تنهایم.....
اشکهای بی کسی ام جاری .........
در کوچه های زندگی
تنها و بی کس زیر باران غم زده قدم می زنم.....
صدای پایم را حتی خود نمی شنوم....
اشکهایم .........
بسان زندگیم شور است...!
باران تو ببار....
شاید صدایت مرا از سکوت ابدی در آورد ...
صدای باران در ناودان زندگی
تکرار می کند
تو تنهایی...... تو تنهایی.........
آخر کوچه رسیدم ............
طاقتم طاق است
جویبارها جاری
همچنان اشک های بی کسی خواهم ریخت ..........
علاقه مندی ها (Bookmarks)