيم بود كه نه در خط مقدّم قرار خواهيم گرفت و نه در پشت جبهه يار و ياور آن ها خواهيم بود، بلكه (خداى ناكرده) فقط و فقط به فكر دنياى خود خواهيم بود؟ يا (نعوذ بالله) در جبهه مخالف و رو در روى امام زمان قرار خواهيم گرفت!؟
    عجبا! كسى كه مدعى انتظار منتظَر بود حالا در صف مخالف قرار مى گيرد و با شمشير آقا كشته مى شود! چنين انسانى در حقيقت با خواندن دعاى فرج، دعاى تعجيل مرگ خود را مى خوانده است؟!
    با اين توضيحات، انتظار واقعى مى تواند يك مكتب و دانشگاه خودسازى باشد.
    تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده و احســـــاس نام گرفته شده است ...ارزان نمی فروشمش...

  5. کاربرانی که از پست مفید reza-1369 سپاس کرده اند.


  6. #34
    دوست آشنا
    نوشته ها
    715
    ارسال تشکر
    4,706
    دریافت تشکر: 9,662
    قدرت امتیاز دهی
    2686
    Array

    پیش فرض پاسخ : سرمشق از سخنان حضرت على (عليه السلام)

    33 - بهترين رفيق

    قال على (عليه السلام):
    «حُسْنُ الْخُلْقِ خَيْرُ رَفيق» و قالَ اَيْضاً: «رُبَّ عَزيز اَذَلَّهُ خُلْقُهُ وَ ذَليل اَعَزَّهُ خُلْقُهُ»;
    «بهترين رفيق انسان اخلاق نيكوى اوست» و نيز مى فرمايد: «چه بسا اخلاق (بد) انسان عزيزى را ذليل كند و اخلاق (خوب) انسان ذليلى را به (اوج) عزّت برساند»(1).
    شرح و تفسير
    زندگى انسان، يك زندگى دستجمعى است و لذا نمى تواند تنها زندگى كند; زيرا در اين صورت از همه چيز عقب مى ماند. و روشن است كه در زندگى اجتماعى و دستجمعى نياز به دوست و رفيق وجود دارد، تا در مشكلات و گرفتارى ها، خوشى ها و ناخوشى ها، فراز و نشيب هاى زندگى همراه انسان باشد و به او كمك كند. زندگى بدون دوست و رفيق، زندگى بسيار ناگوارى است و موجب عذاب روح انسان مى شود، بدين جهت يكى از شكنجه هاى سخت براى زندانيان، زندان انفرادى است.
    طبق روايت فوق، بهترين دوست انسان خلق و خوى خوب خود اوست! زيرا اخلاق خوش موجب مى شود كه ديگران به سوى او جذب

    --------------------------------------------------------------------------------
    1. سفينة البحار، جلد 2، صفحه 678.
    [ 98 ]
    شوند و دوستان فراوانى داشته باشد، چون كسى كه خوش اخلاق است همه مردم رفيق او هستند. گاه انسان تمام نقاط قوّت را داراست; مال، مقام، شخصيّت، تحصيلات عالى، خانواده اى اصيل و مذهبى، اعتقادات راسخ و عميق و مانند آن، ولى فاقد اخلاق خوش است. چنين انسانى ذليل مى گردد. و بالعكس امكان دارد شخصى هيچ يك از امكانات فوق را نداشته باشد، امّا داراى اخلاقى نيكو و پسنديده باشد، بدون شك چنين انسانى در نزد همگان عزيز خواهد شد و همه به ديده عزّت به او مى نگرند.
    روايت فوق به همين مطلب مهمّ اشاره دارد، و معناى آن اين است كه حُسن خُلق پوششى بر تمام بدى ها و كاستى ها و نقاط ضعف است، همان گونه كه اخلاق بد تمام محاسن و خوبى ها و نقاط مثبت انسان را تحت الشعاع قرار مى دهد و آن ها را مى پوشاند.
    تأكيد فراوانى كه در روايات و آيات قرآن مجيد بر مسأله اخلاق مى شود براى اين است كه اخلاق در مديريّت و رهبرى جامعه تأثير فراوانى دارد. مخصوصاً اهل علم بايد نسبت به اين مسأله دقّت بيش ترى داشته باشند، بداخلاقى ها و توهين ها را با نرمى پاسخ گو باشند، تا آن ها را متّهم به خشونت نكنند.
    تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده و احســـــاس نام گرفته شده است ...ارزان نمی فروشمش...

  7. کاربرانی که از پست مفید reza-1369 سپاس کرده اند.


  8. #35
    دوست آشنا
    نوشته ها
    715
    ارسال تشکر
    4,706
    دریافت تشکر: 9,662
    قدرت امتیاز دهی
    2686
    Array

    پیش فرض پاسخ : سرمشق از سخنان حضرت على (عليه السلام)

    34 -بهترين زاد و توشه ها

    قال على (عليه السلام):
    «لا خَيْرَ فى شَىْء مِنْ اَزْوادِها اِلاَّ التَّقْوى»;
    «هيچ يك از زاد و توشه هاى دنيا بركتى ندارد، مگر زاد و توشه تقوى»(1).
    شرح و تفسير
    آن حضرت پس از بازگشت از جنگ صفّين، هنگامى كه به دروازه كوفه مى رسد، در كنار قبرستان مسلمين توقّف مى كند، حوادث و خبرهاى دنيا را براى ارواح مردگان بيان مى كند! سپس از آن ها خواست كه حوادث و اخبار جهان آخرت را براى او و همراهانش بيان كنند! حضرت در ادامه و در ميان بهت و حيرت همراهان فرمود:
    «اَما لَوْ اُذِنَ لَهُمْ فِى الْكَلامِ لاََخْبَرُوكُمْ اَنّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوى; اگر به آن ها اجازه سخن داده شود به شما خواهند گفت: بهترين زاد تقوى است»(2).
    در حقيقت دو روايت فوق، و روايات مشابه ديگر، از آيه شريفه (تَزَوَّدُوا فَاِنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوى); «زاد و توشه برگيريد كه بهترين زاد و توشه تقوى است»(3) گرفته شده است.
    مسأله زاد و توشه در مسافرت هاى قديم بسيار مهمّ بود; برخلاف

    1. نهج البلاغه، خطبه 111.
    2. نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 130.
    3. سوره بقره، آيه 197.


    [ 100 ]

    امروز كه اهميّت چندانى ندارد. مسافران در گذشته روستا به روستا و شهر به شهر، لوازم سفر و موادّ خوراكى، كه از آن به زاد و توشه تعبير مى شود، را تهيّه مى كردند. زاد و توشه بايد سه ويژگى داشته باشد: 1ـ كم حجم باشد. 2ـ پرقوّت باشد. 3ـ فاسد نشدنى باشد.
    در آيه شريفه فوق و دو روايتى كه نقل شد، دنيا به منزلگاهى تشبيه شده كه مردم همچون مسافران مى آيند و اندكى در آن اقامت مى كنند و زاد و توشه اى برمى گيرند و به حركت خويش ادامه مى دهند، سپس بهترين زاد و توشه، كه واجد ويژگى هاى سه گانه باشد، را تقوى معرّفى مى كند. حقيقتاً تقوى در هر كجا باشد آن جا را آباد مى كند و هر كجا نباشد ويرانه خواهد شد. بدون شك پليس بيرونى و ممانعت مردم از كارهاى خلاف لازم است، ولى كافى نيست. آنچه كارآيى اصلى دارد پليس درونى و تقواى الهى است. آنچه ملّت سرافراز ايران اسلامى را پس از هشت سال جنگ تحميلى و طاقت فرسا و نا برابر، پيروز كرد و عزّت و عظمت اسلام را در نظر جهانيان دو چندان نمود، تقواى رزمندگان ما بود. ما نبايد از اين سرمايه بزرگ غافل شويم.
    از امام صادق (عليه السلام) در مورد آيه شريفه (يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ اِلاّ مَنْ اَتَى اللهَ بِقَلْب سَليم); «آن روز (روز قيامت) كه مال و فرزندان سودى نمى بخشد، مگر كسى كه با قلب سليم به پيشگاه خدا آيد»(1) پرسيده شد، حضرت فرمودند: «قلب سليم قلبى است كه خدا را ملاقات كند در حالى كه غيرخدا در آن نباشد»(2). و ثمره غيرخدا نبودن تقوى است; آرى تقوى ميوه قلب سليم است.
    تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده و احســـــاس نام گرفته شده است ...ارزان نمی فروشمش...

  9. کاربرانی که از پست مفید reza-1369 سپاس کرده اند.


  10. #36
    دوست آشنا
    نوشته ها
    715
    ارسال تشکر
    4,706
    دریافت تشکر: 9,662
    قدرت امتیاز دهی
    2686
    Array

    پیش فرض پاسخ : سرمشق از سخنان حضرت على (عليه السلام)

    35 - بهترين شيوه بندگى

    قال على (عليه السلام):
    «يا كُمَيْلُ! اِنَّ اَحَبَّ مَا امْتَثَلَهُ الْعِبادُ اِلَى اللهِ، بَعْدَ الاِْقْرارِ بِه وَ بِاَوْليائِه، التَّعَفُفُ وَ التَّحَمُّلُ وَ الاِْصْطِبارُ»;
    «اى كميل! محبوب ترين چيزى كه بندگان خدا مى توانند به وسيله آن بندگى خدا كنند، بعد از اقرار به وحدانيّت خدا و حقانيّت اوليائش، (سه چيز مى باشد): تعفّف و تحمّل و اصطبار است»(1).
    شرح و تفسير
    1ـ «تعفّف» چيست؟ تعفّف يك معنى خاص دارد و يك معنى عام: معنى خاصّش همان عفّت در مسايل جنسى است، به تعبير قرآن مجيد: (وَ الَّذينَ هُمْ لِفُروجِهِمْ حافِظُونَ); «مؤمنين كسانى هستند كه دامن خود را (از آلوده شدن به بى عفّتى) حفظ مى كنند»(2)، همان چيزى كه حضرت يوسف (عليه السلام)براى حفظ آن بهاى سنگينى پرداخت.
    و امّا معنى عامّ آن، هرگونه پارسايى و زهد و بى اعتنايى به حرام در مورد مال و مقام و تمام امكانات زندگى مى باشد. تعفّف طبق اين تفسير، چشم پوشى از حرام در تمام زمينه ها است. عفّت به معناى وسيع كلمه نشانه شخصيّت و ايمان انسان است.

    --------------------------------------------------------------------------------
    1. بحار الانوار، جلد 74، صفحه 414.
    2. سوره مؤمنون، آيه 5.
    [ 102 ]
    2ـ منظور از «تحمّل» چيست؟ بدون شك زندگى براى هر كس مشكلاتى در پى دارد; درس خواندن، معاشرت با مردم، كسب روزى حلال، بندگى خدا، صداقت و عفاف، سير و سلوك الى الله و خلاصه هرگونه فعاليّتى، مشكلاتى بر سر راه خود دارد، كه بايد آن مشكلات را تحمّل كرد و از پاى نيفتاد. در تحمّل مشكلات ـ همانند ساير مسايل ـ بايد از پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) درس بگيريم، هنگامى كه دشمن دندان هاى آن حضرت را مى شكند و پيشانى اش را مجروح مى نمايد، حضرت نه تنها نااميد نمى شود، بلكه با غلبه بر اين مشكلات حتّى در همان لحظه دست از هدايت مردم برنمى دارد و براى آنان دعا مى كند! «اَللّهُمَّ اهْدِ قَوْمى فَاِنَّهُمْ لايَعْلَمُونَ; پروردگارا! قوم مرا هدايت كن، (اگر آنان اشتباهى كردند و مرا آزردند) آن ها مردمى جاهل و نادان هستند»(1). هدايت مردم و تبليغ دين نياز به تحمّل دارد; تحمّل ملايمات و سختى ها.
    3ـ «اصطبار» چيست؟ اصطبار از مادّه «صبر» است. تفاوت «صبر» و «تحمّل» در اين است كه «صبر» جنبه مثبت دارد، ولى تحمّل داراى جنبه منفى است. حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد: «فَصَبَرْتُ وَ فِى الْعَيْنِ قَذًى وَ فِى الْحَلْقِ شَجاً; (در طول خلافت خلفاى ثلاثه) صبر كردم، در حالى كه (بسان انسانى بودم كه) استخوانى در گلو و خار و خاشاكى در چشم داشت»(2). حقيقتاً بيست و پنج سال چنين صبر كردن، كار بسيار مشكلى است.
    ما هم براى رسانيدن انقلاب اسلامى به نسل هاى آينده بايد صبر و تحمّل داشته باشيم. عفّت و چشم پوشى از محرّمات الهيّه و تحمّل مشكلات و ناملايمات و صبر و خويشتن دارى، موجبات مناسبى براى حفظ و بقاء انقلاب اسلامى خواهد بود.


    --------------------------------------------------------------------------------
    1. بحار الانوار، جلد 20، صفحه 21.
    2. نهج البلاغه، خطبه سوم.
    تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده و احســـــاس نام گرفته شده است ...ارزان نمی فروشمش...

  11. کاربرانی که از پست مفید reza-1369 سپاس کرده اند.


  12. #37
    دوست آشنا
    نوشته ها
    715
    ارسال تشکر
    4,706
    دریافت تشکر: 9,662
    قدرت امتیاز دهی
    2686
    Array

    پیش فرض پاسخ : سرمشق از سخنان حضرت على (عليه السلام)

    36 - پنج دستور براى زندگى بهتر

    قال على (عليه السلام):
    «يا كُمَيْلُ! قُلِ الْحَقَّ عَلى كُلِّ حال وَ وادِّ الْمُتَّقينَ وَ اهْجُرِ الْفاسِقينَ وَ جانِبِ الْمُنافِقينَ وَ لا تُصاحِبِ الْخائِنينَ»;
    «اى كميل! از گفتن حق در هر حال دريغ مكن، و انسان هاى باتقوى را دوست بدار، از فاسقين و گنهكاران دورى كن، و مراقب منافقين و دو رويان باش، و با خيانت پيشگان رفاقت و مصاحبت نكن»(1).
    شرح و تفسير
    حضرت على (عليه السلام) طبق اين روايت، براى بهتر زيستن پنج دستور به كميل، كه يكى از دوستان بسيار مورد علاقه آن حضرت بود، مى دهد.
    دستور اوّل: «اى كميل! هيچ گاه از گفتن حق خوددارى مكن» در تمام عمرت طرفدار حق باش; چه در سختى و چه در راحتى، چه به هنگام قدرت و چه زمانى كه فاقد قدرت هستى، چه بر تخت قدرت و چه بر خاك مذلّت، خلاصه در تمام طول عمرت، كه در اين دنيا زيست مى كنى، حرف حق و سخن حق بگو. حضرت سپس به كميل سفارش مى كند، با چه كسانى زندگى كند و از چه كسانى فاصله بگيرد:
    دستور دوم: «اى كميل! همراه پرهيزكاران باش و دوستشان بدار»; زيرا

    1. بحار الانوار، جلد 74، صفحه 413.


    [ 104 ]

    دوست متّقى و پرهيزكار، چون به خاطر رضاى خدا با تو دوست هست، در سختى و مشكلات تو را رها نمى كند و به همين جهت تو را به گناه تشويق نمى نمايد و به همين علّت مانع از اطاعت و بندگى تو نمى گردد. آرى مودّت پرهيزكاران را هميشه در خزانه قلبت حفظ كن. حضرت سپس به كميل دستور مى دهد كه از سه طايفه خوددارى نمايد:
    دستور سوم: «اى كميل! زندگى ات را از فاسقين و اهل گناه «جدا كن»، اهل گناه بالاخره تو و خانواده ات را آلوده مى كنند، پس براى حفظ خود و خانواده ات از آن ها كناره بگير و با آن ها قطع رابطه كن.
    دستور چهارم: «اى كميل! مواظب مكر و حيله منافقين باش» اين كه در مورد فاسقين دستور به هجران وجدايى مى دهد، ولى نسبت به منافقين امر به مواظبت و مراقبت مى كند، بدين جهت است كه در هر جامعه اى منافق وجود دارد و نمى توان آن ها را جداسازى كرد و به راحتى قابل شناسايى نيستند، و اتّفاقاً مسلمين بيش ترين ضربه را از همين طائفه خورده اند و لهذا بايد مواظب شيطنت و مكر و فريب آن ها بود، هر چند نتوان جامعه را از آن ها پاك كرد.
    دستور پنجم: «اى كميل! با خيانت كاران رفاقت نكن» انسان هاى خيانت پيشه صلاحيّت رفاقت، شراكت، دوستى، و مانند آن را ندارند.
    اگر در اين كلام دقّت شود و در يك جامعه عملى گردد، قطعاً در آن جامعه تحوّلى روى خواهد داد; زيرا هر جامعه اى از خيانت، نفاق، گناه و كتمان حق رنج مى برد و نيازمند تقوى و پاكى و بيان حقايق و انسان هاى پرهيزكار است. اگر جامعه اى را از صفات رذيله فوق پاك كنيم و به ويژگى هاى خوب زينت بخشيم بدون شك جامعه اى ايده آل خواهد شد.
    تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... ... روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده و احســـــاس نام گرفته شده است ...ارزان نمی فروشمش...

  13. کاربرانی که از پست مفید reza-1369 سپاس کرده اند.


صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •