می خواهم
آنقدر مقابل این مترسک های هیز
برهنه برقصم
تا فصل خرمن بگذرد
و چینه دان آسمان
پر شود از پرنده
( بر هوت کاهی رنگ – مینو نصرت)
از سایت: آنات
عبدالصابر كاكايياقتصاد كلمات و ايجاز به عقيده ي بنده از نكات مهم در كار كوتاه است. امري كه در شعر خانم نصرت با حذف چند واژه ي زائد دست يافتني است. واژه هاي «مي خواهم» و « آنقدر» كلمات زائد در اين شعر هستند. خود واژه ي مي خواهم در ابتداي شعر نيز مخاطب را پس مي زند. واژه هايي نظير آنقدر و ... نيز اگر به جا در شعر كوتاه نيامده باشند آسيب رسانند. شكل پيشنهادي بنده براي اين كار و چند حذف و جابجايي بدينگونه است: برهنه مي رقصم، مقابل اين مترسك هاي هيز تا فصل خرمن بگذرد و چينه دان آسمان پر شود از پرنده در اين شكل پيشنهادي هم تعليق ابتداي شعر مخاطب را بيشتر به سوي متن جذب مي كند و هم « تا» خود گذشت زمان را به ذهن مخاطب متبادر مي كند تا ديگر نيازي به «آنقدر» نباشد. ثابت بودن و زل زدن و خيره ماندن مترسك به يك نقطه موجب نسبت دادن صفت «هيز» به مترسك شده است و از اينرو برهنه رقصيدن در شعر دليل حضور يافته است و از سويي فاعل برهنه رقصيدن مي تواند در يك خوانش ، ساقه هاي گندم باشد(مثلاً) و اين ساقه ها جانشين راوي مي شوند. از اينرو تصوير كاملي از سه سطر اول به دست مي آيد(حتي اگر راوي ساقه هاي گندم نباشند و خود شاعر باشد). دو سطر پايان كار نيز تصوير كاملي است و پرواز پرندگان در آسمان تشبيه شده است به پر شدن چينه دان آسمان از پرنده و در وجهي ديگر آسمان خود نيز به پرنده تشبيه شده است. شاعر به واسطه ي شاعر بودنش باز جانب پرندگان را گرفته است و حواس مترسك هيز را پرت كرده تا فصل خرمن بگذرد و چينه دان پرندگان پر شود از دانه و چينه دان آسمان پر شود از پرنده. كه در اين خوانش ، با جابجايي تصوير پر شدن چينه دان پرندگان از دانه بر روي تصوير پرواز پرندگان در آسمان، در نهايت به پر شدن چينه دان آسمان از پرنده رسيده ايم كه در واقع تكنيك شاعر را به رخ مي كشد. اين خوانش به زعم بنده خوانشي مي تواند باشد كه با منطق شعري اثر هماهنگ است. البته راه بر خوانش هاي ديگر هموار است. چون در خوانشي ساده انگارانه تر؛ اگر منتظر بمانيم تا فصل خرمن به سلامت بگذرد و پرندگان دوباره به آسمان برگردند، (پرنده در اين خوانش نقش منفي دارد و شاعر جانب مزرعه دار را گرفته است) آنوقت قضيه مترسك و نقش آن معطل مي ماند و منطق اثر معيوب!. فقط در خوانش اول ، صفت هيز به مترسك چندان نچسبيده است تا در پي اش، برهنه رقصيدن در شعر جواز حضور يابد. و از سويي رانده شدن پرندگان به عملي ارادي از سوي مترسك نسبت داده شده است كه به زعم بنده رانده شدن پرنده عملي است از سوي خودِ پرنده! در مجموع كار كوتاه خوبي بود از خانم نصرت اگر ايجاز را در ابتداي شعر رعايت مي كرد همانگونه كه در انتهاي شعر به زيبايي رعايت كرده بود.
علاقه مندی ها (Bookmarks)