خودت را تصور کن
.
بی "او"
.
شاید بفهمی چه کشیدم
.
بی "تو"
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست...؟
چه بگویم با تو ؟
دلم از سنگ که نیست
گریه در خلوت دل ، ننگ که نیست
چه بگویم با تو ؟
که سحرگه دل من باز از دست تو ای رفته ز دست
سخت در سینه به تنگ آمده بودزیاد طول نمی کشد تا بفهمی
ورود به هر رابطه ای
نمی تواند تنهایی هایت را پر کند





پاسخ با نقل قول




ببخشیدا،فکر نکنید خیلی بی احصاصم،نه اینطور نیست!منم گاهی اوقات حس میکنم عاشقم ولی وقتی بیشتر دقت میکنم میبینم خدا منو برای ناراحتی نیافریده بلکه منو آفریده تا از زندگی ام لذت ببرم و شاد باشم 



علاقه مندی ها (Bookmarks)