موسیقی عجیبی ست مرگ.
بلند می شوی
و چنان آرام و نرم می رقصی
که دیگر هیچکس تو را نمی بیند
گروس عبدالملکیان
موسیقی عجیبی ست مرگ.
بلند می شوی
و چنان آرام و نرم می رقصی
که دیگر هیچکس تو را نمی بیند
گروس عبدالملکیان
دلم تنگه پرتقالِ من!
"hasan", ***wanton74***, aisan., ali-m, ayda04, BARAN.SH, elham.kh, eng_mary, farzane*, fatima2012, fr.chemi3t, GUNNER_2020, H37, homeyra, Joseph Goebbels, kahrupay, nafise khanom, natanaeal, Outta_Breathe1020, ramezani.m, saamaaneh, sadaf jon, San Iker, sani queen, sard, SaSaMc2, shabhayebarare, SiDe, موازنه, ماری مریم, مدیر تالار موسیقی, چکامه91, نارون1, وحید 0319, یاسمین5454, yas-90, ^*زهرا*^, آسمان آبی2020, آسد مرتضي, بلدرچین, رضوس, زهرا قربانی, سونای69, ستاره 15, شه پری
سلام زیبا بود
مرگ اگر مرد است گو نزد من ایی/تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
ممنون زیبا بوووووووووود ...![]()
http://uma-coreacademic.blogfa.com/ افسران جوان جنگ نرم
چه كسي سند دارد بر عمر دراز
چه كسي رسيده بر وصال اين دلبر ناز
ای كه دل بستی به اين خاك و غبار
ای كه بر اسب تيز پای عمر شدی سوار
سر آخر، خاك گورت شود نثار
بيت اول اين شعر رو از حرف بابا بزرگم، گرفتم؛ يه بار تو صحبتاش گفت:«من كه عمرم رو از خدا سند نگرفتم؛ تابدونم تاكي زنده ام... ».خدا رحمتش کنه، خیلی وقته مرده، دلم براش خیلی تنگ شده.
ویرایش توسط ab.bb : 15th December 2012 در ساعت 08:52 AM
از مرگ نمی ترسم
من فقط نگرانم
که در شلوغی آن دنیا
مادرم را پیدا نکنم ...
.........................................
درست است که نقطه تمام کننده جمله است، اما باعث مرگ و فنای جمله نیست .
همانطور که در مورد انسان نیز، مرگ باعث فنای او نیست و فقط یک سطر او را جابجا میکند.
از سطر دنیا به سطرعقبی ...
کاش تا جایی که می توانیم بی غلط باشیم ...
«مردن کافی نیست باید به موقع مرد.»
ژان پل سارتر
آن که به کمال رسیدهاست، فاتحانه به مرگ خویش میمیرد و چنین مرگی، بهین مرگ است.
نيچه
ویرایش توسط natanaeal : 15th December 2012 در ساعت 02:28 AM
...خدایا....
من به تو اعتماد میکنم که رمز ایمان واقعی من است...
...خدایا....
من به تو اعتماد میکنم که رمز ایمان واقعی من است...
هیچ انسانی دوست ندارد که بمیرد
اما همیشه ارزوی بهشت رفتن را دارد
اما یادمون نره که برای رفتن به بهشت اول باید مرد
ویرایش توسط سونای69 : 15th December 2012 در ساعت 05:01 AM
فقر ، شب را “بی غذا” سر کردن نیست …
فقر ، روز را “بی اندیشه” سر کردن است …
مرگمن شعر مرگ را برای لبانم خواستمو همه آنها آهنگ بد نوای زندگی را نعره میزدندکویر لبهایمسکوت اشکهایمزندان سینهامپاهای لرزانممن یک انسانممثل همه آنها٬ مثل تو......
همه ی درود هایم نثار کسانی باد که کاستی هایم را میداند و باز هم دوستم دارند.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)